در نظریه امید، رسیدن موفقیتآمیز به هدف، هیجانات مثبت را فرامیخواند و شکست در دستیابی هدف باعث هیجانات منفی میشود. این هیجانات، بهنوبه خود گذرگاههای فرد و مؤلفه عامل را درباره تعقیب هدف آینده تغییر می دهند، هیجانات مثبت که از هدف موفق نتیجه میشود فرد را به کوشش و انتخاب اهداف آیندهی چالشانگیز تری سوق میدهد، در مقابل هیجانات منفی مطابق با شکست در دستیابی به اهداف خاص ممکن است باعث بیمیلی فرد برای تلاش کردن و پیشرفت آینده شود. بنابراین توانایی فرد برای تعریف کردن هیجانات منفی که از شکستها و مصیبتهای شخصی ناشی میشود مستقیماً تفکر گذرگاه و تفکر عامل اهداف آینده را تحت تأثیر قرار میدهد.
چندین مطالعه در طول دهه گذشته اهمیت امید را در جمعیت بزرگسالان نشان داده، پژوهشها نشان داده که افراد دارای امید بالاتر از تفکرات مثبت، عزتنفس و اعتمادبهنفس بیشتری نسبت به کسانی که امید کمتری دارند، برخورد دارند. افراد با سطح امید بالا احساسات را باانرژی بیشتری گزارش میکنند خودشان را به شکل مثبتتری معرفی میکنند (کوری و همکاران، ۱۹۹۷). افراد دارای سطح امید بالا اصولاً از مزایای سلامتی قابلاطمینان بهرهمند هستند. برای مثال هارنی (۱۹۹۰) گزارش داده است افرادی که امید بالایی دارند علاقه بیشتری به شرکت در تمرینات جسمانی دارند. امید همچنین در افرادی که در حال بهبود یافتن از صدمهها و بیماریهای مختلف هستند مؤثر شناختهشده است. همچنین پژوهشها تحمل درد را با امید مرتبط میدادند یعنی افراد با امید بالا دو برابر بیش از همتاهای کم امید خود درد را تحمل کردهاند (اشنایدر و براون، ۱۹۹۸) امید با پیشرفت تحصیلی نیز ارتباط دارد و چندین مطالعه این امر را نشان داده است. دانشجویان دانشگاه که امید بالایی دارند درمجموع نمرات بالاتری نسبت به سایر دانشجویان کسب کردهاند (چانگ[۱۳]، ۱۹۹۸؛ کوری[۱۴]، مافیر[۱۵]، سون داگ[۱۶] و ساندستدت[۱۷]، ۱۹۹۹). یک مطالعه دیگر گزارش میدهد که سطوح بالای امید در دانشجویان دانشگاه پیشبینی کننده معدل کل بالاتر، شانس بالاتری برای فارغالتحصیلی و احتمال کمتر برای مشروط شدن بوده است (اشنایدر، شوری، جیونز و ویلکلاند[۱۸]، ۲۰۰۲) همسان با این یافتهها اشنایدر (۲۰۰۰) نشان داد که دانشجویان بعد از دوره لیسانس که امتیاز بالاتر در مقیاس امید گرفتند مهارت سازگاری بهتری دارند و راهبردهای بهتری را برای دورههای تحصیلات انتخاب میکنند در طول عملکرد افراد هم در کلاسهای مدرسه هم دانشگاه امید پیشبینی کننده مهمی از پیشرفت ورزشی دانشجویان بود، امید بالا با عملکرد برتر ورزشکاران مرتبط بوده است (کوری و دیگران ۱۹۹۷). مطالعه دیگر توسط (براون، کوری، هاگستروم و ساندستدت، ۱۹۹۹) نشان داد که دختران با امید بالا در اردوی ورزشی تابستانی بیشتر مایل به داشتن اهداف خاص مرتبط با پیشرفت ورزشی بودند. مطالعه مشابهی گزارش کرد که دختران با سطح امیدواری بالاتر درباره تسلیم شدن افکار کمتری دارند. مطالعات این حد مهم به پژوهشگران دلیلی برای این باور ایجاد کردهاند که سازهی امید موضوعی ارزشمند وابسته به زمان است که باید برای درک بهتر آن تلاش کرد (وال، ۲۰۰۶).
