اگر مستی و مانند آن از راه گناه واقع نشده باشد، شکی در عدم قصاص نیست (خمینی، ۱۳۸۳، ص ۵۲۳ ).
مرحوم امام بحث را از مستی مجرمانه آغاز میکند ( السکران الا ثم فی شرب المسکر ) و شک در زوال و بقا ء اراده را ملحق به عمد میدانند. بنابراین مستی مجرمانه مانند غضب است همانطور که در غضب میگویند : الغاصب یؤخذ با شقّ الاحوال و او ضامن بالاترین قیمت مال غصب شده از روز غضب تا یوم الا داء است.
در مستی مجرمانه هم اگر شک داشته باشیم اراده اش باقی بوده یا زایل شده، با او برخورد شدیدی میشود و شک را ملحق به عمد و بقاء میکنیم. اما اگر مستی مجرمانه نباشد و در عین حال شک در زوال و بقاء اراده است . اینجا باید طبق قاعده احتیاط در دماء و انفس و قاعده درأ، باید به عدم بقاء اراده حکم داد (حاجی دهآبادی، ۱۳۷۷، ص ۹۳ ).
پس با توجه به رجوع منابع فقهی قانونگذار بین مستی مجرمانه و مستی غیر مجرمانه تفاوتی نگذاشته است و در ماده ۲۲۴ مقدر داشته : « قتل در حال مستی موجب قصاص است مگر اینکه قبلاً خود را برای چنین عملی خود را مست نکرده باشد»
البته ممکن است گفته شود ولو واژه «مستی» در ماده ۲۲۴ اطلاق دارد، اما منظور قانونگذار« مستی مجرمانه» است زیرا قانونگذار پس از اینکه مقرر میدارد، « قتل در حال مستی موجب قصاص است » در ادامه میگوید: « و قبلاً برای چنین عملی خود را مست نکرده باشد ». و نیز در انتهای ماده مجازات زندان را برای قتلی که در حال مستی رخ داده و قصاص را در پی نداشته است مقرر داشته است.
بدیهی است مجازات زندان در جایی معقول است که اصل مستی، مجرمانه بوده باشد. این قراین میرساند که مقصود از « مستی» در صدر ماده، مستی مجرمانه است.
البته باید گفت عمدی بودن یا نبودن شرب مسکر و معذور بودن یا نبودن خورنده مسکر مؤثر در مقام نمیباشد وفقط لازم است که به منظور قتل و کشتن نبوده باشد. لذا آنچه موجب سقوط قصاص است فقدان عمد و اختیار است ( شکری، ۱۳۷۹، ص ۲۳۵ ).
پس با توجه به آنچه در شرح و توضیح ماده ۲۲۴ گفته شد، بهتر است قانونگذار ماده ۲۲۴ را بدین شکل اصلاح نماید:ماده ۲۲۴ : «قتل در حال مستی مجرمانه موجب قصاص است مگر اینکه ثابت شود در حال مستی به کلی مسلوب الاختیار بوده است» (حاجی دهآبادی، ۱۳۷۷، ص۱۷۳).
۱-۳- مفاهیم
۱-۳-۱- خمر در لغت
۱-به معنای پوشیدن چیزی میباشد ( اصفهانی، ۱۴۱۲، ص۱۰).
۲-به مایعی میگویندکه نوشیدنش مستی آور است (معین، ۱۳۸۲، ص۱۰۰۵).
۳-«عصاره انگور» که موجب مستی و زوال عقل میگردد (لؤیس معلوف، ۱۳۸۳، ۵۴۱).
معنای خمر به لحاظ لغوی عبارت است از «عصاره انگور» و عرب انگور را «خمر» مینامد؛ زیرا در نهایت بدان تبدیل میشود که موجب مستی و زوال عقل میگردد و خمر به جهت وانهادگی و تخمیر شدن، خمر نامیده شده است. از این رو این نامگذاری مجازی است. آیه «انی ٲرانی ٲعصرخمراً». یوسف/۳۶، را هم به همین معنی گرفتهاند. یعنی انگور را میفشرد و و با این فشردن به «خمر» تبدیل شده است (ابن منظور، ۱۴۰۸، ص ۲۵۴).
