رشد جمعیت عوارض مثبت و منفی خود را امروزه به رخ سیاستمداران و تصمیم گیرندگان کشور نمایان نموده، اگرچه رشد جمعیت بالا ایجاد کننده فرصت و تهدید برای هر جامعهای میباشد اما به دلیل عدم بهره برداری از این فرصتها و فراهم نبودن زیر ساختها، بیشتر، تهدیدهای افزایش جمعیت گریبان گیر کشور ما شده، و ضرورت کارآفرینی بیشتر از گذشته نمایان شده است(زمانی،۱۳۹۱). در شرایط کنونی که اقتصاد کشورمان با مسائل و نارساییهای مهمی نظیر فرار مغزها، بیکاری(به ویژه در فارغالتحصیلان دانشگاهها) کمبود نیروی انسانی متخصص، کاهش سرمایه گذاری دولت، عدم تحرک و رشد اقتصادی کافی روبه روست، پرورش و آموزش کارآفرینان ارزش آفرین از اهمیت مضاعفی برخوردار است (ملکی، ۱۳۸۶).آموزش کارآفرینی میتواند یکی از مؤثرترین شیوهها برای تسهیل انتقال جمعیت فارغالتحصیلان به بازار کار باشد(دیوید، آپونت و تلدانو[۱۳]، ۲۰۰۸ ). مطالعات در اروپا در این باره نشان داده است که چنین آموزشهایی توانسته است افراد را مسئولیت پذیر تر به بار آورد و آنها را تبدیل به کارآفرین یا متفکران حوزهی کارآفرینی کند (همان).
رفع معضل بیکاری، ایجاد و تقویت راهکارهای اشتغال زایی و خود اشتغالی و حرکت به سمت توسعه جامعه، نیاز به تربیت و آموزش افراد کارآفرین کارآمد و خلاق را دو چندان کرده است (پور آتشی، ۱۳۸۷). از آنجایی که بخش عمدهای از نیروهای متخصص مورد نیاز جامعه از برون دادهای آموزش عالی میباشند، نقش آموزش عالی در توسعه کارآفرینی بسیار حیاتی و تعیین کننده خواهد بود. اگر نظام آموزش عالی نتواند خود را با این دگرگونیها وفق دهد و پا به پای این تحولات حرکت نکند کارایی و بازدهی مفید خود را از دست خواهد داد(اسکندری، ۱۳۸۵). درحقیقت امروزه برنامههای درسی کارآفرینی در کشورهای توسعه یافته به یکی از مهمترین و گستردهترین فعالیتهای دانشگاهی تبدیل شده است (همان منبع). ما کس وبر جامعه شناس مشهور آلمانی روحیه کارآفرینی را عاملی مهم در تشریح و تبیین چگونگی شکل گیری تمدن صنعتی و سرمایه داری در مغرب زمین میداند. باید پذیرفت که عصر تسلط روحیه کارآفرینی فرا رسیده است. در بازارهای پر رقابت جهانی، سرمایه داری بزرگ کلاسیک به مرور قدرت خود را از دست خواهند داد و صرفاً کسانی در عرصههای بینالمللی به حیات اقتصادی اجتماعی ادامه خواهند داد که روحیه کارآفرینی داشته باشند )هزار جریبی،۱۳۸۲). شومپیتر نیز به علت نقش کارآفرینی در ایجاد نوآوری آن را محور کلیدی توسعهی اقتصادی تلقی میکند و امروزه صاحب نظران بر نقش کارآفرینی در توسعهی اقتصادی و اجتماعی اتفاق نظر دارند مهمترین این نقشها از این قراراند:– کارآفرینی موجب گردآوری پس انداز های عمومی بی هدف و سرگردان میشود و تشکیل سرمایه را بهبود میبخشد.
– کارآفرینی منجر به ایجاد اشتغال در مقیاس وسیع میشود. بنابراین، کارآفرینی مشکلات بیکاری را که ریشه ی بسیاری از مشکلات اقتصادی اجتماعی است کاهش میدهد.
– کارآفرینی به توسعهی متوازن منطقهای منجر میشود.
– کارآفرینی باعث کاهش تمرکز اقتصادی در جامعه میشود.
– کارآفرینی منجر به توزیع مجدد ثروت و درآمد و حتی قدرت سیاسی به صورت عادلانه در جامعه میشود.
– کارآفرینی منابع و سرمایه و مهارتها را که ممکن است بی استفاده و سرگردان باقی مانده باشد به طور موثر به تحرک وامی دارد.
– کارآفرینی کیفیت زندگی را بهبود میبخشد. کارآفرینان پیوسته در حال ابداع و توسعهی کالاها و خدمات جدیدند. این گونه تلاشهای بدیع موجب تولید تکنولوژی و ماشین آلات بهتر و سیستمهای تولیدی مؤثرتر میشود و از این طریق محصولات و خدمات ارتقا مییابد و کیفیت زندگی را بهبود میبخشد و زندگی را راحتتر و سادهتر میکند.
– کارآفرینی، تجارت خارجی را که جزء مهمی از توسعهی اقتصادی کشورهاست ارتقاء میدهد.
– کارآفرینی موجب افزایش منابع و سرمایه اجتماعی از طریق دولت میشود. با اشتغال افراد به کار، زمینهی بروز جرم و ناهنجاریهای اجتماعی کم شده و هزینههای دولت در برخورد با چنین مواردی به شدت کاهش مییابد.
– زمینهی ازدواج و تشکیل خانواده با کسب درآمد فراهم میشود و جامعه شادابی لازم را به دست میآورد(به نقل از احمد پور داریانی و مقیمی، ۱۳۸۸).
