که بر اثر مصرف آن ایجاد میشود، ربطی به بالا رفتن توانایی یادگیری ندارد. ۴٫ شیشه باعث افزایش انرژی و کاهش خواب میشود: معمولاً در اوایل مصرف شیشه بیخوابی و همچنین احساس افزایش انرژی وجود دارد، اما بتدریج این اثرات کاهش یافته و فرد فقط باید شیشه مصرف کند تا از خوابآلودگی شدیدش جلوگیری کند و انرژی حداقلی داشته باشد. شیشه باعث کاهش وزن میشود: در هفتههای اول مصرف، شیشه باعث کاهش اشتها و به دنبال آن کاهش وزن میشود که این اثرات کوتاهمدت است؛ به طوری که دوباره اشتها و وزن به حالت اولیه بر میگردد. همچنین شیشه با از بین بردن چربیهای زیر پوستی بخصوص در زنان سبب ایجاد پوستی بدنما و بدشکل میشود. شیشه باعث افزایش میل جنسی میشود: شیشه باعث افزایش میل جنسی نمیشود؛ بلکه با برداشته شدن مهارهای رفتاری موجب بروز تنوعطلبی جنسی همچنین رفتارهای جنسی عنانگسیخته و مرضی میشود که باعث شیوع بیماریهای خطرناک مانند ایدز نیز میشود.
ب: باور غلط در مصرف حشیش: یکی از رایجترین باورهای غلط در مصرفکنندگان حشیش این است که حشیش اعتیادآور نیست. این باور نادرست است چون حشیش اعتیادآور است و مثل هروئین و تریاک اثرات مخربی بر مغز و عملکرد آن دارد. نکته مهم اینجاست که ایجاد وابستگی جسمی و روانی در حشیش بسیار کندتر از هروئین و تریاک است، اما وقتی وابستگی ایجاد شد، خلاصی از آن به اندازه بقیه موادمخدر دشوار است.
ج: باورهای غلط در مصرف ترامادول: ۱٫ ترامادول دارویی مسکن است و به صورت قانونی در داروخانهها فروخته میشود، پس اعتیادآور نیست: این باور غلط است؛ چون تارامادول جزو دسته شبه مخدرهایی است که وابستگی بسیار شدیدی ایجاد میکند و چه در زمان مصرف و چه هنگام قطع مصرف سبب ایجاد تشنج و به دنبال آن مشکلات عروقی و مغزی میشود. ۲٫ ترامادولهای خارجی کیفیتی بهتر از ایرانی دارند و اعتیادآور نیستند: متاسفانه نظارت ضعیف بر تهیه و توزیع داروهای قاچاق باعث شده انبوهی از قرصها و کپسولهای ترامادول هندی و چینی وارد بازار غیرقانونی دارویی کشور شود و چون کیفیت و اصالت این قبیل داروها به هیچ عنوان مورد تائید نیست، پس در مصرف نوع خارجی ترامادول شاهد بروز عوارض شدید و حادتر هستیم.
د: باورهای غلط در مصرفکنندگان تریاک: ۱٫ تریاک یک ماده طبیعی و سنتی است، پس عوارض ندارد: این باور غلط است؛ چون بدترین عارضه تریاک اعتیاد به آن است. ۲٫ مصرف تریاک سبب بهبود عملکرد جنسی میشود: مصرف تریاک در کوتاهمدت سبب آرامش و کاهش اضطراب میشود و همین امر به بهبود زودانزالی کمک میکند، اما پس از مدتی با مصرف مداوم تریاک این آرامش و اثر ضداضطرابی کاهش یافته و از بین میرود و شخص به دوران ابتدایی اختلال جنسی برمیگردد. ۳٫ مصرف تریاک سبب کنترل و درمان دیابت میشود: مصرف تریاک نهتنها کمکی به بهبود دیابت و پایین آوردن قند خون نمیکند؛ بلکه با پوشاندن عوارض این بیماری پس از مدتی باعث بروز اختلالات مهلک قلبی و کلیوی میشود.