در کتب فقهی به جای لفظ سکر، واژه خمر نیز به کار میرود که شامل هر سکری میشود و در بین انواع آن شراب ( آنچه از انگور گرفته میشود) نبیذ ( آنچه از خرما گرفته میشود) نقیع (آنچه از کشمش گرفته میشود) بتع (آنچه از عسل گرفته میشود) مرز (آنچه از جو گرفته میشود) یا آنچه از گندم یا ارزن یا غیر آنها گرفته میشود. فرقی نیست (خمینی،۱۳۸۳، ص۲۱۳).
خمر به جهت وانهادگی و تخمیر شدن خمر نامیده میشود تخمیر در واقع همان تغییر بو است. ((خمر آن چیزی است که عقل را بپوشاند و آن همان شراب مستی آور است که با تعابیر «خمره»، «خمر»، «خمور»، بر وزن «تمرۃ»، «تمور»، «تمر» به کار رفته است عرب انگور را خمر مینامد زیرا در نهایت بدان تبدیل میشود (ابن منظور،۱۴۰۸، ص۲۵۴).
۱-۳-۲- تعریف خمر
خمر در اصطلاح به معنای مقنعهها و جمع «خمار» است و خمار در اصطلاح عرب به آن چیزی گفته میشود که زن بواسطه آن سرش را پوشانده و روی سینهاش را هم میپوشاند. (طباطبایی، ۱۳۸۳، ص۷۷)
هر مایع مسکر را خمر گویند (لنگرودی، ۱۳۸۷، ص ۲۶۵).
خمر به معنی مست کننده نیز بی ارتباط به معنای خمار نیست، چون عقل را میپوشاند و از بین میبرد.
شرب خمر: استعمال مشروبات الکلی یا سکر آور را گویند.
۱-۳-۳- مستی
مستی حالتی است که در اثر نوشیدن مسکر ایجاد میشود و بر اراده انسان تأثیر میگذارد و نظم کلام و رفتار وی را مختل میسازد. در اینجا به تعریف مستی را از نظر لغوی و از نظر اصطلاحی میپردازیم.
۱-۳-۳-۱- مفهوم لغوی مستی
۱- به حالتی از خوردن شراب و دیگر مسکرات که در شخص پدید میآید (معین، ۱۳۸۲، ص۴۱۰۶. دهخدا، ۱۳۷۷، ص۱۸۴۱۵).
۲- به حالتی که بین انسان و عقل او مانع ایجاد کند تعریف کردهاند. (لویس معلوف، ۱۳۸۳، ص۳۴۱).
مستی معادل فارسی: کلمه «سکر» در زبان عربی است. سَکَر یا سَکر در عربی به معنای قفل زدن، بستن، سد و مانع ایجاد کردن بر نهر. آمده است. سَکر به ضم بستن (سُکر) به معنای مستی، سکر به فتح سین و کاف (سَکَر) به معنای باده و شراب است به لحاظ همین معنی سکر را به حالتی که بین انسان و عقل او مانع ایجاد می کند تعریف کردهاند (همان، ص ۳۴۱).
۳- سُکر حالتی است که در شخص پدید میآید و بین او و عقلش عارض میگردد و این واژه بیشتر در مورد «شراب» به کار میرود اما سُکر اسم است برای چیزی سُکر از آن به وجود میآید (اصفهانی،۱۴۱۲، ص ۲۳۶).
۴ـ (سکر حالتی است که در شخص پدید میآید و بین او و عقلش عارض میگردد و این واژه بیشتر در مورد «شراب» به کار میرود اما سَکر اسم است برای چیزی که سُکر از آن به وجود میآید). بنابراین ویژگی تأثیر سکر و مستی بر قوای عاقله و ارتباط بین معنای لغوی و اصطلاحی در معادل عربی این واژه به خوبی دیده میشود.
