پایان نامه : بررسی اشتغال زنان در فقه امامیه و حقوق ایران
هر یک از استعداد فرزندان که به خاطر بی تدبیری پدر و مادر سرکوب شود در پیشگاه خداوند مجازاتی را به همراه خواهد داشت.
رحمت الهی، چنان است که جان مادر بستر تکوین ورشد جسم و روان کودک میباشد. کودک ماهها در رحم مادر با جسم و روح مادر اتصالی تنگاتنگ و سپس تا مدتها برای تغذیه و رشد خود نیاز ویژه به مادر خود دارد… خداوند حکیم در این خلقت ویژه، مهری به مادران عطا نموده که وابستگی فرزند به مادر سبب علاقه و انس بیشتر مادر به او میشود و در این پیوند عاطفی شدید فرزند، درسایهی صبر و بردباری ویژه مادر، و دانش انسانی او، کمال مییابد.( آیت الهی ، زن و خانواده ، ۱۳۸۱ش ، ج۳ ، صص ۱۸ و ۱۹) در رابطه با تربیت فرزند به چند روایت از معصومین علیه السلام اشاره میکنیم :
۱- امام صادق(ع) به مفضل فرمود:«… اگر کودک با عقل کامل و متکی به خود به دنیا میآمد، شیرینی تربیت فرزندان از بین میرفت و آن چه باعث میشود که والدین مصلحت فرزند و آن چه را که موجب تربیت فرزندان و تکلیف به نیکی و محبت به آنان میشود، در نظر گیرند، نیاز کودکان به آنها است واگر چنان بود ( دارای عقل کامل و متکی به خود بودند ) فرزندان با والدین و والدین با فرزندان مأنوس نمی شدند، زیرا که فرزندان بی نیاز از تربیت والدین و مراقبت آنان بودند و از والدین خود دور میشدند و هیچکس پدر و مادرش را نمی شناخت… » (مجلسی ، بحارالانوار ، ۱۳۷۴ش ، ج۳ ، ص۵۷).
۲ – عن الحسین بن علی(ع) فی دعاء یوم عرفه :«… و عطفت علیّ قلوب الحواضن وکفلتنی الامهات الّرّواحم… »( مجلسی، همان ، ج ۶۰ ، ص ۳۷۲).
امام حسین(ع) در دعای روز عرفه فرمود:
«… و محبت مرا در قلب دایهها قراردادی و مادران مهربان را مسئول رسیدگی به من کردی… ».
۳- حضرت علی (ع) در معنای رحمن فرمود: از رحمت خداوند است که چون کودک قدرت برخاستن و غذا خوردن ندارد، این نیرو را در بدن مادرش قرار داده و او را برای تربیت و نگهداریش، ملاطفت و مهربانی بخشیده واگر قلب مادری سخت شود، تربیت و نگهداری از کودک بر سایر مؤمنان واجب میشود.( همان ، ج ۹۲ ، ص ۲۴۸).
۴- قال رسول اله(ص) «… والمرأه راعیته علی بیت بعلها و ولده،هی مسئوله عنهم… »
( طبرسی ، مستدرک الوسائل ، ۱۴۰۸ق ، ج۱۴ ، ص۲۴۸).
( زنان مسئولیت خانهی همسر خود و فرزندان خود را بر عهده دارند، ونسبت به آنان مسؤل میباشند ).
نظریهها و دیدگاهها در خصوص اشتغال مادر و تأثیر آن بر تربیت فرزندان متفاوت است که در این جا به ارائه بعضی دیدگاهها میپردازیم.
۱- طرفداران نظریه تأثیر منفی :
عوارض فقدان مادر برای همه کودکان صادق است و برای خردسالان صادق تر، چرا که آنان نیاز بیشتری به عاطفه مادر دارند، محبتهای تصنعی مسئولان شیرخوارگاهها و مهدها هرگز کودکان را اقناع نمی کند و بر عکس آنها را سرد و بی رمق ساخته و در سنین بعد گستاخ و بی ادب بار میآورد. بررسیهای علمی نشان داده اند که این دوری و جدایهای بی حساب مادر و کودک، موجب عوارض بسیاری برای کودکان است برخی از آنها عبارتند از: کمبود محبت و حتی احساسی که زمینه ساز بسیاری از لغزش ها، نابسامانیها و انحرافات در زندگی حال و آینده اوست – ناسازگاری و نا آرامی به ویژه برای کودکانی که به هر علت از شیر مادر تغذیه نکرده اند – نارسائی در رشد به معنای عام، چه رشد جسمی، چه ذهنی و چه روانی و عاطفی آن، تاخیر در رشد، چه در رشد حرکتی، چه کلامی و چه اخلاقی و معنوی – اختلال عاطفی به صورت سردی و بی تفاوتی در برخوردها یا حساسیت و زود رنجی، خروج کودکان از خانه و پیامدهای آن که در واقع جلوهای از، در جستجوی محبت بودن اوست. آسیب پذیری بیشتر و آمادگی زیادتر برای بیماری و دلتنگی بیشتر در هنگام بیماری – تفکیک فرهنگی در سنین بالاتر و احساس جدایی فکری بین خود و خانواده و در نهایت جدایی بدنی از خانواده و جدا کردن راه زندگی خود از دیگران.( قائمی ، نظام حیات خانواده در اسلام، ۱۳۷۳ش ، ص ۱۳۶ ).
کارکردن زنان در خارج از خانه و در نتیجه عدم حضور و یا حضور کمرنگ آنها در منزل، گاهی در روابط میان او و شوهرش نیز اخلال ایجاد می کند.
