از آنجا که خرابکاری در میان قشر جوان و نوجوان معمولتر است و آنها زمان بیشتری با مدرسه سروکار دارند، مدارس بیشتر در معرض رفتارهای خرابکارانه قرار دارند. دانش آموزانِ خرابکار، میز و نیمکتهای کلاس را تخریب می کنند، روی آنها حکاکیهای خرابکارانه انجام می دهند، نقاشی میکشند و یادگاری مینویسند. دیوارهای کلاسها خطخطی شده و جملههای عاشقانه یا شعارهای شیطنتآمیز در هر طرفی به چشم میزند. بیشتر کلاسها به وسیلۀ خرابکارها از دستگیرۀ درب محروم میشوند، شیشۀ کلاسها و حتی درب آنها شکسته میشوند. در کمتر مدرسهای شیرهای آب آشامیدنی و درب توالتها نیز از تخریب در امان میمانند. البته دانش آموزان خرابکار، در بیرون از مدرسه نیز دست از خرابکاری بر نمیدارند. آنها به صندلی اتوبوسها آسیب وارد می کنند، دیوارها را با اسپری مینویسند، به پارکها، سینماها، اماکن تاریخی، متروها، ماشینهای پارک شده در کنار خیابان، تابلوهای راهنمایی و رانندگی در سطح شهر آسیب میرسانند.
در این پژوهش، خرابکاری آسیب عمدی و ارادی به اموال عمومی دانسته شده است و اعتقاد بر این است، که تخریب این اموال عمدتاً توسط جوانان و نوجوانان صورت می گیرد. به همین دلیل است که امروزه ما شاهد این هستیم که بسیاری از مدیران، از معلمان درخواست ایفای نقشِ ناظم را دارند تا مدرّس. لازم است اشاره شود که در این پژوهش تأکید بر خرابکاری هایی است که دانش آموزان، در محیط دبیرستان و در مسیر رفت و آمد از خانه به مدرسه و محلۀ زندگی و بلعکس مرتکب میشوند. لذا با توجه به مطالب اشاره شده، سؤال اساسی پژوهش این است، که اساساً نگاه روانشناختی چگونه رفتارهای خرابکارانه را تبیین می کند؟ و در این بین، آیا مؤلفههای نظریۀ بیگانگی روانی ملوین سیمن و نظریۀ دلبستگی تأثیری بر پیدایش و گسترش خرابکاری در بین دانش آموزان شهر فسا دارند؟
1-3. اهداف پژوهش
1-3-1. هدف کلی
هدف کلی این پژوهش، بررسی ارتباط کیفیت دلبستگی با رفتارهای خرابکارانه بر مبنای نظریۀ بیگانگی روانی ملوین سیمن در دانش آموزان دبیرستانیِ جامعۀ شهری است.
1-3-2. اهداف خاص
از اهداف خاص این تحقیق نیز می توان به موارد زیر اشاره کرد:
شناخت انواع مهم رفتارهای خرابکارانه در بین دانش آموزان دبیرستانی
مطالعۀ نقش شرایط ازخودبیگانگی و تأثیر آن بر اعمال خرابکارانه
مطالعۀ نقش اعتماد به والدین و همسالان و تأثیر آن بر اعمال خرابکارانه
مطالعۀ نقش ارتباط با والدین و همسالان و تأثیر آن بر اعمال خرابکارانه
مطالعۀ نقش بیگانگی با والدین و همسالان و تأثیر آن بر اعمال خرابکارانه
مطالعۀ تأثیر تفاوت جنسی بر ارتکاب اعمال خرابکارانه
1-۴. فرضیات پژوهش
بین احساس بیقدرتی و خرابکاری رابطۀ معنیداری وجود دارد.
بین احساس بی هنجاری و خرابکاری رابطۀ معنی داری وجود دارد.
بین احساس بی معنایی و خرابکاری رابطۀ معنی داری وجود دارد.
بین احساس انزوای اجتماعی و خرابکاری رابطۀ معنی داری وجود دارد.
بین احساس تنفر از خویشتن و خرابکاری رابطۀ معنی داری وجود دارد.
بین احساس از خودبیگانگی و خرابکاری رابطۀ معنی داری وجود دارد.
بین کیفیت دلبستگی به مادر و خرابکاری رابطۀ معنی داری وجود دارد.
بین کیفیت دلبستگی به پدر و خرابکاری رابطۀ معنی داری وجود دارد.
بین کیفیت دلبستگی به همسالان و خرابکاری رابطۀ معنی داری وجود دارد.
