اما تأثیر حضور در عرصهی عمومی بر روابط خانوادگی آنان بیشتر به صورت قدرتطلبی و نه مشارکتی مطرح میشود (اعزازی، ۱۳۸۶: ۷- ۳۴).
پژوهش فوق در خصوص گونههای مسلط خانوادههای بازنمایی شده از تلویزیون به برخی از مؤلفههای مورد توجه پایاننامهی حاضر از جمله روابط زن و شوهری، نقشهای جنسیتی، موقعیت اجتماعی و نظام تصمیمگیری در خانواده توجه نموده است. بر اساس نتایج این پژوهش، تغییرات حاصل شده در بازنمایی خانواده در طول مدت زمان مورد نظر حاکی از تحول روابط خانوادگی میان زوجین و عدم تغییر در نقشهای دو جنس در خانواده است. به این ترتیب که روابط زن و شوهری شامل درجهی بالاتری از صمیمیت متقابل تصویر شده، اما در مقابل همچنان بر نقشهای کلیشهای و جنسیتی دو طرف تأکید گردیده است.
میرساردو و صداقت در مطالعهی چگونگی نمایش نقش و منزلت زنان و مردان در سریالهای تلویزیونی ایرانی و خارجی (پخش شده از سیمای جمهوری اسلامی ایران) سریالهای ایرانی و خارجی پخش شده در فاصله زمانی ۸ تا ۱۱ شب شبکههای یک، دو، سه و پنج سیما در تابستان و پاییز ۱۳۸۳ را مورد تحلیل قرار دادهاند و به این نتیجه رسیدهاند که در سریالهای خارجی نمایش داده شده هیچ نقش فرهنگی از سوی بازیگران نقش اول ایفا نشده است و زنان در همهی این سریالها دارای پایگاه اقتصادی مستقل و اکتسابی بودهاند. در سریالهای ایرانی مورد مطالعهی این پژوهش، زنان در تمام صحنهها منفعل و وابسته به نمایش درآمدهاند همهی آنها از لحاظ اقتصادی به پدر یا برادر خود وابسته بودهاند. همچنین نتایج پژوهش حاکی از برتری میزان تحصیلات زنان بر مردان، بالا بودن منزلت شغلی مردان نسبت به زنان (در سریالهای داخلی)، تایید و تثبیت نقشهای قالبی بر اساس جنس، تسلط خانه و امور خانوادگی برای زنان و محل کار و شغل برای مردان و برتری میزان اقتدار مردان بر زنان در سریالهای مورد مطالعه بوده است (میرساردو و صداقت، ۱۳۸۶: ۲۹-۵۶). بنا بر نتایج این پژوهش گونهی مسلط خانوادگی نمایش داده شده در سریالهای تلویزیونی مبتنی بر تفکیک نقشهای جنسیتی و روابط نابرابر و موقعیت فرودست زنان بوده است.
الیاسی، پورنوروز و محمدیمهر در مطالعه نمایش خانواده در سریالهای ایرانی به تحلیل آماری ترکیب وساختار خانوادههای نمایش داده شده در سریالهای تلویزیونی با متغیرهای متعدد پرداختهاند. در نتیجه این پژوهش، ترکیب متعادل اعضای خانوادهها، تعداد متناسب فرزندان، تنوع شغل پدران، بالا بودن میزان استحکام خانواده و بالا بودن میزان خانواده های طبیعی و عادی، بالا بودن رابطه همکاری در میان اعضای خانواده، بالا بودن روابط نزدیک بین اعضا ، رعایت حجاب مادران و دختران، به کار نبردن سخنان زشت و نبودن خشونت در صحنهها به عنوان نقاط مثبت و در مقابل شهری بودن تمام خانوادهها و تهرانی بودن اکثر آنان و همچنین مشارکت نکردن مردان در وظایف خانهداری و نمایش ندادن اقامه احکام اسلامی را به عنوان نقاط منفی سریالهای مورد مطالعه مطرح شدهاند (الیاسی، پورنوروز و محمدیمهر، ۱۳۸۶: ۱۳۶- ۱۵۶). در نتیجهی این پژوهش میتوان چنین برداشت کرد که شکل غالب خانوادگی نمایش داده شده در سریالهای تلویزیونی بر روابط نزدیک میان اعضا و در عین حال تفکیک و تمایز نقشهای جنسیتی در انجام امور خانواده تأکید داشته است.
