است(هزارجریبی و علیزاده اقدم،۱۹۶:۱۳۹۱).
جامعه شناسی غذا و تغذیه یکی از شاخههای جدید جامعه شناسی است. امروزه توجه به ابعاد تغذیهی انسانی از دیدگاه اجتماعی ذهن پژوهشگران عرصه سلامت و تغذیه را به خود مشغول کرده است.جامعه شناسی غذا عوامل بیشمار اجتماعی،فرهنگی،اقتصادی،سیاسی و فلسفی که روی عادتهای غذایی تاثیر میگذارد و این که چه چیزی بخوریم،کی بخوریم،چگونه بخوریم را مطالعه می کند.مطالعات جامعه شناختی عادتهای غذایی و نقشی که محیط اجتماعی در تولید و مصرف موادغذایی ایفا می کنند را بررسی می کنند. در اینجا مفهوم این گفته به منزلهی این نیست که انتخابهای فردی و ذائقههای شخصی هیچ اهمیتی ندارد بلکه به خاطر این است که تبیین جامعه شناختی الگوهای غذایی، تعیینکنندههای اجتماعی،چگونگی غذا خوردن و سبکهای انجام این کار را مشخص میسازند. در کل این گونه رفتارها اشتهای اجتماعی را مشخص می سازند.غذا فقط غذای آماده نیست، انتخاب نوع غذا و مصرف آن در شبکه پیچیدهای از فرهنگ،عوامل فردی و اجتماعی اتفاق میافتد.بنابراین برای برنامه ریزی صحیح و درست در زمینه رفتار سالم تغذیهای توجه به ابعاد فرهنگی و اجتماعی از اهمیت فراوانی برخوردار است(علی زاده اقدم،۲۸۶:۱۳۹۰).توجه جامعه شناسان به امر غذا و تغذیه بازتابی از اهمیت فزایندهی اجتماعی و فرهنگی غذا در جوامع نوین صنعتی است. در جوامع امروزی زمینه های مختلفی از نظر فرهنگی با امر رژیم غذایی و بدن مرتبط گشته است(محسنی،۱۳۷۹:۳۷۲).
۱-۲- بیان مسئله:در طول دهه های اخیر روش بسیاری از مردم دنیا بخصوص در کشورهای توسعه یافته تغییر کرده است و افزایش اخیر در بیماریهای مزمن در دنیا مربوط به محیطی است که سبب کم تحرکی،افزایش دریافت کالری و شیوه های نامناسب زندگی شده است. این تغییرات در شیوه ی زندگی دامنگیر کشورهای در حال توسعه از جمله ایران نیز میباشد. نوع روغن مصرفی، نمک، انواع ترشیها، نوع روش پخت و پز،مصرف چای، استفاده از غذاهای آماده و غیره از جمله عادات غذایی روزانه هستند که در صورت شیوهی مصرف نادرست زمینه ساز بسیاری از بیماریهای مزمن و غیرواگیردار میشود. با گسترش زندگی صنعتی مصرف غذاهای آماده، غذاهای پرچرب و سرخ کردنی افزایش چشمگیری یافته است و میزان اسیدهای چرب ترانس موجود در این محصولات غذایی موجب افزایش شیوع بیماریهای مزمن گردیده است (برزویی و همکاران،۱۵۸:۱۳۸۹).
در کشورهای در حال توسعه به علت ورود به زندگی ماشینی و صنعتی و توسعه اقتصادی-اجتماعی بسیاری از بیماریهای مزمن – غیرعفونی به ویژه در میان لایههای اجتماعی متوسط و مرفه اندک اندک افزایش یافته است. شاید بنیادیترین گام در جهت کاهش اینگونه بیماریهای مزمن تلاش برای پدیدآوری الگوهای رفتاری مناسب یا دگرگونی سازی الگوهای رفتاری نامناسبی است که مستقیم و غیرمستقیم بر سلامتی و بیماری افراد تاثیر میگذارد(ریاحی،۲۰۰۳:۱۶۵).
محققان۶ دسته از عوامل خطرآفرین رفتاری را ریشه بیماریهای مزمن و غیرعفونی (بیماریهای زندگی ماشینی) در بزرگسالان و عامل مرگ ومیر زودهنگام آنها میدانند۱- دودکشیدن به ویژه سیگار کشیدن ۲- آشامیدن بیش از اندازه نوشابه های مضر ۳- بهره نگرفتن یا بهره گیری اندک از خدمات بهداشتی پیشگیرانه مانند کنترل فشارخون، بازدیدهای پزشکی منظم و دورهای-شناسایی به موقع سرطان- مهار بیماریهای قند ۴- پیگیری شیوه های نامناسب زندگی مانند: عادتهای غذایی نامناسب و پویایی اندک بدن ۵- عوامل خطرآفرین محیطی مانند: خطرهای محیطی-آلودگی هوا،صدا و آب ۶- تنش و فشارهای روانی(Park,2000,27).