بین جنسیت و خرابکاری تفاوت معنی داری وجود دارد.
هر یک از فرضیاتِ مربوط به کیفیت دلبستگی به والدین و همسالان، با توجه به خردهمقیاسهای اعتماد، ارتباط و بیگانگی به فرضیه های جزئیتری تقسیم میشوند به گونهای که تعداد 9 فرضیۀ دیگر به فرضیاتِ فوق اضافه خواهد شد.
۱-۵. اهمیت و ضرورت پژوهش
اگر فرد خرابکار را قربانی جامعه بدانیم، درمان و رهایی چنین فردی میسر نیست و عملاً از او یک دشمن کینه توز و خونآشامِ بی رحم و انتقام جو برای جامعه ساخته ایم. لذا محکوم کردن فرد خرابکار، بدون شناخت شخصیت او و عواملی که او را به این روز سیاه و بدبختی انداخته است، دور از عدل و انصاف است (کینیا، 1373: 59-60). بنابراین، پژوهش هایی از این دست که در مورد مسائل مهم تربیتی صورت می گیرد، با ریشه یابی بحث خرابکاری و نیز نشان دادن ضرورت برخورد علمی با مسألۀ فوقالذکر، می تواند باعث شود تا فرد خرابکار، به جامعه برگردد. بدین جهت از دیدگاه فردگرایی، می توان چنین نتیجه گرفت، که برخورد علمی با قضیۀ خرابکاری، در درجۀ اول به نفع فرد و خانوادۀ فرد است.
استدلال دوم، مکمّل استدلال اول است. قبل از این بحث شد که کمک به فردی که دچار اختلال سلوک است برای صرف نظر کردن از اعمال خرابکارانه اش، می تواند در درجۀ اول به خودِ وی کمک کند. در این جا، یعنی استدلال دوم، عمدۀ توجه، به نجات جامعه معطوف می شود، جامعه ای که چنان چه نیروی جوان آن دچار خرابکاری گردد؛ دچار ضرر و ضربه های زیادی خواهد شد. با توجه به این که، ساخت سنّی جمعیت ایران بسیار جوان است؛ بی توجهی و رها سازی این خیل عظیم نیروی بالقوه، نه تنها غیر عقلانی به نظر می رسد، بلکه بزرگ ترین مانع تربیتی، در رسیدن به توسعۀ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز به شمار می رود. زیرا، با گذشت زمان، نیازها، مشکلات و انتظارات جوانان نیز متنوع تر، پیچیده تر و به مراتب شناخت مشکل تر می گردد. مسلّماً یکی از علل این پیچیدگی می تواند، ناشی از پیچیدگی خود انسان و گرایش ها و رفتار انسان باشد.
امروزه سطح مسؤولیت پذیری میان جوانان، به شدت پایین آمده است، و جوانانی که مسؤولیت پذیری را از بزرگسالان نیاموخته باشند نسبت به قوانین و عرف اجتماعی نیز احساس مسؤولیت نخواهند کرد، البته این افت و شانه خالی کردن از مسؤولیت را در همۀ جوامع و کشور ها با اندکی تأمل، می توان مشاهده کرد. با توجه به موارد فوق، ضرورت توجه به رفتارهای خرابکارانۀ نوجوانان و جوانان در حوزۀ مطالعات روانشناسی تربیتی کاملاً آشکار می گردد.
بسیاری از روانشناسان بر این عقیدهاند که رفتار اجتماعی در جامعه و خانواده و چگونگی برخورد والدین و به طور کلّی مکان هایی که نوجوان با آن تماس دارد می تواند در طرز تفکر و رفتار شخص مؤثر واقع شود و هر کدام تعلیمات خاص خود را به وجود آورد. کلاً هر فرد دارای یک مقدار غریزۀ سرکشی است و این وظیفۀ تعلیم و تربیت اجتماعی است که افراد سرکش را با محیط منطبق ساخته و اجتماعی کند. حال اگر اجتماع نتواند الگوهای صحیحی برای فرد پیشنهاد کند، طبیعتاً به سوی بربریت پیش خواهد رفت (فرجاد، 1372: 39). در این جا، باید گفت که تعلیم و تربیت صحیح بدون یاری گرفتن از علم راه به جایی نخواهد برد.
