آمار نشان می دهد ۸۵ درصد اوقات فراغت بازنشستگان کشور پای تلویزیون می گذرد ( خوشبین، ۲۰۰۲). استافورد[۲]می نویسد در کشورهایی مثل آمریکا، اوقات فراغت به عنوان مهمترین بعد سلامتی بازنشستگان آمریکایی و کلید اصلی بازنشستگی سالم قلمداد شده است.
در این رابطه مطالعات انجام شده، نشان داده است که مشارکت فعال بازنشستگان در فعالیت های اوقات فراغت و فعالیت های ورزشی ( یک بار ورزش در هفته) با هدف پیشگیری از مشکلات عملکردی مرتبط با سن، مداخلات موثری بوده اند ( استافورد، ۲۰۰۴). همچنین بیلن و نتولی [۳]بیان می دارند که فعالیت های اوقات فراغت می تواند در بهبود درک افراد از سلامتی، استقلال، سبک زندگی، امید به زندگی و کیفیت زندگی آنان تاثیر قابل ملاحظه ای داشته باشد. ( بیلن و نتولی، ۲۰۰۸).
سرشماری عمومی سال ۱۳۸۵ نشان داد بازنشستگان ۱۰ درصد از جمعیت کشور ایران را تشکیل میدهند که این میزان تا ۲۰ سال آینده به ۲/۲۰ درصد خواهد رسید ( برگفته از مجموعه مقالاتی پیرامون سالمندی [صفحه اینترنتی ]). این ارقام نشان می دهد اگر برنامه ریزان و سیاستگذاران کشور از هم اکنون برنامه مدون و خاصی نداشته باشند در ۲۰ سال آینده، کشور با بحران و معضل اساسی برای رفع مشکلات و مسائل اقتصادی، بهداشتی و اجتماعی پیش آمده برای این قشر روبرو می شود.
شاید بسیاری از مردم بر این باور باشند که بازنشستگی نوعی طرد شدن از جامعه و کنار گذاردن افراد است که باید بقیه عمر را در خاموشی و انزوا دور از صحنه زندگی اجتماعی بگذرانند. با تاثیری که کلمات و الفاظ در القاء معانی و تصورات ذهنی افراد دارند، یکی از علل و عوامل این طرز تلقی نادرست از بازنشستگی همین کلمه بازنشسته می باشد. کلمه بازنشستگی در زبان فارسی به جای کلمه عربی ” تقاعد ” که حدود ۶۰-۵۰ سال پیش در زبان فارسی مصطلح بود انتخاب شده است .کلمه تقاعد از باب تفاعل که ریشه اصلی آن کلمه قعود یعنی نشستن و کم حرکت یابی حرکت بودن است می باشد. بر خلاف کلمه قیام که به معنای برخاستن و جنبش و تحرک و تلاش داشتن است. به این دلیل کلمه بازنشسته معنای آدم یک جا نشسته و بیکار و ناتوان وبی خاصیت و گوشه گیر و از کار افتاده را تداعی می نماید. شاید به همین دلیل است که وقتی فردی بازنشسته می شود، از اذهان همکاران و مسئولان حذف شده، و کمتر کسی به فکر آنان است. در حالی که دیگری تعریف بازنشستگی را اینگونه بیان می نماید: بازنشستگی عبارت است از تدارک و گذر از نقشی به نقش دیگر، یعنی از نقش کارمند که تابع هنجارهای معینی است به نقش یک فرد بازنشسته که هنجارهای خاص خود را دارد. این هنجارها در فرهنگ های مختلف متفاوت است ( شجری، ۱۳۷۲).
