سؤال فرعی این تحقیق عبارت است از:
امید به زندگی در بدو تولد چه تأثیری بر رفاه کشورهای منتخب سازمان کنفرانس اسلامی میگذارد؟
۱-۶- فرضیه های تحقیقفرضیه اصلی این تحقیق عبارت است از:
نرخ خام تولد تأثیر مثبت بر رفاه اقتصادی کشورهای منتخب سازمان کنفرانس اسلامی دارد.
فرضیه فرعی این تحقیق عبارت است از:
امید به زندگی در بدو تولد تأثیر مثبت بر رفاه اقتصادی کشورهای منتخب سازمان کنفرانس اسلامی میگذارد.۱-۷- روش تحقیق
مطالعه حاضر به لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی و به لحاظ روش تجزیه و تحلیل از نوع تحقیقات تحلیلی میباشد. آمار و اطلاعات مورد نیاز تحقیق به روش اسنادی یا کتابخانهای بوده و تمامی داده ها از طریق سایت بانک جهانی جمعآوری شده است. جامعه آماری مورد مطالعه کشورهای منتخب سازمان کنفرانس اسلامی بوده که برای دوره زمانی ۲۰۱۱-۱۹۹۰ مورد بررسی قرار میگیرد. در این تحقیق از دادههای پانلی به دلیل اطلاعات بیشتر، تغییر پذیری بیشتر، همخطی کمتر، درجه آزادی بالاتر و کارایی بالاتر نسبت به سریهای زمانی و دادههای مقطعی استفاده میشود. داده ها و اطلاعات آماری مورد استفاده در این تحقیق، از طریق تخمین دادههای پانلی مورد ارزیابی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته و نرم افزارهای مورد استفاده در این مطالعه۸ Eviews و Stata11 میباشد.
۱-۸- جامعه آماری و دوره زمانی تحقیق
جامعه آماری تحقیق حاضر ۴۱ کشور منتخب عضو سازمان کنفرانس اسلامی میباشد. به دلیل عدم دسترسی به آمار و اطلاعات تمامی کشورها، از بین ۵۷ کشور عضو سازمان کنفرانس اسلامی ، ۴۱ کشور که دارای اطلاعات کاملتری بودند و امکان تخمین مدل برای آنها میسر بوده انتخاب شدند که با بهره گرفتن از دادههای پانلی طی دوره زمانی ۲۰۱۱-۱۹۹۰ مورد بررسی قرار میگیرند. فهرست کشورهای مورد مطالعه در این تحقیق در جدول (۱-۱) آورده است.
۱-۹- محدودیتهای تحقیق
از آنجا که این پژوهش، یک مطالعه بین کشوری محسوب شده و برای کشورهای منتخب سازمان کنفرانس اسلامی میباشد و آمار و اطلاعات برای همه این کشورها وجود ندارد، بنابراین محدودیت عمده در این تحقیق، محدودیت آماری میباشد. از آنجا که دادههای آماری برخی کشورهای مورد بررسی وجود ندارد از لیست کشورهای مورد بررسی حذف شده اند.
۱-۱۰- سازماندهی تحقیق
این مطالعه در شش فصل تنظیم شده است: پس از کلیات تحقیق مطرح شده در فصل اول، در فصل دوم ادبیات تحقیق شامل مبانی نظری و مطالعات خارجی و داخلی مورد بررسی قرار گرفته است. فصل سوم به بررسی روندهای تحقیق اختصاص یافته و در فصل چهارم به روششناسی تحقیق پرداخته شده است. فصل پنجم به برآورد مدل و تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق اختصاص یافته است. سرانجام در فصل ششم نتیجه گیری و پیشنهادات ارائه گردیده است.
۲-۱- مقدمه
این فصل در دو قسمت کلی تنظیم شده است. بعد از مقدمه، در بخش اول مبانی تئوریکی در ارتباط با تأثیر باروری و رفاه اقتصادی آورده شده است. در ادامه به مروری بر مطالعات خارجی و داخلی صورت گرفته در ارتباط با تأثیر باروری بر رفاه اقتصادی پرداخته شده است. در قسمت آخر نیز جمعبندی فصل ارائه شده است.
۲-۲- مبانی نظری
اثرات رشد جمعیت بر روند رفاه اقتصادی از دیرباز توجه بسیاری از اقتصاددانان را به خود جلب کرده است. تغییرات جمعیت اثرات بالقوه وسیعی در بسیاری از جنبه های زندگی بشری نظیر ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، آموزشی و نظایر آن داشته است. گروهی از محققان به تأثیر مثبت و گروهی دیگر به تأثیر منفی باروری و به دنبال آن رشد جمعیت بر رفاه یک کشور پرداختهاند که در این قسمت سعی بر آن است به صورت مختصر به نظریات مهم این دو گروه پرداخته شود.