به شخصی که در اثر مصرف مواد مست کننده دچار زوال عقل و مستی گردد مست یا سُکْران میگویند بنابراین مستی یا سکر مقابل صحو یا هوشیاری است (همان، ص۲۳۸).
۱-۳-۳-۲- مفهوم اصطلاحی مستی (تعریف مستی)
قانونگذار حالت مستی را تعریف نکرده و ظاهراً تشخیص آن را بر عهده عرف نهاده است.
حقوقدانان کیفری، پزشکان قانونی و فقهای امامیه، هر کدام به فراخور موضوع بحث از مستی تعریفی ارائه دادهاند. که این تعاریف مذکور در دو دسته قرار میگیرند، دسته اول آنهایی هستند که بیشتر به منشأ مستی نظر داشته و مستی را با محوریت منشأ و عامل آن تعریف نموده اند و دسته دوم آنهایی که بیشتر به عوارض و آثار مستی نظر داشته اند (جزایری،۱۳۸۷، ص۵۳).
دسته اول : مستی را حالتی میدانند که بر اثر شرب خمر یا استعمال هر مادهی شیمیایی دیگر ممکن است ایجاد شود، از قبیل مواد مخدر و امثال آن تعریف کردهاند (آقایی نیا، ۱۳۸۴، ص ۳۳).
دسته دوم: مستی را کیفیت خاصی میدانند که تحت تأثیر مواد مسکر ایجاد شده و قدرت ارزیابی تشخیص سود و زیان را از انسان سلب کرده، موجب اختلال تام یا نسبی اراده میگردد به طوری که با این وضعیت با سرور و شادمانی توأم است.
فرد نظام کلام خود را از دست داده و آنچه را که در حالت عادی مایل به ذکر آن نیست را بیان کرده احساس قدرتمندی و نیرومندی می کند مستی ممکن است به سبب استعمال مجرمانه مواد مسکر و یا با وجود عذر شرعی حادث شود که در هر صورت چنانچه جانی در حالت مستی مرتکب جنایت شود احکام خاصی جاری خواهد بود (صادقی، ۱۳۸۷، ص ۱۲۵).
برخی نویسندگان دیگر مستی را اینگونه تعریف کردهاند: حالتی که شخص در اثر استعمال مواد الکلی (سکر آور) با میل و اراده خویش را دچار ضعف یا انهدام می کند (نوربها، ۱۳۸۹، ص۷۲).
که البته این تعریف جامع نیست. چون ممکن است مستی را در بعضی مواقع به علتی خارج از اراده و اختیار شخص عارض شود.
البته یک تعریف جامع از مستی عبارت است از اینکه : حالتی است غیر عادی و ناپایدار که تحت تأثیر استعمال مواد الکلی و یا مخدرهای قوی ایجاد شده و معمولاً همراه با سرخوشی و شادمانی است و بر عقل و دستگاه عصبی تأثیر مستقیم دارد به گونهای که قدرت تفکر و تشخیص و آگاهی و ادراک، کم و بیش از افراد سلب شده و ارتباط او با واقعیت خارج قطع یا ضعیف شده و از این عمل به تقاضای عقلش باز میماند. در این حالت با وجود ضعف اراده و مستی در اعضاء بدن، فرد احساس قدرت و نیرو کرده و نظم کلام وی دچار اختلال شده و راز نهانش را آشکار می کند (ابوزهره، ۱۹۵۵، ص۴۴۴-۴۲۲. حسنی، ۱۹۷۴، ص ۴).
هر چیزی که جنس آن مست کننده است، یعنی غالباً سکرآور می باشد، اگر چه بعضی از مردم را به دلیل اعتیاد آنها یا کم بودن مقداری که نوشیدهاند یا طبیعی نبودن مزاجشان مست نکند، خوردن یک قطره از آن و بیشتر حرام است (شهید ثانی، ۱۳۸۸، ص ۲۳۵ ).
