تورسون[18]و همکاران (1993)، در پژوهش خود که در رابطه با بیماران سرطانی انجام دادند به این نتیجه دست یافتند که 76% آنان دارای اضطراب مرگ بالایی بودند. همچنین گاسر[19] و همکاران (1988) در تحقیق مشابهی با بیماران قلبی، به این نتیجه رسیدند که بیماران همواره، حتی زمانی که عمل موفقیت آمیز داشته اند و از لحاظ جسمی سالم هستند باز هم دارای اضطراب مرگ بوده و دید منفی نسبت به مرگ دارند.
در ارتباط با بیماران علاوه بر درمانهای دارویی حمایت خوب خانواده، دوستان و اعضای تیم درمانی از آنها ضرورت دارد تا خود را تنها احساس نکنند(عامر، 1380). با توجه به اینکه وضعیت روانی بیمار ام اس تحت تاثیر شرایط جسمانی وی قرار دارد، حمایت های روانی ، تشویق و اطمینان دادن به بیماران جهت کمک به جلوگیری از پیدایش ناامیدی به درمان ضروری است .
حمایت اجتماعی[20] یکی از مهمترین شکلهای روابط اجتماعی است و برخورداری از آن و ادراک و تصور آن و همچنین نیاز به آن با توجه به سن، جنس، شخصیت و حتی فرهنگ می تواند متفاوت باشد. حمایت اجتماعی ادراک شده، احساس ذهنی از تعلق داشتن، مورد عشق و احترام بودن و پذیرفته شدن است. چنین احساسی، جایگاهی امن را برای فرد فراهم می کند که در آن با ایجاد روابط صمیمانه و نزدیک، به احساس ارزشمند بودن و در نتیجه خودپندارهای مثبت دست مییابد و این همان سپر محافظ در برابر وقایع استرسزا و فرصتی برای رشد و خودشکوفایی است(نیسی، شهنیییلاق و فراشبندی، 1384).
سطوح متوسط شبکه اجتماعی و حمایت اجتماعی به طور دایمی در حال تغییر است و در رهبری و میزان این تغییرات تفاوت های فردی وجود دارد. با این حال تحقیقات نشان میدهد افرادی که روابط اجتماعی بیشتری دارند، سلامتی بهتر و نرخ مرگ و میر کمتری در برابر بسیاری از بیماریها از جمله اختلالات قلبی – عروقی، ایدز[21] و سرطان نشان می دهند (ویلز[22]، آلایر[23]، السن[24] و استفنس[25]، 2007).
یالوم[26] (1390)، عقاید مذهبی، داشتن ارتباطات صمیمانه و برخورداری از حمایت اجتماعی را باعث کاهش نگرانی و ترس از مرگ میداند و از ارتباط صحیح و دوستانه با اطرافیان به عنوان سادهترین و موثرترین راه ایجاد شادی در بین انسانها نام میبرد.
و کورتنز[27] و همکاران (1996) و کارابلاتلا[28] (2005 به نقل از حیدری و همکاران 1387) بیان می کنند که حمایت اجتماعی زمانی که به اندازه کافی ادراک شود، در دسترس باشد و فرد از دریافت آن خشنود شود، می تواند با ایجاد احساس کنترل بیشتر، افزایش اعتماد به نفس، کاهش تاثیر رویدادهای منفی زندگی، بهبود پریشانیهای عاطفی و افزایش کیفیت زندگی در ارتقای سلامت روان فرد موثر باشد.
یکی از مواردی که نیازها و خواسته های انسانی را تنظیم و فرد از طریق آن به ارزیابی رفتار خود و دیگران می پردازد و به تفسیر محیط و جایگاه خود می پردازد، ارزشهای شخصی[29] افراد است (رضایی و احمدوند، 1384). نظام ارزشی، به عنوان درونیترین لایههای شخصیت و هویتشکل دهنده پایه های نظام نگرشی و رفتاری افراد تعریف شده و مفاهیم صریح و تلویحی در نظر گرفته شده است که از لحاظ ابزاری و هدفی برای فرد برتر است و بر روی جهتگیریهای رفتاری و تصمیمات او تاثیرگذار میباشد (پینکورات و سیلبرسن[30]، 2004، به نقل از نیکوگفتار، 1386).
