قالبی است و نه تایید اتقان آن؛ زیرا از نظر روانشناسان اجتماعی، «دید قالبی اعتبار بسیار کمی دارد و اصولاً در مورد گروه در عمل، بیمعنا و کمارزش است. بسیاری افراد را در هر گروهی میتوان دید که دارای ویژگیها و اوصافی مخالف نظر رایج میباشند» (کوئن ۱۳۸۸، ۴۰۵) و همچنین روانشناسان اجتماعی درباره آثار و زمینههای سوء دید قالبی بر این باورند که «تصورات قالبی، باورهای تعمیمیافتهای است که در مورد برخی از اقلیتهای مذهبی، نژادی و قومی ساخته و پرداخته میشود. اعضای این اقلیتها، ویژگیهای شخصیتی و الگوهای رفتاری خاص و از پیش تعیین شدهای از خود نشان میدهند. بنابراین، تصورات قالبی در برابر استدلال مخالف سخت مقاومت میکند و افرادی که دارای باورهای قالبی است، همواره دچار تعصب میشود» (پارسا ۱۳۸۳، ۱۹۴).
۲-۴-۵- عقاید و باورها در رابطه با مصرف مواد
حداقل سه نوع عقیده مرتبط با مواد وجود دارد: انتظاری، متمرکز بر تسکین و تسهیل کننده یا اجازه دهنده. عقاید انتظاری شامل انتظار پاداش است، نظیر «مهمانی امشب عالی خواهد بود. من نمیتوانم منتظر این باشم که بروم…» عقاید متمرکز بر تسکین، عقایدی هستند که فرض میکنند مصرف مواد یک حالت ناراحت کننده را از میان بر خواهد داشت. برای مثال: «من نمیتوانم ترک را تحمل کنم، من نیاز به مصرف مواد دارم». بالاخره، عقاید تسهیل کننده یا اجازه دهنده، عقایدی هستند که مصرف دارو را به رغم پیآمدهای بالقوه آنها قابل قبول در نظر میگیرند، مثلاً: «تنها افراد ضعیف با مواد مشکل دارند، در مورد من صدق نمیکند» همچنین، عقاید اجازه دهنده وجه اشتراک زیادی با دلیلتراشی دارند. بیماران افکاری دارند که به نظر میرسد مصرف داروی آنها را توجیه میکند، نظیر «من مجبورم که کراک مصرف کنم و اگر مصرف نکنم قادر نخواهم بود روی کارم تمرکز کنم» چنین تفکری نوعی خود اغفالی است (بک، راش، شاو و امری[۱] ۱۹۷۹) دو مورد مهم از باورهای فراشناختی که به تداوم الگوی سندرم شناختی- توجهی کمک میکند عبارتند از: ۱٫ باورهای فراشناختی مثبت ۲٫ باورهای فراشناختی منفی. باورهای فراشناختی مثبت به سودمندی نگرانی، نشخوار فکری، نظارت بر تهدید و دیگر راهبردهای مشابه (وابستگی به مواد، سرکوب فکر و… ) مربوط میشوند.
دومین حوزه از باورهای فراشناختی منفی با اهمیت منفی و معنای رویدادهای شناختی درونی از قبیل افکار و باورهای متداول سر و کار دارد. دو زیر مجموعه از فرا باورهای منفی وجود دارد: آنهایی که به کنترلناپذیری افکار مربوط میشوند و آنهایی که مربوط به خطر، اهمیت و معنای افکار هستند. این فراباورها به تداوم سندرم شناختی- توجهی منجر میشوند، زیرا به شکست در کنترل افکار میانجامد و باعث تعبیر و تفسیرهای منفی و تحریف شده از رویدادهای ذهنی میگردند. همچنین این فرا باورها میتوانند به ایجاد تجربیات هیجانی یا حالتهای احساسی منجر شوند اولین تحقیقات در زمینه نقش باورهای فراشناختی در وابستگی مواد توسط ولز و همکارانش صورت گرفته است و نتایج حاکی از آن بود که بین باورهای فراشناختی و وابستگی به مواد رابطه وجود دارد (ولز ۲۰۰۹).
[۱] Beck, Rush, Shaw & Emery
سایت های دیگر:
آخرین نظرات