صادقی فسایی و کریمی در پژوهشی به تحلیل جنسیتی بازنمایش ساخت خانواده در سریالهای تلویزیونی ایرانی سال ۱۳۸۳ پرداختهاند. نتایج این پژوهش نشان میدهد خانوادههای تصویر شده در تلویزیون، خانوادهی هستهای با کمترین تعداد عضو است که صرفهجویی در هزینههای ساخت سریال از عوامل این امر ذکر شده است. همچنین با وجود این که اغلب خانوادهها به صورت تکهمسر نمایش داده میشوند اما در موارد زیادی به مردان دو زنه پرداخته میشود که در نهایت از اتهام خیانت و بیوفایی تبرئه میشود. در این سریالها خانواده موفق به گونهای نمایش داده میشود که پدری مهربان، دلسوز، راهنما، عادل و البته پولدار یا دارای موقعیت شغلی رده بالا، مدیریت خانواده را عهدهدار باشد. تمکن مالی به نوعی تأکید بر کلیشه نانآوری مرد در خانواده است که برای نشان دادن حالت مطلوب برخورداری از ثروت و امکانات زیاد به تصویر کشیده میشود. در عین حال تقسیم وظایف اعضای خانواده در سریالها بر اساس جنسیت است. زن نمایش داده شده متعلق به فضای اندرونی و وظیفهی اصلیش کدبانوگری است و اگر در حالتی غیر از این تصویر شوند در نهایت به این نتیجه میرسند که کدبانوگری نجاتبخش زندگی آنان است و تحصیلات، اشتغال و دارایی فراوان هیچیک سرمایه قابل اتکایی برای زنان نیست و زن تنها باید به خانه و خانوادهاش تکیه کند و با هنر کدبانوگری این تکیهگاه را برای همیشه حفظ کند. مرد خانواده تلویزیونی نیز متعلق به فضای بیرون از خانه است و تنها کار خوب و پر درآمد است که میتواند ابهت و اقتدار او را حفظ کند. این پژوهش نشان میدهد که خانوادههای نمایش داده شده در تلویزیون، خانوادههایی کاملاً سنتی هستند که پوستهای از تجدد و ظاهر امروزی دارند (صادقی و کریمی، ۱۳۸۵: ۸۳- ۱۰۹).
در نتیجهی این پژوهش گونهی مطلوب خانوادگی نمایش داده شده در سریالهای تلویزیونی بر نقشهای سنتی (مرد نانآور- زن خانهدار) تأکید دارد.
صادقی فسایی و کریمی در تبیین کلیشههای جنسیتی در سریالهای تلویزیون ایران در سال ۱۳۸۳ به این نتیجه رسیدهاند که این سریالها به بازتولید بخش زیادی از کلیشههای جنسیتی زنان و مردان پرداختهاند. آنها با استخراج و شناسایی کلیشههای شخصیتی سنتی در فرهنگ سنتی ایران به پنج کلیشه شخصیتی دست یافتهاند. کلیشههای به دست آمده زن را فریبکار، ناقصالعقل، بیوفا، منفعل و فرودست، و مرد را صادق، عاقل، وفادار، فعال و فرادست معرفی میکنند. نتایج این پژوهش نشان میدهد از میان این کلیشهها، چهار کلیشه در سریالهای تلویزیونی در حال بازتولید هستند. در این سریالها زنان دارای شخصیتهایی با خصوصیات فریبکاری و انفعال هستند؛ در موارد زیادی مرتکب اعمال و رفتارهای مبتنی بر ناقصالعقلی میشوند؛ و نسبت به مردان در موضع فرودست ظاهر میشوند. در مقابل خصوصیات شخصیتی مردان به صورت مردانی صادق، عاقل، فعال و فرادست زنان بروز و ظهور مییابد. بنابراین این مطالعه به این نتیجه میرسد که تلویزیون ایران و بهویژه سریالهای تلویزیونی، که به دلیل جذابیت بیشتر پرمخاطبترین برنامههای سیما هستند، در حال بازتولید کلیشههایی هستند که در فرهنگ سنتی ایران وجود داشتهاند (صادقی و کریمی، ۱۳۸۴: ۵۹- ۸۹). بنا بر این پژوهش با توجه به تأکید بر بازتولید کلیشههای جنسیتی مبتنی بر فرهنگ ایرانی در سریالهای تلویزیون، میتوان به طور غیر مستقیم و ضمنی بازتولید نوع خانوادهی سنتی با تفکیک نقشهای جنسیتی را نتیجه گرفت.
نوین و جهاندیده در مطالعه سیمای زن در مجموعههای تلویزیون داخلی به تحلیل محتوای چهار سریال تلویزونی سال ۱۳۸۱ پرداختهاند. این پژوهش نشان می دهد در این سریالهای تلویزیونی، زنان بیشتر در محدوده سنی ۲۰ تا ۳۹ سال به نمایش درآمدهاند و نقش آنها به صورت نقشهای ترکیبی همسر/ مادر و زن شاغل نشان داده شده است. همچنین نوع ارتباطات تصویر شده برای زنان در این سریالها اغلب ارتباط عاطفی و خانوادگی بوده است. بنا بر نظر این پژوهشگران دستاندرکاران سریالهای تلویزیونی تلاش میکنند تا تصویری منطقی و عقلانی از زنان نمایش دهند. با این حال در تعاملات بین همسران، همراهی و مشارکت بسیار کمی نشان داده میشود (نوین و جهاندیده، ۸۳). بنابراین میتوان چنین نتیجه گرفت که در سریالهای مد نظر این پژوهش بر نقش مضاعف زنان در سریالها و روابط صمیمی اما بدون مشارکت بین زوجین تأکید شده است.ادامه مطلب در لینک زیر
گونهشناسی انواع خانوادههای بازنمایی شده در فیلمهای تلویزیونی
سایت های دیگر:
آخرین نظرات