پ
ژوهش های متعدد در دنیا نشان می دهد که مطالعۀ خرابکاری از چند جنبه واجد اهمیت است. کودکان و نوجوانانی که گرفتار این بلیۀ اجتماعی و در نوعِ شدیدِ آن می شوند در اکثر موارد فرصت های جبران ناپذیری را از حیث تحصیل و کار از دست می دهند. وجود چنین سابقۀ نامطلوبی در زندگی آیندۀ آن ها تأثیر فراوان می گذارد و با توجه به پذیرفته نشدن آنان در حلقه های درسی و کاری آبرومند و آینده ساز، قشری مطرود از این گونه افراد به وجود می آید که به نوبۀ خود مسأله را برای نسل های آینده تشدید می کند و باعث تباهی کودکان و نوجوانان بیشتری می شود. رنج و ناراحتی خانواده های کودکان و نوجوانان خرابکار نیز از لحاظ سلامت اجتماع قابل توجه است و ممکن است موجب تنش های بین خانواده ها، همسایگان و دیگران شود (مشکانی، 1383: 240).
همچنین، انجام رفتارهای تخریبگرایانه توسط دانش آموزان گویای این واقعیت است که این رفتارها در بلندمدت می تواند سبب فرسودن شدن ساختمانها، از بین رفتن وسایل و امکانات آموزشی برای مدرسه گردد و از آثار آن پایین آمدن کیفیت تدریس، ایجاد اختلال در یادگیری و عدم انگیزه در دانش آموزان گردد و ادامۀ رفتارهای خرابکارانۀ دانش آموزان می تواند هزینۀ گزافی را بر سیستم آموزشی کشور وارد کرده و به جای اینکه در راستای توسعۀ مدرسه اقدام گردد، میبایست در راستای تعمیرات مدرسه هزینه نمود. بنابراین، امروزه خرابکاری در بین دانش آموزان به عنوان یک مشکل حادِ تربیتی مطرح است، که نه تنها سلامت و امنیت حاکم بر مدرسه را به مخاطره می اندازد، بلکه هزینه های مالی هنگفتی را به آموزش و پرورش تحمیل می کند. پر واضح است که پرورش نیروهای سالم فکری و کارآمد از کارویژههای اساسی نظام آموزش و پرورش هر کشوری است که می تواند جامعه را به سوی ترقی و پیشرفت رهنمون سازد و این امر تنها از طریق جوانان بالنده و پویا امکانپذیر خواهد بود.
به هر حال مطالعه رفتارهای خرابکارانه از این حیث دارای اهمیت است که در صورتی که مورد توجه قرار نگیرد به شدت مستعد تبدیل شدن به رفتارهای بزهکارانه و مجرمانه در آینده از سوی مرتکبین آن خواهد شد. لذا آنگونه که در جوامع گوناگون، مطالعۀ این نوع رفتارها از اهمیت خاصی برخوردار است؛ در جامعۀ ما نیز میبایست ذهن مسؤولان آموزشی و تربیتی را به خود مشغول داشته و برای آنان تبدیل به دغدغه گردد. بنابراین ضروری است روانشناسان تربیتی، عوامل مؤثر بر اینگونه رفتارهای مخرّب را مورد مطالعه و بررسی قرار دهند؛ چرا که به نظر می رسد پژوهش و مطالعۀ روانشناختی در زمینۀ رفتارهای خرابکارانه و عوامل مؤثر بر آن، می تواند از گسترش آن جلوگیری کند. هم چنین می توان با برنامه ریزیهای آگاهانه از وقوع آن -لااقل در برخی موارد- تا حد ممکن پیشگیری کرد.
