آزادی تنها رهایی از قید و بند (نفس اماره) قید شهوات و بیبند و باری نیست بلکه شامل آزادی اجتماعی نیز هست.
آزادی در قرآن:یعنی آزادی و رهایی از قید هر بندگی و عبودیت دنیویی است. ونبودن موانع در راه نمو، تکامل و تجلی شخصیت آدمی است.
اسلام آزادی انسان را که گفته از تغییر و دگرگونی در محتوای فرد و انسان مفید است به این معنا است که همواره بتواند شخصیت خودش را در مسیر زندگی حفظ کند و رهایی از بندگی و عبودیت شهوات نفسانی (نفس اماره) که آزادی ا نسان با آزادی حیوان بسیار متفاوت است.امام خمینی (ره)معتقدند:دستگاه جبار برای هیچ یک از افراد ملت آزادی قائل نیست و سالهاست سلب آزادی از ملت را وسیلهی رسیدن به اهداف مقاصد خود قرار داده است فکر می کند با اسم آزادی بانوان می تواند ملت مسلمان را، اغفال کند تا مقاصد و اهداف شوم اسرائیل را عملی کند.
هیچ کس در ایران الزام به رأی دادن نکرده است و این تکلیف شرعی است. آزادی مسئله ای نیست که تعریف داشته باشد.
مردم در ارئهی عقایدشان آزادند و فردی آنان را ملزم به انتخاب چیزهایی مثل شغل مسکن و مانند اینها نکرده است.
استقلال وجودی، اینکه بشر وجود مستقل و آزاد است که هیچگونه تکلیف و مسؤلیتی حتی نسبت به خدا متوجه او نیست.
– عدم تعلق فطری انسان به اشیاء و امور
– دل نسبتن به چیزها و کارها
– دل نبستن به موانع استکمال
– آزاد گذاشتن فردی که تحت تربیت است.
– استقلال در شخصیت حقوقی.
آزادی از اطاعت انسان دیگر یعنی هیچ انسانی حق ندارد که به انسان دیگری فرمان دهد و امر و نهی کند و قانون بگذارد مگر اینکه خودش با اختیار خودش چنین حقی را به دیگری بدهد و او را به فرماندهی و فرمانروایی بپذیرد.
– آزادی انسانها در وضع قوانین و نصب ا حکام.
– آزادی در زندگی فردی
– آزادی در چهار چوب قوانین اجتماعیاستادشهیدمطهری بیان می کند:آزادی یعنی نبودن مانع نبودن جبر نبودن هیچ قیدی در سر راه پیشرفت که تکامل بشر در گرو آزادی است.انسان باید آزادباشد تابه کمالات خودش برسد ، چون آزادی یعنی اختیاردرمیان موجودات تنهاموجودی است که خودبایدراه خودرا انتخاب کند.
علامه محمدتقی جعفری بیان می کند:اینکه هرچه بخواهیم انجام بدهیم و هرچه نخواهیم انجام ندهیم آزادی معمولی همان خودخواهی انسان است.پس علل گرایش انسان هابه آزادی چیست؟ایشان معتقدند: آزادی فینفسه مطلوب مطلق و هدف نیست بلکه آزادی در حقیقت برخورداری از نیروی خلاقیهی حیات است تا انسان بتواند به وسیله ی آن به حیات معقول دست یابد. اگر ما آزادی را بخواهیم در هر مورد ودرباره هرموضوع وعملی که باشدتجویز نماییم باید قوانین – کیفرها – تحسین ها و ملامتها را به کلی از زندگی بشر حذف کنیم. دکترسروش آزادی را به دو نوع مثبت و منفی تقسیم کرده است.
آزادی منفی: رهایی و نبودن قید و بند و رها بودن فرد فاعل از هرگونه محدودیتی.
آزادی مثبت: تصمیم گیر بودن طراح بودن و عمل خویش را در خود ریختن و تحت قهر و سلطهی فردی درمقام نظر و عمل نبودن است.
مصباح یزدی معتقد است:لفظ آزادی دارای دوازده معنای مختلف است که برخی فلسفی برخی اخلاقی و تعلیم و تربیت است و برخی علمی و حقوقی هستند.
۲-۵- مصادیق آزادی
۲-۵-۱-آزادی فردی (شخصی):
امام علی(ع) میفرمایند: و لا تکن عبد غیرک و قد جعلک ا. حرا.
خود را بردهی دیگران مساز که خدا تو را آزاد آفریده است.