۲-۴-۷- ارتباط باور فردی و مصرف مواد
مطالعات نشان داده که اگر هر فرد از تأثیر نامطلوب مصرف مواد بر سلامت جسمی، روانی و همچنین کارکرد شغلی و اجتماعی خود و خانواده مطلع باشد و آن را باور کند احتمال کمتری دارد که به سوء مصرف مواد اقدام کند (بویل ۲۰۰۱؛ به نقل از حاجبی و همکاران ۱۳۸۸). بلاک طی پژوهش خود دریافت که دانشجویان در سال ۱۹۸۸ بعد از طی یک دوره آموزش نسبت به سال ۱۹۸۷ نگرش منفی تری نسبت به سوء مصرف مواد داشتند و میزان کمتری از مصرف را در میان خود گزارش کردند. بنابراین افزایش اطلاعات و دانش در باره سوء مصرف مواد میتواند نگرش منفی نسبت به مصرف آنها را افزایش داده و باعث کاهش احتمال مصرف مواد و کاهش برقراری روابط با افراد مصرف کننده شود. علاوه بر این باقری و بهرامی (۱۳۸۲) طی گزارشی که از مطالعه خود منتشر نمودند به همین نتیجه دست یافتند. آنان دریافتند که بعد از اجرای برنامه آموزشی، تفاوت معنی داری بین نگرش افراد گروه مورد و شاهد نسبت به مواد وجود دارد. تحقیقات متعدد دیگری نیز نشان داده اند که بین شروع مصرف مواد و نگرشها و باورهای افراد درباره مواد ارتباط وجود دارد (هاوکینز[۱] و همکاران ۱۹۹۲) به عبارت دیگر شروع سوء مصرف مواد یک فرآیند رو به پیشرفت است. در آغاز فرد ممکن است نگرش مثبت نسبت به مصرف مواد داشته باشد و مصرف آزمایشی را شروع کند، سپس مصرف او شکل منظم به خود بگیرد و در نهایت دچار سوء مصرف مواد یا وابستگی شود (مک پیک[۲] ۱۹۹۱، ۷۸).
۲-۴-۸- باورهای غیر منطقی و اعتیاد
باورهای غیرمنطقی، خود دو ویژگی اصلی دارند: ۱٫ توقعات خشک و تعصب آمیزی هستند که معمولاً با کلمات باید و حتما بیان میشوند ۲٫ فلسفههای خود آشفته ساز، که معمولاً حاصل این توقعات هستند و انتسابهای بسیار نامعقول و بیش از حد تعمیم یافته ایجاد میکنند. در مورد باورهای غیر منطقی تقسیمبندیهای مختلفی وجود دارد و در یک نوع آن ده باور غیر منطقی آمده است که عبارتند از توقع از دیگران، انتظارات بیش از حد از خود، سرزنش کردن، واکنش درماندگی به ناکامی، بیمسئولیتی عاطفی، نگرانی زیاد توأم با اضطراب؛ اجتناب از مشکل، باور غیرمنطقی وابستگی، درماندگی برای تغییر و کمالگرایی. برنارد باورهای غیرمنطقی را خواستها و هدفهایی میداند که به صورت اولویتهایی ضروری در میآیند، به طوری که اگر برآورده نشوند، موجب آشفتگی میشوند. از نظر الیس فرد ضمن قبول نکردن واقعیت و جذب نشدن در فرآیند افکار غیر منطقی در برتری جویی مفرط خود مبتلا به عوارض نسبتاً شدید میشود که اغلب آن را اختلال عاطفی مینامند. به عقیده وی توسل به این عقاید به اضطراب، اختلالات عاطفی و ناراحتی روانی منجر میشود. از این رو تا زمانی که تفکر غیر منطقی جریان دارد اختلالات عاطفی نیز به قوت خود باقی خواهد بود. فردی که خود را اسیر و گرفتار افکار غیر منطقی خود میکند احتمالاً خود را در حالت احساس خشم، مقاومت، خصومت، دفاع، گناه، اضطراب، سستی و رخوت مفرط، عدم کنترل و ناچاری قرار میدهد. به طور خلاصه میتوان گفت که تصورات کاملاً