تفکیک ناپذیری : به طور معمول خدمات هم زمان با تولید به مصرف می رسد. اگر خدمات توسط کسی انجام شود، انجام دهنده هم بخشی از خدمت خواهد بود. از آنجا که مشتری نیز هم زمان با تولید خدمت حضور دارد، تاثیر متقابل فرد یا موسسه ارائه کننده خدمت حالت خاصی از بازاریابی خدمات به شمار می رود، و هر دو عامل یعنی ارائه کننده خدمات و مشتری بر پیامد تاثیر می گذارند.
- تغییر پذیری : کیفیت خدمات به دلیل وابستگی به شخص ارائه کننده و محلی که خدمت در آنجا ارائه می شود، بسیار متفاوت است. موسسات خدماتی برای اعمال کنترل کیفی می توانند سه اقدام انجام دهند. اول انتخاب، آموزش و استفاده از نیروی انسانی شایسته و ورزیده است. شرکت های هواپیمایی، بیمه و بانک ها برای ارائه خدمات مناسب و کیفی، منابع زیادی را صرف آموزش کارکنان خود می کنند. دومین قدم، استاندارد کردن فرآیند انجام خدمت در سراسر سازمان است. این امر را می توان با تهیه نقشه و دستورالعمل فرآیند خدمات مورد نظر در یک نمودار جریان کار با هدف شناسایی و تعیین نقاط ضعف در ارائه خدمت ترسیم نمود. گام سوم، نظارت دقیق بر چگونگی رضامندی مشتریان با بهره گرفتن از سیستم های بررسی انتقادات و پیشنهادات، مطالعه مشتریان و نحوه مراجعه و انجام تکالیف قانونی توسط آنان است. از این طریق خدمت رسانی ضعیف شناسایی شده و کوشش می شود تا نقاط ضعف آن برطرف شود.
- غیر قابل ذخیره بودن : خدمات را نمی شود انبار کرد. وقتی تقاضا یکنواخت است، غیرقابل ذخیره بودن مشکل عمده ای محسوب نمی شود، اما زمانی که با نوسان مواجه هستیم، موسسات خدماتی با مشکلاتی روبرو می شوند.
جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :
تاثیر ابعاد برند خدمات بر وفاداری برند در صنعت بیمه
2-2-4) ابعاد برند خدمات
بری[2] (2000) یک مدل برند خدماتی ارائه داد که روابط بین ابعاد برند خدماتی و عملکرد یک شرکت را توضیح می دهد. بری در این مدل، پیشنهاد کرد که ساخت ارزش ویژه برند خدماتی قوی می تواند نه تنها توسط ارتباطات برند موثر بلکه توسط تجربه مصرف کننده خلق شود. در حالت مشابه گریس و اکاس[3]، مدل حکم برند خدماتی (SBV) را پیشنهاد کردند؛ این مدل، برند خدماتی را متشکل از دوبعد اساسی (“شواهد برند” و”شایعات برند”) است؛ که به نوبه خود، توسط چندین مولفه ساخته شده است. این مدل به همه ویژگی های برند خدماتی اشاره دارد که مشتری در طول قبل از خرید و مرحله خرید تجربه میکند، درحالیکه شایعات برند شامل آن نوع از ارتباطات (یعنی کنترل شده و کنترل نشده) است که مشتری صرفاً قبل از خرید دریافت میکند؛ شواهد برند بیش از یک بعد قابل لمس برند (مثل نام برند و قیمت) را به وسیله دربرداشتن ویژگیهای ناملموس برند خدماتی داراست؛ تا بر ارزیابی برند مشتری (مثال احساسات و خدمات کارکنان) تاثیر گذار باشد. در بررسی مدلهای ارائه شده برای نام های تجاری خدماتی توسط این پژوهشگران برخی ابعاد، مشترک و برخی دیگر، منحصر به یک یا چند مدل است؛ برای نمونه، از ابعاد مشترک نام تجاری خدماتی در این مدلها می توان به اسم تجاری، محصول اصلی، احساسات و تجارب نام برد، درحالی که ابعادی مثل قیمت، تصویر ذهنی مشتری (گریس و اکاس[4]، 2005) و چشم انداز خدمت، تبلیغات کلامی، روابط عمومی و تبلیغ (بری،2000) منحصر به برخی مدلهاست. تجزیه وتحلیل این مدلها، چارچوبی را به منظور گسترش تحقیق و کشف بیشتر ابعاد برند در بخشهای خدماتی فراهم میآورد.