پیشرفتهای اینترنتی و الکترونیکی نیز فرصتهای جدیدی را فراهم نموده، که با تربیت دانش آموختگان کارآمد و شناسایی زمینههای شغلی جدید، کارآفرینان زمینه کاری بیشتری پیدا نموده، و در کشورهایی مانند ایران نقش آفرینی مؤثری خواهد داشت. تولید محصول با کیفیت نسبتاً مناسب و قیمت ارزان در کشورهای آسیای شرقی از جمله کشور چین، بسیاری از موقعیتهای شغلی داخل کشور را به خطر انداخته و تعطیلی کارخانجات و بیکاری نیروی انسانی را به دنبال داشته، و این موقعیت مناسبی برای کارآفرینان میباشد تا با مطالعه و تحقیق در خصوص نحوه تولید در کشورهای دیگر الگوی مناسب با ویژگیهای کشور طراحی و زمینه اشتغال جوانان را فراهم نمایند(زمانی،۱۳۹۱). از آنجایی که کارآفرینی فرایند ایجاد کسب و کارهای جدید یا نوآوری در کسب و کارهای موجود در شرایط ریسک پذیر و پر ابهام و از طریق کشف فرصتها و بهره گیری از منابع کمیاب است، این فرآیند منجر به افزایش ظرفیتهای اقتصادی میگردد بنابراین حل معضل اشتغال، گسترش روحیه کارآفرینی و جذب نیروهای کارآفرین را الزامی میکند(جزنی، ۱۳۸۶). امروزه به علت افزایش گرایش افراد به فعالیتهای کارآفرینانه، آموزش کارآفرینی به موضوع مهمی تبدیل شده است. پژوهشها نشان میدهد که مهمترین عامل مؤثر در حرکت کارآفرینی از قوه به فعل، بروز روحیه کارآفرینی در افراد از طریق آموزش میباشد. بنابراین عامل انسانی، مهمترین جنبه کارآفرینی بوده و آموزش عامل انسانی در روند پیشرفت کارآفرینی تأثیر بسزایی خواهد داشت(پور آتشی، ۱۳۸۷). نتایج این پژوهش اطلاعات مفیدی را به تصمیم گیرندگان برنامههای درسی در خصوص آموزش کارآفرینی ارائه خواهد داد. ضمن اینکه از نظر مفهومی میتواند نقش خصیصه خود کارآمدی را در بهرهمندی افراد از آموزش کارآفرینی مشخص کند.
۱-۴- هدفهای کلی و جزئی تحقیق:
هدف کلی تحقیق:
شناسایی تأثیر برنامه درسی کارآفرینی بر ایجاد روحیه کارآفرینی در تعامل با خود کارآمدی دانشجویان
هدفهای جزئی:
۱- تعیین تأثیر آموزش برنامه درسی کارآفرینی بر روحیه کارآفرینی و مؤلفههای آن در دانشجویان
۲- تعیین تأثیر برنامه درسی کارآفرینی در تعامل با خود کارآمدی بر توفیق طلبی دانشجویان
۳- تعیین تأثیر برنامه درسی کارآفرینی در تعامل با خود کارآمدی بر ریسک پذیری دانشجویان
۴- تعیین تأثیر برنامه درسی کارآفرینی در تعامل با خود کارآمدی بر استقلال طلبی دانشجویان
۵- تعیین تأثیر برنامه درسی کارآفرینی در تعامل با خود کارآمدی بر خلاقیت دانشجویان
۶- تعیین تأثیر برنامه درسی کارآفرینی در تعامل با خود کارآمدی بر اراده یا کنترل درونی دانشجویان
۷- تعیین روحیه کارآفرینی دانشجویان در تعامل با خود کارآمدی با توجه به جنسیت و رشته تحصیلی دانشجویان
۱-۵- فرضیههای تحقیق:
۱- آموزش برنامه درسی کارآفرینی بر ایجاد روحیه کارآفرینی و مؤلفههای آن در دانشجویان تأثیر مثبت دارد.
۲- آموزش برنامه درسی کارآفرینی در تعامل با خود کارآمدی بر توفیق طلبی دانشجویان تأثیر متفاوت دارد.
۳- آموزش برنامه درسی کارآفرینی در تعامل با خود کارآمدی بر ریسک پذیری دانشجویان تأثیر متفاوت دارد.
۴- آموزش برنامه درسی کارآفرینی در تعامل با خود کارآمدی بر استقلال طلبی دانشجویان تأثیر متفاوت دارد.
۵- آموزش برنامه درسی کارآفرینی در تعامل با خود کارآمدی بر خلاقیت دانشجویان تأثیر متفاوت دارد.
۶- آموزش برنامه درسی کارآفرینی در تعامل با خود کارآمدی بر اراده یا کنترل درونی دانشجویان تأثیر متفاوت دارد.۷- روحیه کارآفرینی دانشجویان در تعامل با خود کارآمدی با توجه به جنسیت و رشته تحصیلی متفاوت است .
۱-۶- متغیرهای تحقیق :
در این پژوهش متغیرهای اساسی که مورد بررسی قرار گرفتهاند به شرح ذیل است که ابتدا تعاریف مفهومی متغیرها آورده میشود و سپس به تعاریف عملیاتی هر یک پرداخته خواهد شد.
متغیر مستقل: برنامه درسی کارآفرینی
متغیر وابسته: روحیه کارآفرینی
متغیر واسطه ای: خود کارآمدی
۱-۷- تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها :
تعریف مفهومی آموزش کارآفرینی: آموزش کارآادامه مطلب در لینک زیر
پایان نامه بررسی تأثیر برنامه درسی کارآفرینی در تعامل با خودکارآمدی بر ایجاد روحیه کارآفرینی دانشجویان دانشگاه تبریز
سایت های دیگر:
آخرین نظرات