غلط و اشتباه درباره امورات روزمره باعث به وجود آمدن باورهای غیرمنطقی و غیر واقعی خواهند شد و افرادی که بر باورهای غیرمنطقی تأکید میکنند در زندگی با مشکلات چندی روبه رو خواهند شد و برای آنها دشوار است که به خشنودی دست یابند. از سوی دیگر اگر فرد در برخورد با رویدادهای زندگی توانایی شناسایی شیوههای رویارویی سالم را نداشته باشد، در واکنش فعال نسبت به چالشهای زندگی با دشواری روبه رو خواهد شد و برای حل مشکلات زندگی خود به رفتارهای انحرافی از جمله اعتیاد پناه میبرد. نینن در تحقیقی نشان داد که باورهای غیر منطقی میتوانند اثرات مخرب جدی در خانه، محیط آموزشی یا محل کار داشته و در برخورد فرد با محیط اثر بگذارند. باورهای غیرمنطقی روی سلامتی هیجانی تأثیر میگذارند و افسردگی، غمگینی، خود آزاری و خود سرزنشی، پشیمانی و سایر اثرات عمیق هیجانی را به دنبال دارد. نیک سرشت (۱۳۸۰) نیز به این نتیجه رسید که باورهای غیر منطقی پسران بزهکار بیشتر از پسران عادی است و باورهای غیر منطقی دختران بزهکار بیشتر از دختران عادی است. لیرد (۱۹۹۹) بیان میکند افرادی که دارای باورهای غیر منطقی هستند معمولاً به شیوه اجتنابی با تعارضات ارتباطی برخورد میکنند. همچنین نتایچ پژوهش محمودی (۱۳۹۲) نشان داد که بین باورهای غیرمنطقی با تابآوری و نگرش به مواد مخدر رابطه معناداری وجود دارد، به این صورت که کسانی که باورهای غیرمنطقی بالاتری دارند تاب آوری پایینتر دارند و نگرش مثبتتری به مصرف مواد مخدر دارند نتایج پژوهش امینپور و حمدزاده (۱۳۸۹)، نشان داد که بین میانگین باورهای غیرمنطقی افراد عادی و افراد معتاد تفاوت معناداری وجود دارد و نمرههای باورهای غیرمنطقی در افراد معتاد از افراد عادی بالاتر است. باورهای غیر منطقی در افراد معتاد ناشی از شرمساری، احساس گناه و تقصیر بین فردی است. ناتوانی در ابراز همدلی، نبود درک نسبی زمان و عدم احساس مسئولیت در تصمیمگیری از ویژگیهای افراد معتاد است. به نظر میرسد که باورهای غیرمنطقی و اراده مختل نتیجه اختلال شناختی است که ناتوانی در انتخاب عمل مناسب و اثرات منفی رفتارهای افراد معتاد را افزایش میدهد. آنچه به نظر میرسد این است که افراد معتاد با توجه به داشتن رفتارهای تکانشگری و پر خطر، داشتن بیماریهای روانی، اعتماد به نفس پایینتر، عدم ابراز وجود، عدم توانایی نه گفتن در مقابل فشار همسالان و دوستان، تزلزل در تصمیم گیری، گوشهگیری و انزواطلبی، عدم مسئولیتپذیری، عدم تحمل ناامنی و شکست، عدم پایبندی مذهبی و باورهای نادرست در مورد مصرف مواد و سایر رفتارها در مقایسه با افراد عادی، بیشتر در معرض باورهای غیر منطقی قرار میگیرند و به سوی اعتیاد گرایش پیدا میکنند. بنابراین با توجه به تحقیقات ذکر شده از یک دیدگاه میتوان با برگزاری کارگاههای آموزشی به افراد کمک کرد تا باورهای سالم، منطقی و انعطاف پذیرانه را جایگزین باورهای معیوب و غیر سالم شان کنند و به این ترتیب میتوان از گرایش به اعتیاد پیشگیری کرد.
[۱] Hawkins
سایت های دیگر:
آخرین نظرات