از این آزادی دو نتیجه میتوان گرفت:
الف: منع تملک انسان و بردگی اعم از بردگی جسمی یا فکری
ب: تحریم کار اجباری
هر انسانی آزاد آفریده شده و این آزادی حق طبیعی اوست و کسی نمیتواند از او سلب کند. زیرا خداوند بشر را آزاد آفریده است. اسلام در عین اینکه به این حقیقت گوشزد می کند که همهی انسان ها آزاد آفریده شده اند، اما به این واقعیت نیز اعتراف می کند که اگر بشرا ز این موهبت الهی استفاده نکرد، بلکه بیلیاقتی به خرج داده و از حقوقش دفاع نکرده و ذلت و تو سری خوری را پذیرا شده است، طبعا این نعمت بزرگ را از دست داده است.
در قرآن از اهل کتابی که موجبا ت بردگی خود را فراهم آورند و آزادی را از خود سلب کنند و اختیار خود را به دست انسانهایی همانند خود بسپارند توبیخ به عمل آمده است.
انسان مالک و صاحب اراده و اختیار خودش است و هیچ کس حق تملک آن را ندارد.
۲-۵-۱-۱-برخی از موجبات سلب این آزادی
۲-۵-۱-۱-۱- ترس از مرگ:
بدین معنا که برخی از انسانها به جهت ترس از کشته شدن هر نوع قید و بندی را پذیرا میشوند و در مقابل ظلم و تجاوز تنها به جملهی خدا جزایش دهد، بسنده کرده و هیچ اعتراضی نمیکنند و زبان را در کام خود حبس کرده، قلمها را شکسته و زانو در بغل میگیرند، حتی از شنیدن حق نیز سرباز میزنند و حاضر نیستند از، زبان دیگری نیز علیه آن تجاوز سخنی به میان آید که مبادا عواقبی را به دنبال داشته باشد. در حالی که انسانهای مؤمن از مرگ نمیهراسند.
امام حسین(ع) میفرمایند: در شأن من نیست که از مرگ بترسم، در راه رسیدن به عزت و احیای حق چقدر تحمل مرگ آسان است مرگ در راه عزت جز زندگی جاوید نیست و زندگی با ذلت نیز جز مرگ بدون حیات نیست.
۲-۵-۱-۱-۲- مسؤلیت فوق توان:
امام صادق(ع) فرمودند: شایسته مؤمن نیست که خود را ذلیل کند یعنی مسؤلیتی را قبول کند که در توانش نمیباشد.گاهی انگیزهی پذیرش ذلت و خواری از آنجا ناشی میشود که فردی مسؤلیت را میپذیرد اما از انجام آن عاجز است به اصطلاح لقمه از دهانش بزرگتر است در نتیجه کاربر او سوار میشود در آن صورت یا انسان آزادهای است که کار، را رها کرده و به اهلش میسپارد، و یا چون نمیتواند از تمایلات نفسانی خود جدا شود در نتیجه برای حفظ آن موقعیت از هیچ خلافی روگردان نیست.۲-۵-۱-۱-۳- علاقه وافر به زندگی دنیا :
امام صادق(ع) فرمودند: هر کس دل به زندگی ببندد ذلیل خواهد شد.
امام علی(ع) فرمودند: مبدأ همه خطاها حب دنیا و علاقه به آن است.
حب دنیا فینفسه مذموم نیست، بلکه لازمهی زندگی و ادامهی حیات در دنیا چنین حبی است، اما تا جایی که بتوان از آن به عنوان نردبان ترقی استفاده کرد و آن را کشتزاری برای آخرت، وسیلهای برای تکامل انسانیت بدانیم لذا در گفتار معصوم(ع) آمده که دنیا پل است، بدون تردید برای عبور وجود پل ضروری است منتهی پل گذرگاه است نه استراحتگاه وسیله است نه هدف. برخی از انسانها دنیا را با این دید مینگرند. اما با کمال تأسف بعضی دنیا را هدف قراردادهاند و همه چیز را برای دنیا میخواهند و در آن غرق میگردند و در نتیجه جان خود و شخصیت انسانی خود را فدای آن می کنند.
چنانچه یکی ازاهداف آمریکا و اسرائیل، از تأسیس شبکه های ماهوارهای و اینترنت، همین ترویج مصرف
گرایی و غرق کردن انسان در مادیات و مدگرایی و اشاعه فحشا، فساد و بیبندوباری است.
۲-۵-۱-۱-۴- حرص و طمع:
آزمندی موجب سلب آزادی است. امام علی(ع) فرمود: مبادا طمع تو را بندهی خویش سازد که خداوند تو را آزاد آفریده است.امام باقر(ع) فرمود: هیچ ذلتی به ذلت ناشی از طمع نمیرسد.
