جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :(فایل کامل موجود است)
گفتار دوم: مفهوم تولیت در فقه و حقوق
در اصطلاح فقه و حقوق عهده داری امور موقوفه را تولیت گویند[۵] . به عبارت دیگر تصدی امور وقف را تولیت گویند [۶]. ماده ۷۵ قانون مدنی تولیت را صرفاً اداره موقوفه میداند . بنابراین تولیت مالکیت نمیباشد بلکه صرفاً اداره امور آن است. بر خلاف مالک که دارای حقوق استعمال و استثمار و اخراج از مالکیت است متولی از چنین حقوقی برخوردار نیست. لذا تولیت منصبی است که از طرف واقف یا حاکم به متولی داده میشود و آن آمیزهای از حق و تکلیف است[۷]. به این معنی که متولی در مقابل عمل و کاری که برای سرپرستی و اداره موقوفه انجام میدهد مستحقق اجرت معین یا اجرت المثل است و از این حیث دارای حق، از طرف دیگر عهده دار و مسئول در مقابل نگهداری اموال موقوفه و اداره آن و اجرای دقیق مفاد وقفنامه و امور محوله میباشد ،که از این جهت دارای تکلیف است . به این دلیل است که متولی نمیتواند تولیت را به دیگری تفویض نماید و خود را از قید مسئولیت رها سازد مگر اینکه این اختیار را داشته باشد که در صورت اخیر وی به منزله کسی خواهد بود که اختیار تعیین متولی را دارد[۸]. متولی ممکن است به تصریح واقف یا مفاد وقفنامه یا حکم سازمان اوقاف وامور خیریه و یا حکم دادگاه جهت اداره امور موقوفه تعیین شود[۹]. همچنین واقف میتواند تولیت امور موقوفه را مادام الحیات برای خود یا دیگری قرار دهد یا تعیین متولی را به اشخاص ثالثی واگذار نماید[۱۰].
مبحث دوم : اقسام تولیت و ماهیت حقوقی تولیت
گفتار نخست: اقسام تولیت
بند نخست : تولیت منصوص
از آن جا که در وقف باید عین مال حفظ و منافع آن به مصارف مشروعی که واقف تعیین کرده است برسد، لذا باید برای اداره کردن آن ترتیبی اتخاذ گردد. لذا ممکن است واقف شخص یا اشخاصی را برای اداره امور موقوفه معین کرده باشد که چنین شخصی متولی منصوص نامیده میشود . به عبارت دیگر متولی منصوص کسی است که برابر وقفنامه به صراحت نام و یا اوصاف و شرایط او قید گردیده است . مثلاً واقف خود را به عنوان متولی موقوفه معرفی نموده است و بعد از خود برای اولاد ذکور خود ایضاً نسل بعد نسل قرار میدهد .در اینصورت موقوفه منصوص التولیه است[۱۱]. همچنین محمد معین در تعریف متولی منصوص بیان داشته است که: متولی منصوص کسی است که در وقفنامه نام او برده شده است و یا اوصاف و مشخصاتی برای متولی ذکر شده که با فرد معین منطبق گردد. از قبیل ارشد، اکبر، اعلم، یا پیش نماز مسجد جامع و نظایر آنها[۱۲] . بنابراین وقتی واقف در حین وقف فرد و یا افرادی را به عنوان متولی تعیین نماید و نام و مشخصات ایشان را در متون وقفنامه تصریح نماید ،آن موقوفه را منصوص التولیه نموده است. البته عدهای با درج عبارت نسل بعد نسل در خصوص تعیین متولی و یا ذکر اوصافی که قابل انطباق با شخص معینی باشد مخالف بوده و اعتقاد دارند که متولی منصوص تنها کسی است که نام وی به صراحت در وقفنامه ذکر گردیده که این نظر علی القاعده مقرون به صحت و غرض واقف نمیباشد. زیرا موقوفه علی الابد باقی میماند و متولیان سالیان سال و نسل بعد نسل بر موقوفه تولیت خواهند داشت که تعیین نام و مشخصات شناسنامهای ایشان برای واقف میسور نمیباشد ، بنابراین اوصاف و شرایط ایشان را میبایست قید نماید که غرض وی را برای مشخص بودن متولی تعیینی برساند و این متولیان چون اوصافشان به روشنی قید گردیده است و کاملاً قابل شناسایی و مشخص میباشد مانند این است که نام و مشخصاتشان قید گردیده است و لذا در زمره متولیان منصوص خواهند بود و الا تمامی موقوفات را پس از فوت متولی اول، باید موقوفه با تولیت غیر منصوص دانست که معقول به نظر نمیرسد و از مفهوم تولیت غیر منصوص نیز دور میباشد. زیرا متولی زمانی غیر منصوص است که یا واقف اصلاً متولی تعیین ننموده است یا نسل واقف منقطع گردیده است و کسی با اوصاف موجود در وقفنامه باقی نمانده است. در تایید این گفتار دو نظریه مشورتی از اداره حقوقی قوانین موجود میباشد .