به طور خلاصه، اهمیت این پژوهش به این لحاظ است که اولاً: با شناخت علل و زمینه های مختلف پیدایش رفتار خرابکارانه در بین دانش آموزان بتوان راهکارهای علمی و عملیِ مفید و کارآمد جهت اصلاح و بازسازی آنان و همچنین جلوگیری و پیشگیری از پیدایش و کاهش رفتار خرابکارانۀ دانش آموزان به عنوان نسل جوان و آتیهساز جامعه ارائه نمود. زیرا پیشگیری آسانتر و بسیار کم هزینهتر از درمان است. ثانیاً: رفتار خرابکارانۀ دانش آموزان از جمله موانع اساسی در امر آموزشِ دانش آموزان محسوب میشود چراکه از یک طرف زمینهساز بیاحترامی و عدم توجه به هنجارها و مقررات آموزشی و ارزشهای اجتماعی در محیط آموزشگاه میشود که این امر به نوبۀ خود موجبات بینظمی و امحای انسجام اجتماعی در کلاس درس و مدرسه میگردد در نتیجه در چنین محیطی، امکان تعلیم و تربیتِ سایر دانش آموزان با مشکل مواجه خواهد شد و از طرف دیگر رفتار دانش آموزان خرابکار تأثیرات منفی و مخربی بر سایر دانش آموزان بر جای میگذارد. زیرا رفتارهای خرابکارانه مانند سایر رفتارها آموختنی هستند. بنابراین امکان گرایش سایر دانش آموزان به ارزشهای منفی و رفتارهای خرابکارانه در اثر تقلید و ارتباط با دانش آموزان خرابکار افزایش مییابد و همچنین در فرآیند انتقال ارزشها و هنجارهای اجتماعی مثبت و مناسب به نسل نوجوان و جوانِ جامعه نیز اختلال ایجاد می کند. بنابراین شناخت عوامل مؤثر بر این رفتارها، می تواند در ایجاد محیط آموزشی سالم و پر نشاط که در آن آموزش و همچنین جامعهپذیری جوانان به نحو مناسب و مطلوب امکانپذیر است مفید و دارای اهمیت باشد. ثالثاً: بررسی رفتار خرابکارانۀ دانش آموزان از لحاظ خانوادگی نیز دارای اهمیت است چراکه دانش آموزان خرابکار معمولاً به هنجارها و ارزشهای خانوادگی تقید و دلبستگی چندانی ندارند و رفتارهای آنها انسجام و یکپارچگی محیط خانواده را تحت شعاع قرار میدهد و موجب ناسازگاری و اختلاف میان والدین و جوانان میشود که محیط گرم و صمیمی خانواده را پر تنش میسازد، در این صورت ممکن است که دانش آموزان به بیرون از خانه پناه ببرند و به علت ویژگیهای سِنّی خود در خطر آسیبهای گوناگون قرار گیرند. رابعاً: رفتارهای خرابکارانۀ دانش آموزان و اثرات آنها جامعه را تحت شعاعِ خود قرار داده و باعث از دست رفتن ثروتهای مادی جامعه و موجب بیهنجاری اجتماعی میگردد. خامساً: اهمیت کاربردی این پژوهش این است که می تواند سیاستگذاران و مجریان آموزش و پرورش را از رفتار خرابکارانۀ دانش آموزان که مقدمۀ ایجاد رفتارهای بزهکارانه در میان آنان میباشد آگاه سازد تا سیاستهایی را جهت جلوگیری و یا کاهش اینگونه رفتارها اتخاذ نمایند که منجر به بهبود وضعیت تعلیم و تربیت، نظم اجتماعی مدارس و افزایش کارایی آموزشی مدارس شود. علاوه بر آن می تواند اطلاعات و پیشنهاداتی را در زمینۀ رفتارهای خرابکارانۀ نوجوانان و جوانان و عوامل زمینهساز آن در اختیار خانوادهها قرار دهد و بدینوسیله در جلوگیری و یا کاهش رفتارهای خرابکارانۀ دانش آموزان و ارتباط میان خانه و مدرسه مؤثر واقع شود.
بنابراین، ضرورت انجام این پژوهش خصوصاً برای مجامع علمی، مسؤولان جامعه و برنامه ریزان حوزۀ تربیتی کاملاً آشکار است. به طوریکه با توجه به مطالب پیش گفته، می توان به سادگی اهمیت و ضرورت پژوهش هایی در مورد مسألۀ خرابکاری را نتیجه گرفت.
مسلماً یکی از مهمترین مسائل دنیای امروز، تخلفات رفتاری افراد است. آمارهای منتشر شده در این خصوص نشان میدهد که در اکثر کشورهای جهان جرایم ارتکابی نوجوانان و جوانان با سرعت بالایی رو به افزایش است. یکی از نهادهای مهمی که مسئولیت تعلیم و تربیت اجتماعی نوجوانان را بر عهده دارد، آموزش و پرورش است. به طوریکه در صورت بروز برخی آسیبها، خود می تواند یکی از عوامل مؤثر در شکل گیری و تداوم انواع گرفتاریهای اخلاقی و اجتماعی باشد. به عبارت دیگر میتوان گفت آموزش و پرورش ناسالم، بینظمی و رفتارهای نابهنجار را در بین جوانان اشاعه میدهد. بنابراین نظام آموزش و پرورش (در مباحث مربوط به ساختار کلاسی و مدیریت کلاسی) و معلّمان (بخصوص معلّمان پرورشی) را میتوان بهرهبرداران اصلی از این پژوهش دانست. همچنین خانوادهها و والدین به منظور گزینش الگوی تربیتی مناسب، پلیس به منظور انتخاب الگوی تعاملی مناسب با دانش آموزان خراب
آخرین نظرات