چون حریص به دنبال انباشته کردن سرمایه و. میباشد و عطش او ایستائی ندارد و مرضی است که درمان پذیر نیست اما او درمان خود را در جمع کردن و انباشتن میداند لذا شرف، فضیلت و انسانیت را قربانی آن خواهد کرد و بندهی حرص و طمع خود خواهد شد.
۲-۵-۱-۱-۵- احتیاج:
انسان گرسنه به دنبال هر لاشهی متعفنی خواهد رفت، فطرت و اصالت خود را فراموش خواهد کرد.
اگر به قول امامان معصوم احتیاج و فقر زمینه ساز کفر بوده و بستر کفر، را میگستراند، چگونه چنین انسانی به آزادی خود پشت پانزده و از خود سلب آزادی نکند؟
مولا امیرمؤمنان علی(ع) در پیشگاه الهی این گونه به راز و نیاز میایستاد: خدایا آبرویم را با توانگری نگاهدار و شخصیتم را در اثر فقر ساقط مگردان که از روزی خواران تو در خواست کنم و از اشخاص پست، خواستار عطوفت و بخشش باشم به ستودن کسی که کمکم می کند مبتلا گردم و به بدگویی کسی که امساک می کند و نمیبخشد آزمایش شوم.
پیامبر اکرم(ص) به خداوند عرض می کند: خدایا بین ما و نان جدایی مینداز، زیرا اگر نان نباشد نه نماز گزاریم و نه روزه داریم و نه واجبات الهی را ادا میکنیم. حاصل اینکه انسان نیازمند نه تنها آزادی خود را فراموش می کند که انسانیت خود را لگدمال کرده دست به حرکت تهوع آوری خواهد زد و خوردن هر مرداری را نیز برخود روا داشته و برای سیر کردن شکم همه چیز را فدا می کند.
۲-۵-۲-آزادی عقیده و فکر
اسلام تمام عقاید را محترم میشمارد.
قرآن میفرماید: «و لقد کرًمنا بنی آدم» ما بنی آدم را محترم و مورد کرامت خودمان قرار دادهایم. انسان فکر و اندیشه دارد، استعداد علمی دارد و این در حیوانات، نبادات و جمادات نیست. به همین دلیل انسان نسبت به یک حیوان یا گیاه محترم است.
«و علًم آدم الأسماء کلًها» خداوند همهی اسماء خودش را به آدم آموخت، انسان یک سلسله استعدادهای اخلاقی و معنوی دارد.
شریفترین استعدادهایی که در انسان است بالا رفتن به سوی خداست. بنابراین ملاک شرافت و احترام انسان این است که انسان در مسیر انسانیت باشد.
۰قل الحق من ربکم فمن شاء فلیؤمن ومن شاء فلیکفر بگو حق از ناحیهی پروردگارتان است هرکه میخواهد ایمان بیاورد و هر که میخواهد کافر شود.
۰لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی؛ هیچ اکراه و اجباری در دین نیست.اعتقادات و ایمان از امور قلبی است که اکراه و اجبا ر در آن راه ندارد.عقیده را نمیتوان زائل کرد ولی میتوان با تشکیک و وسوسه آن را تضعیف نمود.کسی که پس از ایمان به خدا ا ظهار کفر کند مرتد و کافر است مگر آن که قلب او اطمینان به ایمان داشته و با اکراه و زور اظهار ارتداد کرده باشد که در این صورت ایمان او از بین نمیرود.
امام علی(ع) به امام حسن(ع) فرمودند:
۰ لا عباده کالتفکًر فی صنعه الله عًزوجلً .
هیچ عبادتی مانند اندیشیدن به مخلوقات خدای عزوجل نیست.امام علی(ع) هدایت اندیشهها را از مهمترین وظایف خود میداند و در مواردی اندیشههای پاک را از خطر انحراف و تباهی برحذر میداشت و از تفکردر حوزههایی که از دسترس فهم انسانهای عادی بیرون است، نهی میکرد.
امام صادق(ع) فرمودند: بالاترین عبادت، اندیشیدن پیاپی در کارهای خدا، نیرومندی و توانایی اوست.
علامه طباطبایی این آزادی رابردوقسم تقسیم نموده است:ادامه مطلب در لینک زیر
پایان نامه معیارهای تحدید آزادی بیان در فقه امامیه و نظام حقوقی ایران
سایت های دیگر:
آخرین نظرات