متأسفانه واقعیت این است که افراد بسیاری وجود دارند که ممکن است به دو دلیل توانایی فکر کردن از روی امیدواری درباره آینده را از دست بدهند: اول اینکه آنها از زمان تولد هرگز محبت، مراقبت و توجهی که به آنها اجازهی ایجاد تفکر امیدوارانه را بدهد دریافت نکرده اند. دوم اینکه ممکن است که در آغاز یاد میگیرند که امیدوارانه فکر کنند، اما امیدشان بهوسیله وقایع پراسترس زندگی در طول دوران رشد تخریب میشود بااینوجود روانشناسی مثبتگرا معتقد است امید را میتوان ایجاد و ارتقا داد.
نظریهلذتگرایی[۱۹]
بر اساسایننظریهنشاطوخوشبختیفقطیکاحساساست.زندگیشاد،لذتانسانراافزایشدادهوغمانسانراکممیکند.
طیفنگاری نظریههای لذتگرا
لذتگرایی از دوره یونان باستان تا به امروز بهصورتهای گوناگونی تقریر شده است:
لذتگرایی شخصی
یکی از سادهترین و سطحیترین انواع لذتگرایی نظریهای است که معتقد است هر چیزی که دارای لذت حسی باشد ذاتاً خوب است؛ و ارزش هر چیز دیگری تنها باهمین معیار سنجیده میشود. اصول مکتب لذتگرایی شخصی را میتوان بهطور خلاصه چنین برشمرد (مصباح یزدی، ۱۳۸۴):
هر لذتی ذاتاً خوب است و هر ألمی ذاتاً بد.
ارزش ذاتی هر فعلی بر اساس میزان لذت یا المی حسی که در آن وجود دارد مشخص میشود.
ارزش ذاتی امور پیچیده و مرکب، مانند زندگی، کاملاً بر اساس ارزشهای ذاتی لذتها و المهایی که در آن وجود دارد معین میشود.
گفتهشده آریستپوس شاگرد سقراط به چنین دیدگاهی قائل بوده است. او که مؤسس مکتب کورنائی است لذت را هدف اخلاق میداند ولی افراط را در این زمینه نادرست میشمارد.(کاپلستون، ۱۳۶۸)
لذتگرایی محدود یا اپیکوری
اپیکور برخلاف آریستپوس کوشیده است تقریر عمیقتری از لذتگرایی به دست دهد. بهطور خلاصه میتوان اندیشه اخلاقی اپیکور را در پنج اصل خلاصه کرد:(مصباح یزدی، ۱۳۸۴)
لذت عبارت است از فقدان الم
لذت روحی به دلیل دوام بیشترش، بر لذت جسمانی ترجیح دارد و به همین دلیل برای از میان بردن الم فعلی یا اهمیت ندادن به آن، میتوان از لذت روحی و عقلانی استفاده کرد.
ارزیابی و سنجش عقلانی لذتها و المها به ما این امکان را میدهد که از یک زندگی بهرهمند شویم که در آن لذت بادوام، بیشتر از درد گذرا باشد.
از امیال و خواستههای فراوان انسانی ما باید فقط آن دسته از امیال را ارضا کنیم که ضروری و طبیعی باشند.
هرچند لذت دارای خیر ذاتی است؛ اما امور دیگری از قبیل سعادت و مصلحتاندیشی را نیز میتوان دارای خیر ذاتی دانست.
اپیکور با قبول اینکه لذت روحانی بر لذت جسمانی ترجیح دارد، معتقد بود برآورد عقلانی در باب منابع لذت و درد دستیابی انسان را به زندگیای که در آن لذت دیرپا بر درد گذرا غالب باشد، ممکن میسازد. (لارنسی سی، ۱۳۷۸).