۲-۲-۱- مروری بر دیدگاه مخالفان افزایش جمعیت
یکی از مباحث و رویکردهای نظری متداول در حوزه اقتصاد جمعیت، بحث درباره تأثیرات باروی و رشد جمعیت بر رفاه و توسعه یک کشور است. دیدگاه بدبینانه جمعیت[۵] که مالتوس[۶] (۱۹۹۲)، تودارو[۷] (۱۹۹۵) و پورتنر[۸] (۱۹۹۶) بدان پرداختهاند، رشد جمعیت را مانع توسعه اقتصادی میدانند و تفکرشان بر این بوده است که با ازدیاد جمعیت، منابع غذایی و رفاهی محدودتر میشود. طرفداران مالتوس بر این باورند که برای از بین بردن فقر باید سطح باروری پایین بیاید. آنها مهار جمعیت را راهی برای فرار از این مشکل و مسأله اجتماعی قلمداد میکردند (چارل،۱۹۸۳)[۹].آنها همچنین جمعیت بیشتر را مانع دستیابی به اهداف بلندمدت رشد میدانند. در واقع این محققان رشد زاد و ولد را به عنوان عاملی تهدید کننده برای فرآیند رفاه تشخیص دادهاند. بر پایه این نوع تفکر، افزایش ایجاد شده در تولید کل، به سادگی از طریق افزایش نرخ زاد و ولد از بین میرود و با افزایش جمعیت، مسأله کمیابی ذاتی منابع، در زمان کوتاهتری آشکار خواهد شد ( مک نیکول[۱۰]، ۲۰۰۳).
۲-۲-۱-۱- تئوری مالتوس
مالتوس از اقتصاددان بدبین مکتب کلاسیک مربوط به اواخر قرن ۱۸ و اوایل قرن ۱۹ بود. و نسبت به رشد جمعیت دیدگاه بدبینانهای داشت. وی زمانی در ردیف اقتصاددانان قرار گرفت که سرمایهداری بازرگانی به سرعت به وسیله رقابت آزاد به عنوان یک شعار و روش عملگرایانه در حال اوج گرفتن بود. رقابت آزاد بین کارفرمایان به این معنا بود که آنهایی که توانایی تولید کالاهای بهتر را داشتند، میتوانستند دست دیگران را از بازار کوتاه کنند. در مواجهه با چنین اقتصادی است که مالتوس می گوید: جمعیت در همه کشورها در مقایسه با رشد غلات کشاورزی در دسترس، از رشد بیشتری برخوردار است. بنابراین رقابت سختی میان مردم در دستیابی به منابع محدود وجود دارد. در نتیجه، چرا باید به جمعیت اضافی فقیران اجازه داده شود تا مواد غذایی را که افراد طبقه مالک میتوانند از آن منتفع شده و از زندگی بهتری برخوردار شوند، ببلعند؟ وی از هموطنانش میخواهد که جنگ، قحطی، گرسنگی، طاعون، قتل عام و غیره را به عنوان راههای منصفانه الهی برای کنترل رشد جمعیت و تنبیه فقرا، به خاطر عدم خودداری از تولیدمثل بیولوژیکی تلقی کنند. با این دیدگاه او با هر نوع اصلاحات اجتماعی همانند قانون حمایت از فقیران در انگلستان مخالفت مینمود. بر این اساس او میگوید: از آنجایی که میزان جمعیت بهطور دائم در صدد آن است تا از وسائل معیشت سبقت بگیرد، حمایت از فقرا احمقانه است و این موضوع به نوعی تشویقکننده عمومی فقر است. بنابراین دولت کاری به جز رهاکردن فقرا بهدست سرنوشت خویش ندارد و حداکثر می تواند مرگ را برای آنها راحتتر سازد. او بهخاطر اینکه نظریه تجربیش دارای وجه علمی باشد، از ریاضیات کمک گرفت و به جمعآوری ارقام مربوط به اندازه جمعیت و تولید مواد غذایی برای تعدادی از کشورها روی آورد. او در نهایت ادعا کرد که جمعیت انسانی به صورت تصاعد هندسی رشد می کند، درحالیکه تولید مواد غذایی به صورت تصاعد حسابی رشد مینماید. بنابراین پس از مدت کوتاهی رشد تولید از رشد جمعیت عقب میماند و تعداد زیادی از جمعیت فقیر خواهند شد که در نمودار (۲-۱) نشان داده شده است:
نمودار(۲-۱) : تئوری مالتوس
همانطور که در نمودار فوق مشاهده میشود تولید مواد عذایی با نسبتی ثابت افزایش مییابد اما به شمار جمعیت به نسبتی فزاینده افزوده میگردد تا جاییکه از سطح تولید مواد غذایی پیشی میگیرد و از نقطه α میگذرد. در اینجا به نظر مالتوس عواملی مثل جنگ، فقر و بیماری از شمار انسانها میکاهند و بدین ترتیب مشکل افزایش جمعیت حل میشود.
مالتوس جمعیت را به عنوان عامل تأثیرپذیر از تولید غذا میداند. لذا با رشد جمعیت به عنوان یک عامل درونزا برخورد می کند (رایلی[۱۱]، ۱۹۸۶). در واقع وی معتقد بود گرایش مردم به داشتن فرزند، ناگریز موجب محدودیت عرضه مواد غذایی، کاهش دسترسی به منابع طبیعی و در نهایت، کاهش سطح رفاه قابل دسترس برای مردم میشود.
بنابراین مالتوس سه اثر منفی را برای افزایش جمعیت مطرح می کند:
۱- گسترش فقر از نظر کمی و کیفی
۲- محدودیت منابع طبیعی و تخریب محیط زیست
۳- عدم بهبود در کیفیت محیط زندگیادامه مطلب در لینک زیر
پایان نامه بررسی تأثیر باروری بر رفاه اقتصادی در کشورهای منتخب سازمان کنفرانس اسلامی
سایت های دیگر:
آخرین نظرات