فرضیه اصلی:افزایش کیفیت حسابرسی در دوره جاری، احتمال تجدید ارائه صورتهای مالی در دورههای آتی را کاهش میدهد.
جزییات بیشتر درباره این پایان نامه ها :(فایل کامل موجود است)
استانداردهای حسابرسی به صراحت وجود ریسک حسابرسی ناشی از ناتوانی ذاتی حسابرس برای بررسی همه معاملات و رویدادها را بیان میکنند اما این را نیز بیان میکنند که حسابرسان میتوانند از طریق برخی اقدامات خاص، ریسک حسابرسی را کاهش دهند. حسابرسان میتوانند ریسک اظهارات نادرست را از طریق: عدم پذیرش یا ادامه کار با صاحب کاران مخاطرهآمیز، کسب شناخت کافی از صاحبکار برای شناسایی حوزههای ریسکپذیر، حصول اطمینان از بررسی روشهای موثر در درون شرکت، استخدام حسابرسان باتجربه و ماهر را.کاهش دهند. با توجه به اینکه حسابرسان گزینههای مختلفی برای محدود کردن خطر ریسک حسابرسی دارند بنابراین احتمال عدم موفقیت حسابرسی نتیجه مستقیم کیفیت حسابرسی پایین است.
معیارهای مستقیم کیفیت حسابرسی به دلایل، مشکل تعمیم نتایج، نرخ پایین وقوع و ماهیت انحصاری دادهها و به دلیل اینکه این معیارها همیشه موجود و در دسترس نیستند چالشهای تجربی را مطرح میکنند. از این رو جهت ارزیابی کیفیت حسابرسی، معیارهای غیر مستقیم را بکار میبریم. در این پژوهش از سه معیار غیر مستقیم کیفیت حسابرسی، اندازه موسسه حسابرسی، دوره تصدی حسابرس و تخصص حسابرس در صنعت به عنوان نمایندههای کیفیت حسابرسی استفاده میکنیم. سپس با گردآوری شواهد موجود تأثیرهر یک از این معیارهای کیفیت حسابرسی را بر تجدید ارائه صورتهای مالی میسنجیم.
دوره تصدی (مدت زمان رابطه حسابرس با صاحبکار) به طور بالقوه هم بر توانایی فنی حسابرس برای شناسایی انحرافات با اهمیت و هم بر استقلال حسابرس در جهت اصلاح یا گزارشگری این انحرافات اثر میگذارد. عموماً توانایی فنی حسابرس برای شناسایی انحرافات با اهمیت با دوره تصدی کوتاه مدت به خطر میافتد در حالی که استقلال حسابرس اغلب با دوره تصدی بلندمدت به خطر میافتد.
از جمله مطالعات انجام شده در این زمینه میتوان به مطالعات انجام شده توسط کمیسیون کوهن (۱۹۷۸) و (۱۹۸۸) [۲]اشاره کرد. نتایج این مطالعات بیان میکند که حسابرسیهای نامطلوب در دورههای تصدی کوتاه مدت نسبت به دورههای طولانی متداولتر است.
همچنین سنتپیر و اندرسون (۱۹۸۴)[۳] و استیک (۱۹۹۱)[۴] یافتند که دعاوی حقوقی در دورههای تصدی حسابرسی کوتاه مدت نسبت به بلندمدت شایعتر است. گیگر و راگوناندن[۵] (۲۰۰۲) در مطالعات خود موارد بسیاری از گزارشهای ناموفق حسابرسی را در دورههای تصدی کوتاهتر نسبت به دورههای بلندمدت یافتند.
از سوی دیگر، هویل (۱۹۷۸) و شاکلی (۱۹۸۱)[۶] با بررسی گروه قابل توجهی از ادبیات تحقیق چرخش حسابرس، ادعا میکنند که دوره تصدی طولانیتر منجر به ایجاد تعهد مالی قوی بین حسابرس و صاحبکار و همچنین ایجاد نگرش سهلانگارانه در حسابرس برای حسابرسی گزارشهای مالی میشود. بزرگ اصل و شایستهمند (۱۳۸۹) در پژوهش خود بیان میکنند که با افزایش مدت تصدی حسابرس، احتمالاً مدیریت سود، چه در جهت کاهش و چه در جهت افزایش سود، بیشتر میشود. کرمی و همکاران (۱۳۹۰) در پژوهش خود بیان میکنند که وجود رابطه طولانی مدت میان صاحبکار و حسابرس، باعث افزایش انعطافپذیری مدیریت در استفاده از اقلام تعهدی اختیاری میگردد، اما این استفاده بیشتر در جهت کاهش سود (محافظه-کارانه) است.
