ابن ذرارهِ وَ محمدِبِنِ مسِلم وَ ابی بَصیر عَن ابی بَصیر عَن ابی عبدِالله(ع) اَنَّهم قالوا: لَه حَقَُ الامامِ فی اموالِ النّاس؟ قالَ: الْفیئُ والاَنفالُ و الْخمسُ».(عاملی، بی تا، ص ۳۷۳)
از امام پرسیدند که امام در چه اموالی از مردم امام حق دارد فرمودند: در فی و انفال و خمس حق امام نهفته است.
روایت دوم
«عَن محمدِ ابنِ یحیی عَن احمدبِن عیسی عَن ابنِ محبوب عَن هشامِ ابنِ سالم عَن احیی ابی خالِدِ کابُلی عَن ابی جعفر(ع). وَجدْنا فی کتابِ علی(إنَّ الاَرضَ یورثُها مَنْ یَشائُ مِن عباده والعاقِبهُ للمتّقین)
جزییات بیشتر درباره این پایان نامه ها :(فایل کامل موجود است)
قالَ علی(ع) أنا و اهلُ بیتی الَّذینَ اَورَنا الارضَ کُلُّها لَنا فَمَن احیا ارضاً مِن المسلمین فَلیعْمُرها والیُؤَدُّ خراجَها اِلی الامامِ مِن اهل بیتی وله ما اکَل مِنها» (عاملی، بی تا، ۳۲۹)
در نوشتههای حضرت (ع) چنین متنی در تفسیر آیه شریفه ۱۲۸ اعراف إن الارض لله ….. یافت گردیده است که فرمودند غرض آیه معرفی شأن شخص من و اهل بیت من است و ماییم که وارثان زمین شناخته شدهایم و مائیم تقوا پیشه گان زمین لذا تمام متعلق به ماست پس بر مسلمین است که آنرا آباد کنند و مالیات آنرا به امامی که از اهل بیت من است بپردازند و پس از آن میتوانند در مال خویش تصرف مشروع نموده و از آن بهرهمند گردد.
روایت سوم
«قال علیُ بنُ الحسین(ع) فی قوله عَزّوجَلّ إنی جاعِلٌ فی الارضِ خَلیفه». (سوره مبارکه بقره، آیه ۳۰)
«فکانَت اِلارضُ یِاسرِها لآدمَ ثُمَ هی للمُصطفین الذینَ اصطفاهُمُ اللهُ و عَصَمَهُم فَکانوا هم الخلفاءُ فی الارضِ … حَتی بَعَثَ اللهُ رسولَه محمداً فرَجَع لِله ولاَ وصیائِه فَما کانوا غَضَبوا علیه اَخَذُوه عنهم بالسیفِ تَضَرَ ذالکِ مما اَفاءَ الله به های هما اَرجعَهُ اللهَ علیهم». (عاملی، بی تا، ص ۳۷۱).
امام باقر (ع) در تفسیر آیه«اِنّی جاعِلٌ فی الارضِ خَلیفهٌ» به ابیخالدکابلی فرمودند، بنابراین زمین با تمامی آنچه در آن است به آدم (خلیفه الله) تعلق دارد و پس از او زمین در اختیار برگزیدگانی است که خداوند آنان را به جانشینی آدم انتخاب کرده و از اینکه از حق منحرف شوند حفظ نموده است پس جانشینان آدم، همچنان در زمین هستند. اما ستمگران مانع تصرف در امور خلق گردیدهاند و امکانات زمین را غاصبانه تحت سیطره و در دستان خود گرفتهاند لذا خداوند پیامبرش محمد مصطفی(ص) را برانگیخت تا آنچه حقّ خداوند و خلفاء اوست به قهر شمشیر از آنها پس بگیرد و به همین دلیل است که خداوند اموال بازگشته از سلطه آنان را فی نامیدهاست. یعنی اموالی که خداوند آنرا پس گرفته و به اهلش واگذار نموده است.
اکنون با توجه به این روایت میتوان گفت که مالکیت پیامبر و امام معصوم بر همه ذخائر و استعدادهای زندگی که در کره زمین به ودیعه نهاده شده تعمیم دارد و این مالکیت از سوی خداوند به آنان تفویض گردیده است و دین اسلام و روش های ی که در این شریعت مورد تأکید قرار گرفته است به تدریج حاکمیت بالقوه و بر باد رفته را احیا میکند. تا جایی که در حکومت مهدی(عج) از سلطه غاصبان اثری بر جهای نماند. این جایگزینی در تمام ابعاد سیاسی و اقتصادی از جمله تملک معادن گوناگون زمین جاری است.
روایت چهارم
« عَن داودِبنِفَرقد ابی عبدِالله، قالَ قلتُ. و مَا الانفالُ قال(ع) بطونُ الاودیهِ و رؤُسُ الجِبالِ و الاجامُ و المعادنُ کلُّ ارضِ یوجَفْ علیها بخیلٍ و لارکابِ و کلُ ارضٍ مَیته قد جَلااهلُها و قطابعُ الملوکِ»(عاملی، بی تا، ص۳۲) ابن فرقد از امام صادق(ع) سؤال نمود مصداق انفال چیست؟ حضرت فرمودند: معبرهای سیل، قلل کوهها، بیشه زارها و معادن و هر زمینی که بدون لشگرکشی بدست آید و هر زمین مواتی که اهلش از آنجا کوچ کرده باشد و اراضی اختصاصی پادشاهان.