ارزشها نقش بسیار مهمی در زندگی افراد ایفا می کنند و تاثیر بارزی بر رفتار و عملکرد افراد دارند. مطالعات متعددی که در این زمینه انجام شده است، نشان داده که دخالت نظام ارزشی فرد در اغلب موقعیتها موثر است(احمدی 1378). با نگرش به اوضاع و احوال اجتماعات بشری و نظام اجتماعی و بررسی رابطه حقوق و ارزشها درمییابیم که در پهنه گیتی و در طول تاریخ، اقوام و ملل زیادی با عقاید مختلف به وجود آمده است و ادیان و مکاتب بسیاری ظهور کردهاند که دارای نقاط مشترک و وجوه افتراق بوده اند. اما آنچه که موجب جدایی انسانها از یکدیگر شده و موجد تزاحم و تعارض گشته است و بینشهای تک بعدی و یک سونگری را بوجود میآورد، اختلال در ارتباط ارزشها بوده است (جلالوندیان، 1378).
بنابراین با توجه به اینکه ارزشهای شخصی، نگرشها و برداشت های افراد از جهان اطراف را تعیین می کند، می تواند در دیدگاه فرد نسبت به مرگ نقش بسزایی داشته باشد و این تاثیرگذاری می تواند در کنار متغیرهای دیگری صورت پذیرد و در این پژوهش سعی شده است تا نقش متغیر حمایت اجتماعی نیز مورد بررسی قرار گیرد. از آنجا که اکثر تحقیقات انجام شده متغیرهای ارزشهای شخصی، حمایت اجتماعی و اضطراب مرگ را بصورت جداگانه و با متغیرهای متفاوتی مطالعه کردهاند و محقق نتوانسته است تحقیقی در اینباره بیابد، بنابراین مسأله اساسی در پژوهش حاضر بررسی رابطه ارزشهای شخصی و حمایت اجتماعی با اضطراب مرگ در بیماران ام اس است.
1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش
با در نظر گرفتن این مساله که ارزشها، نگرشها علایق از جنبههای بسیار مهم شخصیت هستند، کیفیت زندگی و چگونگی رفتار و مناسبت های افراد مستقیماً از نظام ارزشی و اصول اخلاقی که بدان پایبند هستند نشات میگیرد (احمدی، 1368).
بسیاری از نظریهپردازان مطرح نموده اند که ارزشها به عنوان استانداردهای مطلوب هنگام قضاوت کردن در مورد رفتار، حوادث، موقع شکل گرفتن و بیان نگرشها و هنگام انتخاب و مستدل ساختن اعمال به کار میروند. علاوه بر این ارزشها به صورت بارزی در سازگاری تحصیلی و شغلی، روابط بین فردی، بهرهمندی از فعالیتها، در مورد ازدواج، انتخاب سبک زندگی و احتمالاً، در پیشگیری از ابتلا به برخی اختلالات روانی و سایر حوزههای مهم زندگی تاثیر میگذارند (میرزاحسینی، 1376).
با توجه به اثرات عمیق و پایدار فاکتورهای ارزشی بر رفتار و ارتباطات متقابل اعضای جامعه و با در نظر گرفتن این مساله که مبحث ارزش در گذشته فقط در حوزه مذهب و فلسفه بررسی شده است و امروزه علاوه بر آن در رشتههای دیگری چون جامعه شناسی، مردم شناسی، مشاوره و روانشناسی مورد بحث واقع شده است، شناخت ومطالعه دقیق اثرات گسترده آن قابل توجه است. ضرورت و اهمیت فوقالعاده ارزش از منظر روانشناسی در این است که ارزش به عنوان جنبه ای از شخصیت که می تواند بر ابعاد مختلف وجودی، رفتار و اعمال انسان، اهداف و شیوه زندگی اثرات پایدار بر جای گذارد، محسوب میشود و شناخت آن معیاری در جهت شناسایی رفتار آدمی است. بنابراین پژوهش و بررسی در راستای مبحث ارزش و چگونگی تاثیر آن بر سیستم فرد و ارتباط آن با محیط و اعضای جامعه ضروری به نظر میرسد( حسینی، 1383).