اداره مذکور طی نظریه مشورتی شماره ۴۶۴۵/۷ مورخ ۷/۷/۷۹ چنین نظر داده است: «تعیین متولی در وقفنامه نسلاً به نسل متولی منصوص تلقی شده و نمی توان آن را غیر منصوص تلقی و یا او را عزل نمود و در صورت خیانت ضم امین میشود».
همچنین درنظریه شماره ۴۶۴۵/۷ مورخ ۷/۹/۷۹ چنین نظر داده است :
«اگر در وقفنامه تولیت به ارشد یا اورع اولاد واقف نسلاً بعد نسل و بطناً بعد بطن واگذار شده باشد موقوفه با توجه به تعاریفی که در قانون از تولیت منصوص شده ، منصوص التولیه خواهد بود…»
بند دوم: تولیت غیر منصوص (منصوب)
متولی غیر منصوص نیز کسی است که به علت عدم ذکر نام یا اوصاف وشرایط متولی یا متولیان بعدی توسط واقف، حاکم وقف و یا در حال حاضر اداره اوقاف برای آن متولی تعیین نماید. یا برابر ماده ۱ قانون تشکیلات و اختیارات سازمان اوقاف و امور خیریه و بندهای هفتگانه آن، خود ادارات اوقاف و امور خیریه محل وقوع موقوفه ، راساً تصدی و تولیت می نمایند و توسط افراد ذینفع قابل اعتراض در محاکم عمومی به دعوای تولیت یا عدم صلاحیت شخص تعیین شده به عنوان متولی و یا متصدی میباشد . محمد معین نیز در تعریف متولی منصوب یا متصدی نیز بیان میدارد : اگر موقوفهای مجهول التولیه باشد کسی که قبل از وضع قانون اوقاف، از طرف حاکم شرع معین میشد و پس از اجرای قانون اوقاف از طرف اداره کل سازمان اوقاف برای اداره موقوفه انتخاب می گردد به نام متولی منصوب خوانده میشود[۱۳] .
ماده ۴ قانون تشکیلات و اختیارات سازمان حج و اوقاف و امور خیریه در تعریف متولی بیان میدارد:
«متولی موقوفه کسی است که به موجب مفاد وقفنامه و مقررات قانون مدنی یا این قانون واجد این سمت باشد. دراین صورتها متولی منصوص التولیه است یعنی به طور مستقیم یا غیر مستقیم بر تولیت آن از جانب واقف تصریح شده است، در غیر این صورت متولی از جانب مقام ولایت و یا ماذونین از جانب وی تعیین میشود. »
[۱] – عمید،حسن،فرهنگ فارسی عمید،تهران ،امیرکبیر،۱۳۶۲ ،ص۴۷۵
[۲] – معین،محمد،فرهنگ فارسی ،ج ۱،انتشارات آدنا،۱۲۸۴ ،بی جا ،ص۵۰۱
[۳] – معین ،محمد،همان،ج ۲،ص۱۶۲۴
[۴] – الکبیسی،محمد عبید،احکام وقف در شریعت اسلام ،ترجمه صادقی گلدره ،ج ۲،انتشارات اداره کل سازمان حج و اوقاف وامورخیریه
آخرین نظرات