با توجه به نتایج متناقضی که بیان شد در این پژوهش سعی میشود رابطه بین دوره تصدی را به عنوان یکی از معیارهای کیفیت حسابرسی با تجدید ارائه صورتهای مالی ارزیابی و این موضوع آزمون میشود که آیا مدت زمان رابطه حسابرس با صاحبکار منجر به کاهش احتمال تجدید ارائهها خواهد شد؟ برای بررسی این موضوع فرضیه فرعی زیر آزمون میشود:
فرضیه فرعی اول : طول دوره تصدیگری حسابرس با احتمال تجدید ارائه صورتهای مالی رابطه منفی دارد.
تخصص حسابرس در صنعت بر توانایی فنی حسابرس برای شناسایی انحرافات صورتهای مالی تأثیر میگذارد و منجر به ایجاد سطح بالاتری از مهارت فنی برای شناسایی انحرافات میشود. تحقیقات هوگان و جتر[۷] (۱۹۹۹)، کراس ول و همکاران[۸] (۱۹۹۵)، اکیف و همکاران[۹] (۱۹۹۴) نشان میدهند که مؤسسات حسابرسی میتوانند با سرمایهگذاری در تخصص صنعت، خود را از نظر کیفیت از سایر مؤسسات متمایز کنند. هنگامیکه حسابرسان روی تخصص صنعت سرمایهگذاری میکنند و در آن صنعت شهرت کسب میکنند قطعاًآنها تمایل دارند از این شهرت محافظت کنند. حفاظت از این شهرت حاکی از آن است که حسابرسان متخصص صنعت انحرافات بیشتری را گزارش خواهند کرد. کارسلو و همکاران[۱۰] (۱۹۹۲) در تحقیقی در این زمینه دریافتند که از جمله مهمترین عوامل شناخته شده برای کیفیت حسابرسی، تخصص صنعت میباشد. تحقیق اعتمادی و همکاران (۱۳۸۸) در رابطه با تخصص صنعت نشان میدهد که حسابرسان متخصص صنعت، حسابرسی با کیفیتتری را به صاحب کاران خود ارائه میکنند. میتوان اینگونه استدلال کرد که با افزایش تخصص حسابرس در یک صنعت خاص آن حسابرس قادر خواهد بود حسابرسیهای با کیفیتتری را ارائه دهد برای بررسی این موضوع فرضیه فرعی زیر آزمون میشود:
فرضیه فرعی دوم: تخصص صنعت حسابرس با احتمال تجدید ارائه صورتهای مالی رابطه منفی دارد.
میتوان گفت متداولترین معیار غیر مستقیم کیفیت حسابرسی، اندازه حسابرس است. در این پژوهش برای ارزیابی اندازه حسابرس، مؤسسات حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی را در زمره حسابرسی کوچک (مؤسسات حسابرسی کوچک) و سازمان حسابرسی به دلیل کارکنان زیاد و قدمت بیشتر در زمره حسابرس بزرگ قرار میدهیم. در زمینه رابطه بین کیفیت حسابرسی و اندازه حسابرس پژوهشهای بسیاری انجام شده است که نتایج ضد و نقیضی نیز به همراه داشته است از جمله این پژوهشها میتوان به، پژوهش دی آنجلو در سال ۱۹۸۱ در این زمینه اشاره کرد. او در بررسیهای خود به این نتیجه رسید که بین کیفیت حسابرسی و اندازه حسابرسی رابطه مثبت وجود دارد. از سوی دیگر حساس یگانه و آذین (۱۳۸۹) در پژوهشی، بین کیفیت حسابرسی و اندازه حسابرس (مؤسسه حسابرسی) در ایران رابطه معکوس و معنادار یافتند. با توجه به این تناقضها و نیز با توجه به فرضیه اصلی، این پرسش مطرح میشود که اندازه حسابرسی چه تأثیری بر کیفیت حسابرسی و متعاقب آن بر تجدید ارائه صورتهای مالی خواهد داشت؟ و اینکه آیا با بزرگتر شدن موسسه حسابرسی کیفیت کار حسابرسی نیز بیشتر شده و متعاقباً احتمال تجدید ارائهها کاهش خواهد یافت؟ برای بررسی این موضوع فرضیه زیر آزمون میشود:
فرضیه فرعی سوم : اندازه حسابرس با احتمال تجدید ارائه صورتهای مالی رابطه منفی دارد.
[۱] Information Asymmetry
[۲] AICPA
[۳] St. Pierre and Anderson
[۴] Stice
آخرین نظرات