از نظر الیاس ولک دیزجی سالمندان و بازنشستگان سازندگان جامعه امروزی و ذخایر گرانبهایی هستند که در طول سالیان متمادی در کوره راه زندگی تجارب فراوانی برای ما به ارث گذاشته اند. آنان در واقع معمارانی هستند که بناها را آماده و تقدیم به نسل جوان نموده اند. فراموش کردن آنان، فراموش کردن هویت ، هدفها و نهایتاً فرهنگ جامعه است. اما بدلیل رشد فزاینده تعداد بازنشستگان بسیاری از کشورها از یکسو، محدودیت های فیزیکی و روانی ناشی از افزایش سن و کهولت از سوی دیگر مشکلات زیادی را برای فرد بازنشسته که اکنون سالمند شده است، خانواده او و جامعه ایجاد می نماید ( شجری ، ۱۳۷۳). اخیراً در اغلب جوامع واز جمله ایران اقداماتی جهت رفع معضلات بازنشستگان شروع شده است، ولی از آنجا که مشکلات و نیازهای افراد بازنشسته و سالمند با سایر افراد متفاوت است، بنابراین بهتر است قبل از هر گونه برنامه ریزی وضعیت موجود بازنشستگان از نظر اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی و نحوه گذران اوقات فراغت مورد بررسی قرار گیرند.
- بیان مسئله
وجود چالش ها و مشکلات متنوع گریبان گیر سالمندان و پیچیدگی ابعاد مختلف زندگی این قشر آسیب پذیر جامعه، بر لزوم کاوش و بررسی های عمیق تر در ابعاد آشکار و پنهان الگوهای تفریحات و اوقات فراغت بازنشستگان صحه می گذارد. مطالعات کمی، اغلب قادر به بررسی محتوا و اجزاء مضامین و یا عوامل و مفاهیم در آنها نیستند، بنابراین مطالعات کیفی که جواب فردی و تجربی را می کاوند، برای ارزشیابی این گونه مفاهیم تعیین کننده به شمار می آیند.
به ویژه آن دسته از مطالعات کیفی که متمرکز بر زمینه وقوع رفتارها و پدیده ها بوده، رفتارها را در زمینه وقوع شان مورد بررسی قرار می دهند، مناسبترین نوع تحقیق در این مقوله به شمار می آید. زیرا به بررسی پدیده ها و مفاهیم در بستر ظهورشان می پردازد ( الو [۴]، ۲۰۰۸).
اوقات فراغت صرفاً به یک سن یا جنس یا وضعیت خاص محدود نمی شود و همه ی افراد و اقشار جامعه در طی روز و سال، زمانی را برای فراغت نیاز دارند. با در نظر گرفتن این مورد که با توجه به ویژگی های سنی، جسمی، شغلی و تحصیلی فعالیت هایی که هر یک از افراد در اوقات فراغت انجام می دهند با یکدیگر متفاوت است، می توان به این نکته پی برد که هر یک از پارامترهای یاد شده به امکانات و برنامه های ویژه ای جهت گذران اوقات فراغت خویش احتیاج دارند و برنامه ای ثابت و کلی برای همه گروه ها، به هیچ وجه پاسخگوی نیازهای همه اقشار جامعه نخواهد بود ( نولان،[۵] ۱۹۹۴ ).