و آب جو نیز همین طور است، اگر چه شراب و آبجو با چیز دیگری ممزوج گردند و در اثر مخلوط شدن از بین بروند؛ و نیز آب انگور در صورتی که به جوش آید؛ یعنی زیر و رو شود و سفت گردد، یعنی شروع به قوام آمدن کند، اگر چه کمی قوام آید حرام است. این مقدار، در صورتی که غلیان با آتش باشد، با صدق عنوان جوشیدن محقق می گردد، و نیز به شرط آنکه آن در اثر جوشیدن بخار نشده باشد و یا به سرکه تبدیل نشده باشد؛ بنابراین هرگاه آن تبخیر یا به سرکه تبدیل شود، حلال و به تبع آن پاک نیز هست. اما حلال شدن به جهت تبخیر آب آن، به دلیل منطوق روایات است و حلال شدن به سبب تبدیل به سرکه نیز به دلیل آن هست که حقیقت آن به چیزی که پاک است تبدیل شده است (همان، ص۲۴۰).
اگر بر آب مایگان سکرآور، در عرف و در بین مردم لفظ خمر صادق بود، احکام خمر، بر آن بار و برابر است. اما سخن این است که اگر آب مایه ای سکر آور، واژه خمر بر آن اطلاق نشود، آیا احکام خمر را دارد یا خیر ؟ مذهب امامیه، هر گونه نوشابهی سکرآوری را حرام دانسته است و بر همین نظرند اهل سنت.
از روایات بر می آید : حرام بودن خمر در قرآن بیان شده و پیامبر مایع سکرآور را اینگونه معرفی نموده است:
«خداوند خمر را حرام کرده و رسول خدا ( ص ) هرگونه آب مایۀ مستی آور را حرام کرد.» (عاملی،۱۴۱۳، ص ۲۸۵ ).
۱-۳-۳-۳- مستی در اصطلاح شرع
مستی در قالب لفظ معادل عربی آن از واژه سکر و مشتقات آن شش بار در قرآن به کار رفته است.
۱- در سوره نساء آیه ۴۳: «یا ایها الذین امنوا لا تقربوا الصلوه و انتم سکاری حتی تعملوا ما تقولون و لاجنبا الا عابذب سبیل حتی تغتسلوا و ان کنتم مرضی او علی سفر او جاء احد منکم من الغائط او لمستم النساء فلم تجدوا ماء فتیموا صعیدا طیبا فامسحوا بوجوهکم و ایدیکم ان الله کان غفوا غفورا»
ای مؤمنان در حال مستی به گرد نماز نگردید، تا زمانی که بدانید چه میگویید، و نیز در حال جنابت تا وقتی که غسل کنید مگر اینکه رهگذر باشید و یا اگر بیمار یا مسافر بودید و یا قضای حاجت کردید و یا با زنان آمیزش جنسی داشتید و آب نیافتید با خاک پاک تیمم کنید: (بدین ترتیب که) چهره و دستها را با آن مسح کنید، خداوند آمرزندهی بخشاینده است.
در اینجا خداوند مؤمنان را از اقامه نماز در حال مستی بر حذر داشته مراد از مستی در اینجا مستی ناشی از شراب است یعنی افراد مست نمیتوانند مشغول اداء فریضه نماز شوند و نماز آنها در این حال باطل است. چون در نماز تنها الفاظ و حرکات کافی نیست، توجّه و شعور لازم است و عبادت ناآگاهانه بی ارزش است و فرد مست فاقد چنین توجّه و شعور و آگاهی است و مقام نماز به حدی رفیع است که شرابخوار نباید به آن نزدیک شود(قرائتی، ۱۳۸۳، ص۱۷).
۲-سوره حجر آیه ۱۵: «لقالو انما سکرت ابصارنا بل نحن قوم مسحورون». باز هم میگفتند: ما را چشم بندی کردهاند؛ بلکه ما قومی سحر شدهایم.