با در نظر گرفتن اهمیت ارزشها بر نگرش و رفتار افراد، بررسی و ارزیابی ارزشهای شخصی بر دیدگاه افراد بیمار ضروری مینماید. افرادی که دچار بیماری میشوند با تغییراتی در زندگی و محدودیتهایی در فعالیتهای روزمره مواجه میشوند. در بیماریهای حاد به خاطر خطرناک بودن بیماری، فرد بیمار علاوه بر تحمل ناراحتیهای جسمانی، فشارهای روانی و اضطراب زیادی را نیز متحمل میشود. در بیماری ام اس با توجه به این که فرد به طور تدریجی دچار ناتوانی میشود و نیز از آنجا که درمان قطعی برای این بیماری وجود ندارد، فرد بیمار استرس و فشار روانی زیادی را به دوش میکشد.
طولانی بودن دوره درمان و مشکلات فراوانی که رویاروی این بیماران قرار دارد، به مرور زمان میزان توجه اعضای خانواده و دوستان را به آنان کاهش میدهد. این در حالی است که ابتلا به ام اس و تغییرات ناشی از آن در زندگی فرد، وابستگی وی به دیگران را افزایش داده، منجر به کاهش اعتماد به نفس و احساس تنهایی بیمار میشود (العربی[31]، 2006) و نیاز به حمایت از جانب دیگران را افزایش میدهد.
درک حمایت اجتماعی می تواند از بروز عوارض نامطلوب فیزیولوژیکی بیماری جلوگیری نموده، میزان مراقبت از خود را افزایش دهد، تأثیر مثبتی بر وضعیت جسمی، روانی و اجتماعی فرد بر جای گذارد و در نهایت به افزایش عملکرد منجر شود (یو[32] و همکاران، 2004). شناسایی حمایت اجتماعی درک شده در بیماران می تواند به ارتقای رفتارهای سازگاری خاص در آنها کمک کرده و حمایتهای محیطی مناسبی را برای آنان فراهم کند (ارسوی – کارت و گولدو[33]، 2005).
یکی از مشغولیت های ذهنی افراد دارای بیماریهای حاد و از جمله آن ها ام اس، دلواپسی درباره ناتوانی تدریجی و مرگ است. اضطراب مرگ عموماً به عنوان احساس ناراحتی توأم با ترسی که معطوف به مرگ خود یا دیگران است و با در نظر گرفتن مرگ به عنوان پایان حیات یا تجسم مراسم تدفین و جسد برانگیخته میشود، تعریف میشود (فیرستون و کتلت[34]، ۲۰۰۹ ). اینکه فرد چه دیدگاهی نسبت به مرگ داشته باشد، تحت تاثیر عوامل متفاوتی است. سن، جنس، نگرش مذهبی و شرایط خاصی که فرد در آن قرار دارد، بر نگرش نسبت به مرگ تاثیر میگذارد و هر یک از موارد اشاره شده را میتوان در سطوح اجتماعی ، فردی و ناخودآگاه فرد مورد بررسی قرار داد (کاستنبام[35]، 1999).
اضطراب مرگ یک اضطراب واقعی و یکی از مهم ترین مؤلفه ها در سلامت روانی افراد است که می تواند تحت تاثیر ارزشهای شخصی فرد و ادراک فرد از حمایتهای محیطیش قرار گیرد. پژوهشهای داخلی متغیر اضطراب مرگ را بیشتر در جامعه دانشجویان بررسی کرده و در جامعه بیماران که به طور ملموستری با مفهوم مرگ در تماسند، پژوهش بسیار کمی صورت پذیرفته است.