اوقات فراغت به عنوان یک پدیده ی فرهنگی اجتماعی که در ابعاد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نیز موثر است، موضوع مشترک تمامی اقشار جامعه است .اوقات فراغت به سبب داشتن ویژگی های خاص، هم طرف توجه و عنایت دست اندرکاران تعلیم و تربیت و مسئولان امور فرهنگی، و هم روانشناسان و جامعه شناسان قرار گرفته است. در این میان نوجوانان و جوانان بیش از سایر اقشار جامعه در کانون توجه قرار گرفته اند، اما متأسفانه سالمندان و بازنشستگان، یعنی یکی از موثرترین گروه های جامعه، به فراموشی سپرده شده اند(کوهستانی، ۱۳۷۸). در اغلب جوامع شهری افراد ۶۰ ساله بازنشسته می شوند و به همین علت افراد ۶۰ ساله و بالاتر، به عنوان سالمندان یک کشور شناخته می شوند. در کشور ما نیز بازنشستگی از ۶۰ سالگی آغاز می شود. بازنشستگی یعنی جدا شدن فرد از نقشی که سالهای متمادی داشته و در قالب جدیدی در آمدن. چون سالمند معمولاً با این نقش جدید آشنایی نداشته است و عادت نکرده کارهایی را که خودش میخواهد انجام دهد، دچار سرگردانی و اضطراب شده و برخلاف آنچه از بازنشستگی به عنوان شروع آزادی تصور می کرده، خود را بیش از پیش افسرده می یابد، که این موضوع از نظر روحی و جسمی تأثیر فراوانی بر او خواهد گذاشت .از آنجا که بازنشستگان با زمان فراغت زیادی مواجه هستند چگونگی گذران این زمان می تواند بر کلیه زوایای زندگی فرد سالمند تأثیر بسزایی بگذارد (شجری، ۱۳۷۳).
از دلایل ضرورت و اهمیت بررسی وضعیت اجتماعی بازنشستگان آن است که این افراد با توجه به رویدادهایی مانند پایان دوران اشتغال و بازنشستگی، احساس تنهایی، طردشدگی و همچنین فشار ناشی از صنعتی شدن جوامع که به جدایی عاطفی و روانی منجر می شود در معرض خطر فزاینده ای قرار دارند(اعزازی، ۱۳۷۶). در سراسر جهان، از جمله ایران، اقداماتی جهت رفع معضلات بازنشستگان آغاز شده است، از آنجا که لازم است هر نوع تصمیم گیری در این عرصه با توجه به مشکلات و نیازهای ویژه بازنشستگان و سالمندان صورت گرفته، متناسب با شرایط فرهنگی – اجتماعی جامعه باشد، آگاهی از وضعیت موجود و شناسایی مشکلات و نیازهای واقعی بازنشستگان قبل از برنامه ریزی ضروری به نظر می رسد. اگر طراحی برنامه های اجتماعی در عرصه بازنشستگی، بر بینش و شناخت کافی از وضعیت بازنشستگان جامعه مبنی نباشد ممکن است نتایج ناموفقی در پی داشته باشد.
در بسیاری از جوامع توسعه یافته که توانسته اند رشد بی رویه جمعیت را کنترل کنند، درصد افراد بازنشسته رو به افزایش است. لذا موضوع بررسی اوقات فراغت و نقش فعالیت های مخرج برای بازنشستگان کانون توجه محققان و برنامه ریزان آنان قرار گرفته است. تحقیقات در خصوص اوقات فراغت در کشورهای در حال توسعه همچون ایران، چندان گسترده و عمیق نیست. ایران دارای زمینه های تاریخی، سیاسی و اجتماعی – فرهنگی منحصر به فردی است که کندو کاو در ابعاد گوناگون آن می تواند راهگشای تدوین برنامه های مناسب فرهنگی در عرصه اوقات فراعت باشد. لازم به یادآوری است قبول آنکه تحقیقات و برنامه های انجام شده در کشورهای توسعه یافته به تمامی کشورهای در حال توسعه تعمیم پذیر است، می تواند فرضی بسیار اشتباه باشد ( خواجه نوری،۱۳۷۸).
همچنین مروری بر تحقیقات صورت گرفته در داخل کشور، درباره ی اوقات فراعت و رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت و سبک زندگی بازنشستگان موید نبود مطالعات جامع و گسترده کاربردی در این زمینه است. وجود چالش ها و مشکلات متنوع گریبان گیر بازنشستگان و پیچیدگی ابعاد مختلف زندگی این قشر آسیب پذیر جامعه، بر لزوم کاوش و بررسی های عمیق تر در ابعاد آشکار و پنهان بررسی اولویت ها و محدودیت های اوقات فراغت بازنشستگان صحه می گذارد.
آخرین نظرات