در مدیریت هیجانی اغلب مؤثرترین راه برای اداره هیجانات ، با تشخیص هیجانات و سپس بهره گیری از آنها شروع می شود. مدیریت هیجانی با آگاهی شروع می شود. یک احساس ناراحت کننده نشان دهنده این است که مشکلی وجود دارد. با پرسیدن این سؤال از خود ، که چرا چنین احساسی دارید، موقعیت را تجزیه و تحلیل کنید. برای کمک به درک این مطلب که واکنش های متفاوت نسبت به مسئله چگونه عمل خواهند کرد، پرسش های « اگرچه » را بپرسید ، به طرح های متفاوت برسید و طراحی را انتخاب کنید که بهترین شانس موفقیت را دارد. در طراحی ، خودتان این احتمال را که دیگران از لحاظ هیجانی چگونه واکنش نشان می دهند ، همچنین نحوه استفاده از هیجانات برای کمک به اجرای طرح خود را منظور کنید ( حسن زاده، ساداتی کیادهی،1388).
جزییات بیشتر درباره این پایان نامه ها :
نظم هیجانی به فراخوانی افکار یا رفتارهایی اطلاق می شود که روی اینکه افراد چه هیجانی را در چه زمانی باید داشته باشند و چگونه آن هیجان ها را تجربه یا ابراز کنند ، تأثیر می گذارد(ریچارد[1] ، گروس،2000). مطابق نظریه تعاملی – تحولی باک[2](1994، به نقل از اموتر[3] و کلبی[4]، 1995).
یک شکل از نظم هیجانی ، بازداری هیجانی یا مخفی کردن هیجانی است که شخص احساس می کند. بازداری هیجانی در مقایسه با دیگر روش های هیجانی به افزایش برپایی فیزیولوژیکی منجر می شود که این برپایی فیزیولوژیکی می تواند در بیماری های مختلف نقش داشته باشد (باتلر[5]2001). شکل دیگر نظم هیجانی نشخوار یا مرور ذهنی رویدادهای هیجانی ناراحت کننده است که با چند اختلال روانی و جسمانی مانند اضطراب و افسردگی ، همبسته است ( گارنفسکی[6] و دیگران،2001، به نقل از رحمتی، 1388).
خود تنظیمی هیجانی به راهبردهایی اشاره دارد که برای تنظیم کردن حالت هیجانی خود و رساندن آن به سطح شدت مطلوب به کار می بریم تا بتوانیم به هدف هایمان برسیم (آیزنبرگ[7] و دیگران، 1995؛ تامپسون[8] ، 1994).
[1] Richard
[2] Buck
آخرین نظرات