(فایل کامل موجود است)
۲-۲-۳-۱۱٫تحلیل ذی نفعان (۲۰۰۱)
مدل تحلیل ذی نفعان (شکل ۲-۳) توسط دکتر لی ارائه شده است. در این مدل ذی نفعان به دو گروه دسته بندی می شوند: ذی نفعان کلیدی و غیرکلیدی.
ذی نفعان کلیدی بر سازمان کنترل مستقیم دارند و خواسته های آنها در اهداف سازمان متبلور می شود (مانند سهامداران) و ذی نفعان غیرکلیدی از مکانیسمهای خارجی نظیر بازار و فرهنگ برای حفظ منافع خو استفاده می کنند و در هدفگذاری اثرگذار نیستند (مانند مشتریان). اهداف سازمان نمایانگر انتظارات و تمایلات ذی نفعان کلیدی است و ذی نفعان کلیدی تمام قدرت را از طریق ساختار حاکمیت سازمان برای هدفگذاری اعمال می کنند و ذی نفعان غیرکلیدی چندان در هدفگذاری قدرتمند نیستند و در عوض از طریق مکانیسمهای خارجی بر روی استراتژی های سازمان اثرگذارند و از این طریق چگونگی رسیدن به اهداف با توجه به محیط خارجی را مشخص می کنند. لذا سیستم ارزیابی عملکرد از استراتژی ها شروع شده و به عنوان پلی بین رفتار مدیران و انتظارات ذی نفعان عمل می کند. (کریمی، ۱۳۸۵)
۲-۲-۳-۱۲٫چارچوب یکپارچه اندازه گیری عملکرد (۲۰۰۰)
این چارچوب که توسط مدوری و استیپل ارائه گردید یکی از معدود مدل هایی است که دارای رهنمودهای عملی برای طراحی و پیاده سازی سیستم های اندازه گیری عملکرد می باشد. چارچوب مذکور که از معیارهای عملکرد غیرمالی استفاده می نماید، دربرگیرنده شش مرحله برای طراحی سیستم های اندازه گیری عملکرد است که عبارتند از: تعریف عوامل موفقیت شرکت، شبکه اندازه گیری عملکرد، انتخاب معیارها، حسابرسی، پیاده سازی معیارها و نگاهداشت ادواری. این چارچوب همچنین شامل ۱۰۵ شاخص عملکرد غیرمالی به همراه پیشنهاداتی برای پیاده سازی معیارها می باشد. (ثقفی و صفرزاده،۱۳۹۰)
مهمترین مزیت این مدل آن است که می تواند هم به عنوان ابزاری برای طراحی سیستم ارزیابی عملکرد و هم برای ارتقای سیستم موجود بکار رود. همچنین در این مدل تعریفی منحصر بفرد از چگونگی درک شاخصهای عملکرد آمده است اما محدودیت اصلی این مدل در مرحله دوم رخ می دهد که شبکه ارزیابی تنها از شش اولویت رقابتی تشکیل شده است. چرا که همانگونه که در مدل های دیگر نشان داده شد شاخصهای عملکرد باید به مقولات مختلف دیگری نیز توجه کنند. (کریمی، ۱۳۸۵)
۲-۲-۳-۱۳٫مدل تحلیل پوششی داده ها(DEA)[1]
یکی از متدهای ارزیابی عملکرد تکنیک تحلیل پوششی داده ها (DEA) است. این روش یک روش ناپارامتری است که امکان اندازه گیری کارآیی واحدهای تصمیم گیری را بدون تعیین نوع تابع تولید و یا اهمیت ورودی ها و خروجی ها میسر می سازد.(آسف[۲] و همکاران، ۲۰۱۰) اساس روشDEA را که مبتنی بر بهینه سازی بر اساس برنامه ریزی خطی است فارل در سال ۱۹۵۷ بنا نهاد و سپس چارنز،کوپر و رودز (۱۹۷۸) آنرا توسعه دادند و با فرض بازده به مقیاس ثابت مدل CCR را معرفی کردند. بنکر، چارنز و کوپر (۱۹۷۸) مدل BCC را برای انواع دیگر بازده به مقیاس تعمیم دادند. در این مدل ها تمامی واحدهایی که بر روی مرز کارایی قرار می گیرند دارای حداکثر کارایی برابر ۱ می باشند که برای مقایسه این واحدها و رتبه بندی آنها مدلAP توسط اندرسون و پیترسون (۱۹۸۳) توسعه یافت. (هیلاری و چوان[۳]، ۲۰۱۰)
آخرین نظرات