امروزه در کشورهای توسعه یافته و نیز در میان لایه های بالا و متوسط کشورهای در حال توسعه، الگوی تغذیه به سوی افزایش مصرف شکر، چربی حیوانی، و پروتئین ها، همراه با کاهش مصرف الیاف گیاهی(میوه وسبزی و دانه های گیاهی) پیش می رود. بیشتر افراد ،سبزی و میوه های تازه و دانههای گیاهی کمی مصرف می کنند و در همان حال مقدار فراوانی گوشت به شکل غذاهای آماده و کنسرو شده و شکر به شکل نوشابهها و شیرینیها در خوراک خود میگنجانند. این روند بر اثر به کارگیری فن آوری های نوین تغذیه شتاب بیشتری به خود گرفته است. فنآوری هایی که بر فرآیند تولید،پخش، فرآوری و مصرف مواد غذایی -که نمودهای بنیادین نقش اجتماعی غذاها است تاثیر میگذارد(ریاحی،۱۰۲:۱۳۸۴).
اگر چه نقش ژنتیک به عنوان عامل خطر در ابتلا به سرطان موثر میباشد امّا مطالعات مختلف نشان می دهند که فاکتور محیطی اصلی در ارتباط با سرطان تغذیه است. مطالعات انجام شده ثابت کرده است که تغذیه در بروز ۳۰ تا ۴۰ درصد انواع سرطانها موثر می باشد. بسیاری از رفتارهای تغذیه ای مانند: نوع غذا،روش آماده کردن غذا،میزان تعادل در کالری دریافتی و تنوع غذایی میتوانند به عنوان عامل خطر در ابتلا به سرطان تاثیر گذار باشند.شواهد نشان می دهند که مصرف غذاهای پرچرب،کم فیبر و مصرف نکردن روزانه میوه و سبزی منبع غنی از ویتامینها هستند که با افزایش بروز سرطان های مختلف در ارتباط میباشند(میربازغ و همکاران،۱۰۹:۱۳۹۱).
بشر امروزی بر خلاف گذشته با خوردن انواع مواد لازم و غیر لازم و حتی گاهی اوقات مضرو زیان آور موجب ناکارآمدی بدن خود شده است.در حالی که در گذشته عامل بسیاری از بیماریها و مرگ و میرها و عفونت بوده است ، در اواخر قرن ۱۹ با تغییراتی که در سبک زندگی سلامت محور با تاکید بر تغذیه به طور خاص اتفاق افتاد، این نوع بیماریها کاهش یافته و جای خود را به بیماریهای مزمن داده است. بر اساس آمار منتشر شده انستیتیو تحقیقات ۲۰ درصد افراد در ایران دچار سوء تغذیهاند و علی رغم داشتن درآمد کافی به سبب عدم آگاهی تغذیهای ناصحیح از تغذیه خوب برخوردار نمیباشند.بدن آدمی یک مجموعه پیچیده و متنوعی از کارکردهاست و توانایی این را دارد که بدون کمک خارجی خود را از ارزیابی کند اما شرط بازسازی آن است که نیازهای آن به درستی مرتفع گردد و این فرآیند پیچیده تحت عنوان تغذیه نام دارد. گرچه طبقهی اجتماعی، درآمد و میزان دستیابی افراد به کالاها وخدمات اهمیت فراوانی در تعیین کیفیت زندگی آنها دارد اما سرانجام وضع سلامتی شان عامل بنیادی برای بالندگی وپیشرفت انسانهاست و فقدان آن عامل مهم و موثری در سستی و فروپاشی ملّی شمرده میشود(قاسمی،۱۳۸۸ :۱۸۳)جداول مربوط به میزان هدر دادن منابع در ایران به خوبی یکی از علل عدم توسعه واقعی و کیفی کشور را نشان میدهد. عاملی که اتفاقا بر عهده دولتمردان یا سیاست های آنان نیست، بلکه زاییده نگرش مردم در زندگی فردی و اجتماعی خود است. رویکرد مردم به استفاده از منابع که بتدریج در خلال سالیان شکل گرفته، به آسانی هم از بین نخواهد رفت اما بررسی و یادآوری آن، همواره تلنگری است بر این که حرکتی برای اصلاح آن از سوی مردم انجام گیرد.
تصویر زیر مصرف سالانه چند ماده غذایی برای هر نفر و رتبه هر ماده را در هرم غذایی را نشان میدهد. در واقع نگاهی است اجمالی به فرهنگ و رویه مصرفی مردم ایران.