در مجموع از لحاظ نظری پژوهش حاضر به افزایش دانش ما از رابطه متغیرهای ارزشها (که از متغیرهای درونی فرد است) و حمایت اجتماعی (ادراک از یک متغیر بیرون از فرد) با اضطراب مرگ بیماران کمک می کند. هرچند که مطالعات دیگری این متغیرها را بصورت جداگانه بررسی کردهاند، اما ارتباط آنها بویژه ارتباط بین ارزشهای شخصی و حمایت اجتماعی با اضطراب مرگ با نقش واسطهای حمایت اجتماعی، مورد پژوهش قرار نگرفته است.
از لحاظ کاربردی نیز این پژوهش میتواندبه تدوین برنامه های مداخلاتی در شکلدهی و حمایت از ارزشهای تقویت کننده سلامت روان، ایجاد مراکز و نهادهای حمایتی و گروههای خودکمکی، مشاوره خانواده، کلوبها و شبکه های اجتماعی یاریدهنده کمک کند.
1-4- اهداف پژوهش
1-4-1- هدف کلی پژوهش
تعیین رابطه ی میان ارزشهای شخصی و حمایت اجتماعی ادراک شده با اضطراب مرگ در زنان و مردان مبتلا به بیماری ام اس میباشد.
1-4-2- اهداف جزیی پژوهش
تعیین رابطه بین ارزشهای شخصی و اضطراب مرگ در مردان و زنان مبتلا به بیماری ام اس
تعیین رابطه بین ادراک حمایت اجتماعی و اضطراب مرگ در مردان و زنان مبتلا به بیماری ام اس
1-5- سوال های پژوهش
آیا ارزشهای شخصی و ادراک حمایت اجتماعی با اضطراب مرگ رابطه دارد؟
آیا ادراک حمایت اجتماعی با اضطراب مرگ رابطه دارد؟
آیا بین ارزشهای شخصی و اضطراب مرگ رابطه وجود دارد؟
آیا در اولویتهای ارزشهای شخصی، بین زنان و مردان تفاوت وجود دارد؟
آیا در ادراک حمایت اجتماعی بین زنان و مردان تفاوت وجود دارد؟
آیا میزان اضطراب مرگ بین زنان و مردان تفاوت وجود دارد؟
7- آیا نوع ریختهای ارزشی میتوانند اضطراب مرگ را پیش بینی کنند؟
1-6- معرفی متغیرها
متغیرهای پیش بین : ارزشهای شخصی و حمایت اجتماعی
متغیر ملاک : اضطراب مرگ
1-7- تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها
1-7-1- تعریف مفهومی
ارزشهای شخصی: ارزشها مفهومی مطلوب از هدفها، آرزوها، غایتها و شیوه های عملی که رفتارهای انتخابی افراد را جهت میدهد و در هر فرد متمایز از دیگری است (آلپورت[36] و ورنون[37] و لیندزی[38]، 1970). به عقیده شوارتز[39] (2002)، ارزشها اهداف فرا موقعیتی، مطلوب و متفاوت در اهمیت هستند که به عنوان اصول راهنمایی کننده در زندگی اشخاص عمل می کنند . ارزشها در انتخاب ،تفسیر و توجیه رفتار خود و دیگران به کار میروند و در جای دیگر ارزشها را بیان ادراکی الگو های پیچیده انتخاب رفتار میداند.
حمایت اجتماعی: حمایت اجتماعی اطلاعاتی است که شخص را به این باور راهنمایی می کند که مورد عشق و علاقه، تایید و ارزش قرار گرفته و متعلق به شبکهای از ارتباطات و وظایف متقابل است. این دو ویژگی تعلق به شبکه ارتباطی و داشتن تعهدات متقابل نسبت به یکدیگر، از عناصر حمایت اجتماعی محسوب میگردد (کوب[40]،1976).
اضطراب مرگ: رایس[41] (2009) اضطراب مرگ را به عنوان یک ترس غیرعادی و بزرگ از مرگ همراه با احساساتی از وحشت از مرگ یا دلهره هنگام فکر به فرآیند مردن یا چیزهایی که پس از مرگ رخ می دهند، تعریف می کند.
آخرین نظرات