(فایل کامل موجود است)
روی چودهری (۲۰۰۶) این گونه بیان می کند که اگرچه این گونه انحرافات در عملیات شرکت در رسیدن به اهداف گزارشگری مالی به مدیر کمک می کند، لیکن ارزش شرکت را افزایش نمی دهد، روش های دست کاری فعالیت های واقعی مانند کاهش قیمت فروش محصولات به منظور افزایش فروش و یا کاهش مخارج اختیاری در بحران های اقتصادی، از جمله روش های بهینه ای هستند که به مدیران کمک می کند. ولی اگر مدیران به صورت گسترده و غیرعادی به استفاده از روش های مذکور علاقه نشان دهند، در واقع آن ها به مدیریت واقعی سود تمایل دارند و وجود سرمایه گذران خبره و آگاه دست کاری فعالیت های واقعی را محدود می کند. بنابراین اگرچه مدیران با انجام چنین فعالیت های می توانند به سودهای موردنظرشان در کوتاه مدت دست یابند لیکن آن ها در بلندمدت نخواهند توانست ارزش شرکت را افزایش دهند ( ولی زاده لاریجانی، ۱۳۸۷). کوهن و زارویین دست کاری در فعالیت های واقعی را اعمالی می دانند که مدیران انجام می دهند و ناشی از روند عادی فعالیت های واحد تجاری است (کوهن و زارویین، ۲۰۰۸). این تعریف، مطابق تعریف روی چودهری است که دست کاری فعالیت های واقعی را این گونه تعریف می کند: “اعمال مدیریتی که از فعالیت های عادی تجاری ناشی می شوند، و در رابطه با هدف اولیه ی برآورده سازی آستانه های خاص سود انجام می پذیرند (روی چودهری، ۲۰۰۶).
۲-۲-۷- پیامدهای دست کاری فعالیت های واقعی
شیپر (۱۹۸۹) مدیریت سود را بدین صورت تعریف می کند: « دخالت عمدی در فرآیند گزارشگری مالی خارجی با هدف دستیابی به برخی منافع شخصی » تمایل به دست یابی به قیمت بالای سهام و یا سطح مطلوبی از سود، مدیران شرکت را بر آن می دارد تا به مدیریت سود روی آورند. به منظور دستیابی به سطح مورد نظر سود، مدیران می توانند تا پایان سال صبر کنند و از اقلام تعهدی اختیاری برای مدیریت سود گزارش شده استفاده نمایند. اما این راه کار ممکن است این ریسک را در پی داشته باشد که مقدار سودی که برای دست کاری مدنظر است از اقلام تعهدی اختیاری در مورد اقلام تعهدی از طریق اصول عمومی پذیرفته شده حسابداری محدود شده است (بارتون و سیمکو، ۲۰۰۲). همچنین فرض بر این است که رویدادهای اقتصادی اساسی یک شرکت، توانایی مدیران را برای گزارش سود معوق (تعهد شده) دچار محدودیت می سازد. در نتیجه، این امکان وجود دارد که مدیران نتوانند از طریق اقلام تعهدی اختیاری در پایان سال به سود مورد نظر خویش دست پیدا کنند، مدیران می توانند از طریق دست کاری فعالیت های عملیاتی واقعی در طول سال این ریسک را کاهش دهند. دست کاری فعالیت های واقعی کم تر در معرض محدودیت است. مزیت دیگر جایگزین کردن فعالیت های واقعی برای دست کاری سود، این است که حسابرسان و قانون گذران کم تر به چنین رفتارهایی توجه کنند. با این وجود، دست کاری فعالیت های واقعی چندان بدون هزینه هم نیست چرا که این احتمال وجود دارد که جریان نقدی در دوره های آتی به طور غیرمستقیم (منفی) تحت تأثیر اعمالی قرار گیرد که در حال حاضر برای افزایش سود انجام می شود.
بسیاری از شواهد موجود پیرامون دست کاری فعالیت های واقعی بر کاهش فرصت طلبانه ی هزینه های اختیاری از جمله هزینه های تحقیق و توسعه متمرکز است (برای مثال تحقیقات بوش ۱۹۹۸٫ بابر و همکارن، ۱۹۹۱). اگر چه کاستن از هزینه های اختیاری می توانند سود را در جهت برآورده ساختن برخی اهداف خاص ، ارتقا بخشد اما ریسک کاهش جریان های نقدی عملیاتی(CFO) آتی را موجب می شود زیرا این عمل به طور کلی جریان های خروجی وجه نقد را کاهش می دهد و در عوض تأثیری مثبت برروی جریان نقدی عملیاتی جاری دارد. در سال های بعدی، این تأثیر مستقیم ممکن است معکوس شود.
توماس و زانگ (۲۰۰۲) شواهدی پیرامون دست کاری فعالیت های واقعی از طریق اضافه تولید ارائه می دهند. به عبارت دیگر، مدیران بیش از مقدار لازم برای فروش و سطح عادی موجودی کالا، تولید می کنند و از این طریق بهای تمام شده ی کالای فروش رفته (COGS) گزارش شده را کاهش داده و در نتیجه سود گزارش شده افزایش می یابد. اگرچه این راه کار حاشیه ی سودآوری را بهبود
می بخشد، اما شرکت متحمل هزینه هایی می گردد و سطح عادی جریان های نقدی عملیاتی شرکت را کاهش می دهد.
نتایج تحقیق روی چودهری (۲۰۰۶) حاکی از آن است که مدیران تخفیفات قیمتی ارائه می دهند تا از این طریق میزان فروش را ارتقا بخشند. مدیران زمینه ی تخفیفات فروش را نزدیک به پایان سال مالی فراهم می آورند تا میزان فروش را افزایش دهند. حجم فروش افزایش یافته ی تولید شده در موقعی که شرکت بار دیگر قیمت های قدیمی را وضع می کند. احتمالاً از بین می روند. در واقع، این عمل سودآوری آتی را به دوره ی جاری منتقل می سازد. در نتیجه، سودآوری آتی ممکن است به واسطه ی مدیریت فروش مورد آسیب واقع گردد.
آخرین نظرات