کلمه سکرت به معنای چشم بندی آمده است یعنی به این دلیل که این کلمه به خاطر ایمان نیاودن آنها آمده یعنی معنوی لغوی آن همان پوشاندن، تنبلی، توهم و شاید به معنی تحیر چشم که نوعی از مستی است باشد (مکارم، ۱۳۷۴، صفحه ۳۹۰).
۳-در سوره نحل آیه ۶۷ : «و من ثمرات النخیل و الاعناب تتخذون منه سکراً و رزقاً حسناً ان فی ذلک لآیه لقوم یعقلون».
از میوه درختان انگور مسکرات و روزی خوبی بدست میآید که در این عبرتی است برای خردمندان.
که در اینجا سکر به معنای شراب و مسکری است که از خرما و انگور به دست میآید.گرچه سکر در لغت معانی مختلفی دارد، ولی در اینجا به معنی مسکرات و مشروبات الکلی است، و معنی مشهور آن همین است روشن است که قرآن در این آیه اجازهی شراب سازی از خرما و انگور نداده بلکه با توجه به اینکه «مسکرات» را در مقابل «رزق حسن» قرار داده، اشارهی کوتاهی به تحریمخمر و نا مطلوب بودن آن نموده است(مکارم، ۱۳۷۴، ص۱۲۳).
۴-در سوره حجر آیه ۷۲: «لعمرک انهم لفی سکرتهم یعمهون». به جان تو سوگند که اینها در مستیشان سرگردانند.
که بعضی مفسران در تفسیر خود، سکر آمده در این آیه را غفلت میدانند، همان غفلتی که سبب فرورفتن شان در فحشاء و منکر شده است (طباطبایی، ۱۳۸۳، ص۱۸۵).
۵ـ در سوره ق آیه۱۹: «و جاءت سکره الموت بالحق ذلک ما کنت منه تحید». به راستی سکرات مرگ فرا رسید. این همان چیزی است که از آن گریز داشتی.
در اینجا «سکره الموت» حالتی است شبیه به «مستی» که بر اثر فرارسیدن مقدمات مرگ، به صورت هیجان و انقلاب فوق العادهای به انسان دست میدهد، و گاه بر عقل چیره میگردد، و او را در اضطراب و ناآرامی شدیدی فرو میبرد(قرائتی، ۱۳۸۳، ص ۷۶).
۶ـ در سوره حج آیه۲: «یوم ترونها تذهل کل مرضعه عما ارضعت و تضع کل ذات حمل حملها و تری الناس سکاری و ماهم سکاری ولکن عذاب الله شدید».
روزی که آنان را ببینید مادران شیرده، کودکان شیر خوارشان را از یاد خواهند برد و زنان باردار بار خود را بر زمین گذارند و مردم را مست خواهی دید، حال آنکه مست نیستند، ولی عذاب خدا شدید است.
در اینجا از حوادث سخت قیامت گفته شده است، که هم عاطفه را میگیرد (تذهل کل مرضعه) و هم عقل را(تری الناس سکاری). در این آیه عامل مستی را تنها شراب نمیداند، بلکه گاهی غرور، غفلت، ثروت ومقام نیز وسیلهی از دست دادن اعتدال میشوند (قرائتی، ۱۳۸۳، ص۱۱۲).
۱-۳-۴- مفهوم مواد اعتیاد آور
به هر نوع مادهای که وابستگی جسمی و روانی در مصرف کننده آن ایجاد نماید، «مواد اعتیاد آور» میگویند.