بررسیهای مختلف نشان می دهند که در بخشهایی از جمعیت کشور ما سوءتغذیه وجود دارد .کمی وزن کودکان زیر۵ سال،کمبود پروتئین،کم خونی ، فقرآهن واختلالات ناشی از کمبود ید و .بسیاری از افراد کشور را دچار مشکل کرده است. بر اساس آمارهای منتشر شده توسط انستیتو تحقیقات تغذیهای و صنایع غذایی کشور حدود ۲۰ درصد از جمعیت ایران دچار سوءتغذیه هستند و ۲۰ درصد دیگر علی رغم داشتن درآمد کافی به سبب عدم آگاهی و سواد تغذیهای از تغذیهی مطلوب برخوردار نمیباشند(جهانگیری و رجبی،۷۶:۱۳۸۰). بررسی رشید خانی و همکارانش بر روی زنان شمال شهر تهران نشان داد که ویژگیهای اقتصادی، اجتماعی چون: تحصیلات دانشگاهی، شاغل بودن، میزان درآمد زن در ماه، میزان درآمد کل خانواده و ویژگیهای جمعیتی نظیر:سن، تأهل، داشتن فرزند، تعداد فرزندان و ابعاد خانواده و قومیت بر روی الگوهای غذایی زنان موثراست(رشید خانی و همکاران،۱۳۸۷). هچنین بررسی علیزاده اقدم بر روی شهروندان تبریزی نشان داد که بین سرمایه فرهنگی، سرمایه اجتماعی و سرمایه اقتصادی، جنس و تأهل و سبک غذایی رابطه وجود دارد(علیزاده اقدم،۱۳۹۰).
پدیده سوءتغذیه تمام افراد جامعه را به شکلی همگون متأثر نمیسازد. پیش بینیها و مطالعات در این زمینه نشان میدهندکه اقشار فقیر،زنان و سالمندان بیشتر از گروه های دیگر در معرض سوءتغذیه خود وخانواده هایشان قرار دارند.
عاملی که تاکنون در امر سوءتغذیه بدان توجه چندانی مبذول نگردیده است عدم آگاهی از شیوهی مناسب غذایی و وجود باورهایی در زمینه ی شیوه تغذیه است که موجب نابسامانی در امر تغذیه مناسب وکافی میگردد. بنابراین شناخت عوامل نشأت گرفته از فرهنگ مانند: آداب و رسوم، ارزشها و عادات نادرست غذایی امکان شناسایی و رفع کاستیهایی را که در فرهنگ عمومی تغذیه وجود دارد به ما میدهد(همان:۷۷).
بنابراین تحقیق حاضر الگوهای غذایی زنان شاغل و خانه دار شهر کرمان را مورد بررسی قرار میدهد. هدف پژوهش حاضر بررسی الگوهای غذایی شهر کرمان است اما از آنجا که اکثر زنانالگوهای غذایی خانواده را اجرا می کنند، لذا این پژوهش زنان شهر کرمان را هدف قرار داده تا بتوانند الگوهای موردنظر خانواده هایشان را انعکاس دهند. همچنین از آنجا که شاغل و خانه دار بودن زنان ممکن است بر الگوهای غذایی خانواده هایشان موثر واقع شود سعی شده نمونه موردنظر از بین این دو گروه انتخاب گردد. همچنین تلاش شده با توجه به چارچوب نظری تعارضات شغل و تفاوتهای نقش زنان شاغل و تاثیر آن بر الگوهای غذایی خانواده هایشان مورتوجه قرار گیرد.
۱-۳-موضوع تحقیق:
بررسی جامعه شناختی الگوهای غذایی خانوادههای شهر کرمان و عوامل موثر بر آن.
۱-۴- اهداف تحقیق
اهداف پژوهش حاضر را می توان به دو قسمت اهداف کلی و جزئی تقسیم کرد.
هدف کلی:
شناسایی الگوهای خانواده های شهر کرمان و عوامل موثر بر آن.
اهداف جزئی:
۱-تعیین رابطه سرمایهی فرهنگی زنانو الگوهای غذایی خانواده.
۲-تعیین رابطه سرمایهی اقتصادی و الگوهای غذایی خانواده.
۳-تعیین رابطه تعارض کار-خانواده زنانشاغل و الگوهای غذایی خانواده.۴-تعیین رابطه تعارض زمانی زنان شاغل و الگوهای غذایی خانواده.
۵-تعیین رابطه تعارض فشاریزنان شاغلو الگوهای غذایی خانواده.
۶-تعیین رابطه بین تعارض فشاری زنان شاغلو الگوهای غذایی خانواده.
۷-تعیین رابطه ی بین حمایت اجتماعی زنان شاغل و الگوهای غذایی خانواده.
۸-تعیین رابطه بین اثرپذیری ازتبلیغات تلویزیونی و الگوهای غذایی خانواده.
۹-تعیین رابطه بین نوع شغل زنان شاغلو الگوهای غذایی خانواده.
۱۰-تعیین رابطه بین طبقهی اجتماعی خانوادهو الگوهای غذایی خانواده
۱۱-تعیین رابطه سن زنان و الگوهای غذایی خانواده.
معنی که چه غذایی،چگونه و چه وقت خورده شادامه مطلب در لینک زیر
آخرین نظرات