میل، بنتام و نفع عمومی
چنانچه در دو تقریر گذشته از لذتگرایی مشاهده شد، متعلق لذت در آن دو، خود شخص یعنی فاعل اخلاقی بود. اشکال عمده این نوع لذتگرایی این است که تنها لذت خود انسان را معیار درستی میشناسد. توجه به این نکته برای «جرمی بنتام «و شاگردش «جان استوارت میل «بسیار مهم بود که تنها لذت من نیست که اهمیت دارد بلکه سعادت یا نفع شخصی هرکسی که نسبتی با عمل من دارد نیز مهم است. این ایده پایه نظریهای شد که علیرغم تفاوتهای عمدهاش با لذتگرایی شخصی تقریری دیگر از لذتگرایی به دست دهد. بنتام و میل یک لذتگرا بودند و مانند نیاکان لذتگرایشان به این اصل اساسی معتقد بودند که لذت تنها خیر و الم تنها شر است. این نکته بهوضوح در جملات آغازین کتاب مبانی اخلاقیات و قانونگذاری بیانشده است. در ابتدای این کتاب آمده: «طبیعت، بشر را تحت سیطره دو ارباب مطلق، لذت و الم قرارداده است. فقط به دلیل آنهاست که آنچه را باید انجام دهیم، خاطرنشان میکنیم و آنچه را میخواهیم انجام دهیم، تعیین میکنیم. «(پالمر، ۱۳۸۵).
لذتگرایی خاصی که این دو بدان قائل بودند به سودگرایی یا قاعده نفع عمومی مشهور است. اصل محوری در سودگرایی این است که اصول اخلاقی حاکم بر اعمال ما باید با توجه به تأثیرشان بر همه افراد ذیربط داوری شوند، خواه به بیشترین سعادت برای بیشترین افراد بینجامد یا نه. ازنظر بنتام معیار اخلاقی درست اصل سود است و غایت اخلاقی که در تمام اعمال باید به دنبال آن باشیم همانا بیشترین غلبه ممکن خیر بر شر در کل جهان است. (فرانکنا، ۱۳۸۳).
تفاوت عمده لذتگرایی تبلوریافته در سودگرایی با لذتگرایی شخصی در این است که در سودگرایی لذت همه موردتوجه است. در این تقریر از لذت نکته بسیار مهم نحوه محاسبه لذت و تعیین بیشتر یا کمتر بودن آن است. بنتام هفت معیار را برای بررسی و اندازه گیری لذتها معرفی می کند. پیشفرض اساسی سخن بنتام این است که لذت و المهای انسانی قابلاندازهگیری کمیاند و بدین ترتیب میتوان بر اساس نوعی محاسبه اخلاقی حکم به صواب و یا خطا بودن اعمال کرد. حاصل جمع لذتها یا المهای موردبحث منتظر است با میزان لذت یا المی که این اعمال در بردارند.
محاسبه لذت ازنظر بنتام
محاسبه لذت در دیدگاه بنتام بر این نظر مبتنی است که لذتها و المهای انسانی قابلاندازهگیریاند؛ و بدین ترتیب میتوان بر اساس نوعی «محاسبه لذت اخلاقی«حکم به صواب و یا خطا بودن اعمال کرد؛ حاصل جمع لذتها یا المها متناظر است با میزان لذت یا المی که این اعمال در بردارند. بنتام میپذیرد که تجربه لذت بسیار پیچیده است و لذتهای خالص اندک شمارند و بالاخره اینکه بیشتر لذتها با درد عجین شدهاند. بر این اساس و با در نظر گرفتن همه این عوامل بنتام هفت شاخص برای محاسبه لذت معرفی میکند. وی معتقد است برای یک انسان فینفسه بر طبق شرایط چهارگانه زیر مقدار لذت یا الم بیشتر یا کمتر خواهد شد: (فرانکنا، ۱۳۸۳).
شدت
مدت
ادامه مطلب در لینک زیر
آخرین نظرات