بنابراین هنگامی که نام مواد اعتیادآور را می آوریم، منظورمان « انواع مواد مخدر واقعی و مشتقات آن و انواع مواد توهم زا و روان گردان ها اعم از طبیعی و مصنوعی و مواد توان افزا » میشود. همانطور که از عنوان «مواد اعتیاد آور» پیداست خصیصه آنها، این است که سبب ایجاد حالت وابستگی شخص معتاد به موادهای مزبور میشود. به این معنی که معتاد نمیتواند مصرف این مواد را کنار بگذارد و حتی اگر نخواهد مخدرات و روان گردان ها را مصرف کند، عوارض جسمی و روحی به سراغ او می آیند که او را به مصرف مجدد این موادها سوق میدهد (صالحی، ۱۳۸۱، صص ۳۰۲-۳۰۰).
– مفهوم روان گردان ها
روان گردان ها بر خلاف ماده مخدر اصلی ( تریاک ) که در مصرف کننده حالت نئشگی و تحزیری و رخوت و سستی ایجاد می کند، موادی هستند که ایجاد توهم می کنند. بنابراین حشیش ماری جوانا و یا گراس، جرس و بنگ ( که از شاهدانه به دست می آید ) و ال. اس. دی که همگی در قانون کشور ما در زمره مواد مخدر قرار گرفته اند ف از لحاظ علمی، مخدر نبوده، بلکه «روان گردان و توهم زا» هستند و آثار سوء استفاده از آنها روی سیستم اعصاب و عکس العمل بدن در موارد مصرف این مواد کاملاً با مواد مخدر واقعی یعنی تریاک و مشتقات آن متفاوت است (همان).
۱-۳-۵- تعریف مسئولیت
در کتب حقوق جزای ایران تعریفی از مسئولیت نشده و ماهیت و شرایط تحقق آن مشخص نگردیده است. مرحوم دکتر سلیمی بدون اینکه وارد بحث مسئولیت شود مینویسد: «بدیهی است برای اینکه بتوان مرتکب را جزائاً مسئول دانست بایستی ساختمان بدنی و فکری او به حد کمال رسیده باشد و قوای روحی او سالم بوده و به واسطهی بروز حادثه مربوط به وظایف الاعضاء قوای مزبور مختل یا زائل نشده باشد».
به عبارت دیگر مرتکب بایستی از نظر جزائی کبیر بوده و مجنون نباشد. پس با این تعریف معلوم میشود که مسئولیت به کمال رشد جسمانی و فکری که به علت یک عامل داخلی مختل نشده باشد، اطلاق میگردد. اما از نظر دکتر محمد باهری مسئولیت باید از جهات مختلف منطقی، روانی، اجتماعی و قانونی مورد بحث قرار بگیرد (صانعی، ۱۳۸۲، ص ۴۷۴).
۱-۳-۵-۱- مفهوم لغوی مسئولیتدر فرهنگ های لغت، مسئولیت به معنای قابل بازخواست بودن انسان و غالباً به مفهوم تکلیف، وظیفه و آنچه آدمی عهده دار آن باشد ( عمید، ۱۳۸۳،ص ۳۱۶).
به تعبیر دیگر، «مسئولیت، یعنی مورد سوال و باز خواست کردن انسان در مورد امور و افعال که انجام داده است.»(لویس، ۱۳۸۳، ص۳۱۶).
در فرهنگ معین چنین آمده است: « مسئولیت، مصدر جعلی داست به معنی مسئول بودن و موظف بودن به انجام امری» ( معین، ۱۳۸۲، ص ۸۷۰). در مفردات راغب، در تعریف مسئولیت آمده است: « سوال به معنی خواهش، درخواست و پرسش است؛ همچنین، مسئول به معنای قابل بازخواست ذکر شده است» (راغب، ۱۴۱۲، ص ۲۵۰). درهر صورت معانی یاد شده، تلازم واژه مسئولیت با تعهد و تکلیف را آشکار می سازد.
۱-۳-۶- ماهیت اراده و قلمرو آن در حقوق
در ابتدا به منظور درک صحیح موضوع، معنای لادامه مطلب در لینک زیر
پایان نامه مسئولیت و مصونیت ارتکاب جرم در حالت مستی در فقه امامیه و حقوق موضوعه
سایت های دیگر:
آخرین نظرات