ایشان همچنین اهمیت ابعاد برند برای خدمات[5] و محصولات برند را مقایسه کردند. این نویسندگان پیشنهاد کردند که ابعاد برند ممکن است بین خدمات و کالای فیزیکی متفاوت باشد تا حدی که گروهی از مشتریان برخی از مولفه ها را در یک بخش بی نظیر بدانند؛ در حالی که بقیهی مشتریان هر دو بخش را معمولی میپندارند. این ابعاد بیشتر بر روی مولفه، ارتباطات دهان به دهان [6] (WOM) به اندازه مولفه های امکانات فیزیکی شرکت و کارکنان، متمرکز بوده که برای ارزیابی خدمات برند مهم هستند؛ از سوی دیگر، مولفههایی مانند احساسات مصرف کننده[7] و تناسب تجسم از خود[8] با توجه به تصویر برند[9] از اهمیت بیشتری برای مشتریان کالای خدماتی برخوردار است (کریستالیس[10]، 2013، ص2). بر اساس عقیده کریستالین و همکاران (2013) و گریس و اکاس (2005) ابعادبرند خدمات موارد ذیل میباشد:
2-2-4-1) شواهد برند
شواهد برند خدماتی شامل مجموعه های برند معنی دار ساخته شده توسط مشتریانی است که برند خدماتی را ارزیابی میکنند. بیشتر به طور خاص، این مجموعه ها، بر پایه تنوع ابعاد برند خدماتی هستند که مشتری در طول قبل از خرید و مرحله استفاده تجربه میکنند. در مرحله قبل از خرید، مشتریان می توانند اول برند خدماتی را از طریق لمس پذیری بیشتر و ویژگی های شناخته شده مثل نام برند و گستره خدمات و قیمت، ارزیابی کنند. در مرحله استفاده، فرآیند ارزیابی مصرف کننده توسط قضاوت ویژگی های برند خدماتی ادامه پیدا میکند که قبلاً توسط مشتری خارج از دسترس بود (یعنی لمس ناپذیر). در این حالت، ابعاد برند مثل مواجهه طبیعی با کارکنان خدمات، تناسب تجسم از خود کاربر یا احساساتی که در طی تدارک خدمات اتفاق می افتد، مخصوصاً حیاتی هستند. یافته های گذشته نشان می دهند که شواهد برند به طور قابل توجهی بر رضایت، نگرش و وفاداری رفتاری مشتری نسبت به برندهای خدماتی تاثیر می گذارد. علاوه براین برخلاف یافته های گذشته، عناصر ارتباط کنترل شده (یعنی تبلیغات و معرفی) هیچ تاثیری بر رضایت مشتری به برندهای خدماتی ندارند. هرچند عناصر ارتباط مشابه به طور مستقیم و قابل توجهی برداشت ابعاد برند های مختلف و دیدگاه کلی آنها را نسبت به شرکت شکل می دهد (کریستالیس و همکاران، 2013، ص2). در کنار عنصر خدمات قابل لمس، شواهد برند به طور عمده برای آن دسته از ابعاد برند به حساب می آید که از طریق مشتری در طول مرحله مصرف تجربه شده اند، مثل خدمات اصلی و خدمات کارکنان. با توجه به ماهیت غیرقابل لمس خدمات این تعجب آور نیست و با تحقیقات قبل منطبق است که نشان می دهد تصویر برداشت شده مشتری از برند به طور نامتناسب از طریق تجربه مستقیم با برند خدماتی شکل می گیرد (بری[12]، 2000، ص28). علاوه براین، به دلیل تفکیک پذیری خدمات، تعامل بین مشتری و ارائه دهندگان خدمات عامل کلیدی ارائه خدمات می شود و در نتیجه کاربران خدمات کارکنان را به عنوان بخش مهمی از شواهد برند می بینند. احساسات که در طی تجربه، به خوبی تجسم کاربر با توجه به تصویر برند برانگیخته می شود، همچنین اجزای مهم ابعاد برند خدمات بودند. این حقیقت وجود دارد که خدمات در طبیعت، تجربی هستند و ارائه آنها زمان می برد؛ بنابراین این امر برای مشتریان مهم است که هنگام دریافت خدمات حس خوبی داشته باشند. به طور مشابه، این احساسات ممکن است با ابعاد تجسم مرتبط باشد، به این معنی است که به طور کلی، مشتریان می خواهند که احساس کنند که در یک محیط دلپذیر در زمان مصرف خدمات هستند. در نهایت، امکانات فیزیکی شرکت نیز به نظر می رسد که برای رضایت مشتریان، از ابعاد مهم برند باشد. در نتیجه گستره خدمات ابزار بسیار مهم برای ساخت خدمات ارائه شده قابل لمس به منظور دستیابی راحت مشتریان به کیفیت شرکت است (کریستالیس و همکاران، 2013، ص4).
آخرین نظرات