روایت پنجم
«روُیَ عَن امامِ الصادق(ع) ….. و المعادنُ مِنها (الانفال) و … » (کلینی، ۱۳۶۳ ﻫ.ش، ص ۴۰۸)
حضرت در پاسخ پرسش کننده از انفال، فرمودند …. و معادن در زمره انفال است (شش مصداق انفال در حدیث ذکر گردیده است)
روایت ششم
عَن عمرِ یزید عَن امامِ الصادق(ع) روایت نموده که آن حضرت فرمودند: همه زمین از آن ماست بنابراین هر آنچه خداوند از زمین خارج کند در تملک ما قرار دارد.
توضیح لازم: مالکیت مردم بر زمین و معادن آن وقتی مشروعیت مییابد که اذن (خاص یا عام) ائمه یعنی موافقت ایشان را در پی داشته باشد. بنابراین پس از صدور اذن از سوی ایشان مالکیت مردم بر آنچه تحصیل کردهاند مشروعیت مییابد و به همین دلیل است که آنان همواره با اموال مردم معامله ملک غیر مینمودند.
روایت هفتم
«عَن ابی بَصیر عَن ابی جعفر(ع) قالَ لَنا الانفالُ … قلتَ له و مَا الانفال؟ قال(ع) المعادنُ منها و … » (طبرسی، ۱۴۰۸ ھ.ق، ص۲۹۵)
ابی بصیر از امام باقر روایت نموده آن حضرت فرمودند: انفال در مالکیت ماست.
ابو بصیر گفت پرسیدم انفال شامل چه چیزهای است؟ فرمودند: از انفال است معادن و … ( سه مصداق دیگر)
روایت هشتم
« عَن داودِبنِفَرقد عَن ابی عَبدِالله و عَلیُّ ابن ابراهیمَ عَن ابیهِ عِن فَضاله بِن ایوب عَن اسحاقِ ابنِ عمّار عن الصادق (ع) سَئلتُهُ (، ) عنِ الانفالِ فقال(ع) …. و المعادنُ منها»(عاملی، بی تا، ص ۳۷۱و ص۳۷۲)
اسحاق ابن عمار میگوید از امام صادق(ع) در رابطه با بیان مصادیق انفال سؤال کردم حضرت فرمودند: … و یکی از انفال معادن است.
روایت نهم
«عَلیُ ابنُ الحسین المرتضی نقلاً من تفسیرِ النعمانی با سنادِه مِن علی (ع)»
از حضرت علی(ع) روایت گردیده که فرمودند: انفالی را که در اختیار رسول خدا بوده است در اختیار مقام ادارهکننده امور مسلمانان خواهد بود. خداوند در کتاب خود میفرماید.
«یَسئلونک عَنِ الانفال، قُلِ الانفالُ لِلله و لِلرسول … و الدَلیلُ علی ذالک قوله تعالی«فَاَّتَقوا اللهَ و اصلِحوا ذاتَ بَینِکُم واطیعَوا الله و رسولَه اِن کنتُم مُومنین …. فَما کانَ لله ولرسوِلِه فهوِ للامام». (عاملی، بی تا، ص ۳۷۰)
از تو میپرسند که انفال متعلق به کیست: بگو انفال متعلق به خدا و رسول اوست و دلیل آن قول خداوند متعال است که میفرماید«تقوا پیشه کنید و بین خودتان صلح برقرار کنید و خدا و رسولش را اطاعت کنید اگر ایمان دارید»پس هر آنچه متعلق به خدا و رسول اوست در اختیار امام قرار میگیرد.
روایت دهم
«محمدِ بن یعقوب عَن علی بِن ابراهیم عَن ابیِه عُمَیر عُن حَفصِ ابنِ البختَری عَن ابی عبدِاللهِ(ع) قالَ: الانفالُ مالَمْ یوجَفْ عَلیِه بخیلِ وَلارکابِ اَو قومٌ صالحوا او قومٌاُعطوا بِأیدیِهم و کُلُ اَرضِ خَرَبه و بُطونُ الاَودیهِ فهو لرسوِل الله (ص) و هو للامام مِن بعدِ یضعُهُ حیثُ یَشاء»(عاملی، بی تا، ص ۳۶۴)
انفال، اموالی است که بدون لشگرکشی حاصل شود یا اموال قوم کفاری است که با مصالحه یا با انقیاد و اختیار تقدیم مسلمین نموده اند، و هر زمین مخروبه و معبرهای سیل که تماماً متعلق به رسول الله است و بعد متعلق به امام و جانشین او میباشد و برای هر امری که مصلحت میداند مصرف میفرماید.
روایات متعددی در این باب در کتابهای وسائل الشیعه، اصول کافی و تفسیر قمی آمده که به علت اطاله کلام از نوشتن آن خودداری میکنیم.
آخرین نظرات