براساس تحقیقات، بخشی از اختلافات و درگیریهای خانوادگی مربوط به کار زنان است که بر اثر آن بخشی از وظایف و مسئولت هایی که مرد متوقع از زن است بر زمین میماند. اغلب زنان کارمند گرفتار خستگی روحی هستند زیرا مسئولیتشان سنگین و غیر قابل تحمل است، هم باید کار بیرون را آنجام دهند و هم کارهای خانه را و هم نگهداری فرزند را به عهده دارند و هم حفظ آرامش خاطر شوهر را. آنها حتی وقت ندارند از کودک خود دلجویی کنند و یا در مهدکودکها از او احوال بپرسند.( همان ، ص ۱۸۷).
۲- طرفداران نظریه تأثیر مثبت :
البته اگر کار و فعالیت زن حساب شده باشد و زن و مرد در این مسئله با هم کاملاً موافق باشند و بین آنها تفاهم لازم موجود باشد و زن نیز در کارکردن خود شرایط لازم را لحاظ کرده باشد و وظیفه اصلی خویش [تربیت فرزند]را فراموش نکرده باشد،در سایهی رعایت این امور اشتغال زنان میتواند از دو جنبه حائز اهمیت باشد. یکی از لحاظ نقشی که در فرایند تولید ایفاء میکنند و دیگر به خاطر نقشی که زنان شاغل در مقایسه با زنان غیر شاغل در روند تربیت و اجتماعی کردن افراد[ فرزندان] دارا هستند و میتوان از آن به نقش پنهان زنان تعبیر کرد.( ابراهیمی قوام و پورموسی، زن وتوسعه فرهنگی ،نقش پنهان زن در تربیت انسان توسعه آفرین،صص ۲۴۷و۲۴۸).
در پژوهش هایی که به منظور تعیین نقش اشتغال زنان بر تحول روانی، عاطفی و اخلاقی خانواده آنجام شده، نشان میدهد مدت زمانی را که مادران شاغل صرف مراقبت از فرزندان خود میکنند هر چند کمتر از زنان غیر شاغل است اما از نظر کیفی فعال تر، هدف دارتر و جدی تر است. خانم دکتر فرودسی در این زمینه میگوید: « برای تربیت فرزندان کمیت مطرح نیست، بلکه کیفیت مطرح است. چرا که مادری ممکن است در شبانه روز فقط ۳-۲ ساعت با فرزندانش باشد ولی این مدت را چنان وقف آنها میکند و به آنها میپردازد که میتواند رابطهی عاطفی محکمی بین خود و فرزندانش ایجاد کند که هرگز این رابطه گسسته نشود. ولی زن خانه داری ممکن است چندین ساعت با فرزندانش باشد، ولی نتواند رابطهی عاطفی صمیمانهای با آنها ایجاد کند و فرزندانش همواره دچار کمبودهای عاطفی باشند». (به نقل از نشریه صبح خانواده ، زنان باید شاغل باشند یا خانه دار ، ۱۳۷۷ش ، ص۱۴).
همچنین شواهدی وجود دارد که امور بچه داری مادران شاغل از مادران غیر شاغل، به ویژه در زمینهی آموزش مستقل بودن، متفاوت است. کودکان مادران شاغل در مقایسه با کودکان مادران خانه دار غالباًٌ سازگاری شخصیتی و اجتماعی بهتری در مدرسه دارند و نسبت به مفاهیم جنسیت عقاید معقولانه تری دارند. دختران مادران شاغل عموماً مادرانشان را به عنوان الگوهای مستقل، مطمئن به خود و صلاحیت دار از نظر اجتماعی نگاه میکنند، پسران [ مادران شاغل ] نیز در مقاسیه با پسران مادران غیر شاغل از احساس خودکارآمدی و سازگاری اجتماعی بالاتری برخوردارند، اما پیشرفت تحصیلی آنان پایین تر است.( بیابانگرد ، تأثیرات اشتغال مادران بر کودکان و نوجوانان ، پیوند ، ش ۱۱۷، ۱۳۷۲ش ، ص ۳۱)به طور کلی مزایای مادران شاغل بیشتر برای نوجوانان مفید است تا نوزادان و کودکان، مطالعات نشان داده است که مادران شاغل، نوجوانانی مسئولیت پذیرتر و مستقل تر بار میآورند. گلدواتورز (۱۹۷۹) اظهار داشته نوجوانانی که دارای مادران شاغل هستند در مقایسه با نوجوانانی که دارای مادران خانه دار هستند، احساس خود ارزشمندی، سازگاری اجتماعی، احساس تعلق و حمایت بیشتری میکنند. این الگو به ویژه در مورد دختران مصداق بیشتری دارد.( همان ،ص ۴۹).
نتیجه: « بعضی پژوهشها حاکی از آن است که نوع شغل، درجهی شغلی و میزان علاقه مندی مادران به کار در کیفیت ارتباط و میزان توجه و مراقبت از کودکان نقش مهمی دارد، به عنوان مثال، شغلی که روحیه و احساس خود ارزشمندی یک مادر را افزایش میدهد، موجب بهتر شدن رابطهی مادر با کودک میشود، بر عکس شغلی که سبب خستگی بیش از حد، تضعیف روحیه وگسترش احساس خود کمبینی در مادر میشود، طبعاً بر چگونگی روابط و تعامل وی با فرزندنش تأثیر منفی به جا میگذارد ».( بیابانگرد ، همان ، ص۲۸).
آخرین نظرات