۲-۱۷-۳ جمع بندی ۷۰
فصل سوم :روش شناسی تحقیق
۳-۱ مقدمه ۷۳
۳-۲ روش تحقیق ۷۳
۳-۳ جامعه تحقیق ۷۳
۳-۳-۱ روش نمونه گیری و شرکت کنندگان ۷۳
۳-۳-۲ ابزار جمع آوری اطلاعات ۷۴
۳-۳-۲-۱ پرسشنامه خود توصیفی -۱ برای کودکان ۷۴
۳-۳-۳ آزمون رشدحرکتی درشت ـ ۲ (اولریخ۲۰۰۰ ؛۲-TGMD) 75
۳-۳-۳-۱ ساختار و وسایل اجرای آزمون ۷۶
۳-۳-۳-۲ نحوه اجرا و نمره گذاری آزمون ۷۷
۳-۳-۳-۳
نمرات آزمون و تفسیر آن ها ۷۸
۳-۴ روش جمع آوری اطلاعات. ۷۸
۳-۵ متغیر های وارد در تحقیق ۷۹
۳-۶ روش های آماری. ۷۹
۸۱
فصل چهارم:تجزیه و تحلیل داده ها
۴-۱ مقدمه. ۸۱
۴-۲ توصیف آماری داده ها ۸۱
۴-۳ آزمون فرضیه ها . ۸۳
۴-۳-۱ فرضیه اول . ۸۳
۴-۳-۲ فرضیه دوم . ۸۴
۴-۳-۳ فرضیه سوم . ۸۵
۴-۳-۴ فرضیه چهارم . ۸۶
فصل پنجم :بحث و نتیجه گیری
۵-۱ مقدمه ۸۸
۵-۲ خلاصه پژوهش . ۸۸
۵-۳ بحث ۸۹
۵-۴ نتیجه گیری ۹۵
۵-۵پیشنهادات تحقیق ۹۶
۵-۵-۱ پیشنهادات بر خواسته از تحقیق ۹۶
۵-۵-۲ پیشنهادات پژوهشی ۹۶
- مقدمه
انسان به عنوان موجودی با شعور همواره در پی شناخت شخصیت، خویشتن و حفظ سازمان جسمی و روانی خویش بوده است. هر فرد درک خاصی از واژه “خویشتن “[۱] دارد. خودپنداره[۲]عموما به عنوان آگاهی فرد از ویژگی ها، صفات و محدودیت های شخصی تلقی شده و در واقع به چگونگی نگریستن فرد به خود بدون داشتن قضاوت شخصی یا هرگونه مقایسه ای با افراد دیگر گفته می شود(گالاهو و ازمون،۲۰۰۸). بر طبق نتایج مطالعات شرایط زیستی و کیفیت زندگی و نوع تجربیات فرد به تدریج خود پنداره را شکل می دهد. بنابراین دوره کودکی و نوجوانی مهمترین دوره رشد خود پنداره و توسعه دیدگاه مثبت نسبت به خویشتن است(اسلامی نسب ،۱۳۷۳). از دیدگاه هارتر (۱۹۸۱) خودپنداره در دو بعد نمود پیدا می کند: خودپنداره تحصیلی[۳] و خود پنداره غیر تحصیلی. خودپنداره تحصیلی مربوط به مباحث درسی مانند ریاضی و زبان انگلیسی است. خود پنداره غیر تحصیلی نیز مربوط به سطوح اجتماعی[۴]، عاطفی[۵] و بدنی[۶] تقسیم می شود. هرکدام از این سطوح نیز به نوبه خود دارای زیر مجموعه هایی می باشند. مثلا خود پنداره بدنی شامل ظاهر[۷] و توانایی هایی جسمانی[۸] و حرکتی است(مارش،۱۹۹۷) و به نگرش فرد نسبت به بدن خود اطلاق می شود (بهرام و شفیع زاده ،۱۳۸۳). بنابراین سطح تبحر کودک در مهارت های حرکتی و توانایی های جسمانی در بازی ها بر کیفیت رشد خود پنداره او بسیار اثر گذار است. بر طبق مدل رشد حرکتی گالاهو[۹]، مهارت های حرکتی بنیادی که در دوره کودکی از دو تا هفت سالگی قابلیت کامل شدن را دارند، زیربنای موفقیت کودک در بازی ها و مهارت های ورزشی هستند. این مهارت ها که به عنوان مهارت های حرکتی درشت یعنی مهارت هایی که مستلزم عمل عضلات بزرگ بدن می باشند نیز شناخته می شوند و شامل مهارت های حرکتی جا به جایی مثل دویدن و انواع پریدن و مهارت های حرکتی کنترل شی مثل پرتاب و گرفتن توپ هستند (گالاهو،۲۰۰۶). مطالعات نشان می دهد کودکانی که در این مهارت ها تبحر دارند، بیشتر از بازی و فعالیت جسمانی لذت می برند؛ بنابراین تحرک بیشتری هم دارند. به عبارت بهتر کودکی که خود را در انجام مهارت های حرکتی و ورزشی توانا احساس می کند، انگیزه بیشتری نیز برای مشارکت در بازی ها و رقابت های ورزشی دارد(مارش،۲۰۰۵). از نظر تئوری انگیزشی هارتر[۱۰] احساس فرد نسبت به توانایی های خود که به عنوان شایستگی درک شده[۱۱] مطرح می شود از متغیرهای زیر بنایی انگیزش و رشد خودپنداره و عزت نفس است، از این رو درک فرد از توانایی های جسمانی و حرکتی خود یا شایستگی حرکتی درک شده[۱۲]می تواند نقش تعیین کننده ای در انتخاب سبک زندگی فعال و غیر فعال داشته باشد(گالاهو و ازمون،۲۰۰۸).
امروزه چاقی[۱۳] از جمله بیماری های قرن شناخته شده و همین معضل در چند دهه اخیر گریبان گیر کودکان و نوجوانان نیز شده است که تهدید کننده سلامت جسمانی و روانی جوامع آتی است (مولوانی، ۲۰۰۷). با توجه به اینکه یکی از دلایل چاقی بی تحرکی است و بر اساس آنچه که در بالا گفته شد می توان پیش بینی کرد که آموزش و رشد مهارت های حرکتی بنیادی می تواند از جمله راهکارهای پیشگیری و مقابله با چاقی در اثر افزایش انگیزه برای تحرک جسمانی باشد، با این حال برای درک بهتر از عوامل اثر گذار بر چاقی و ارتباط بین تبحر حرکتی، شایستگی حرکتی درک شده وچاقی نیاز به انجام تحقیقاتی در این حوزه در جامعه ما احساس می شود. به همین دلیل هدف این تحقیق ارزیابی رابطه بین رشد مهارت های حرکتی بنیادی[۱۴] و شایستگی حرکتی درک شده در دختران چاق و غیر چاق می باشد.
آخرین نظرات