حال بر فرض جواز باروری مصنوعی زن با اسپرم غیر شوهر، پدر بچه کیست؟ شوهر یا فرد صاحب اسپرم ؟ و بر فرض اگر صاحب اسپرم پدر تلقی شود فرزند نیز دختر باشد آیا شوهر زن به این دختر محرم است؟ در صورتی که پسر باشد آیا زن به این پسر محرم است ؟ فرمودند: بچه متعلق به زن صاحب رحم است و در الحاق آن به شوهر صاحب فراش اشکال است التحاق آن به مرد صاحب اسپرم بعیداست در این باره احتیاط را مراعات نمایید. (محمد زاده، ۱۳۷۵: ۱۱۸)
از نظر بقیه موافقان، این گونه نیز حکم گونه های قبل را دارد یعنی کار جایز است و فرزند به صاحب اوول و اسپرم نسبت داده می شود. و اگر صاحب اوول و اسپرم که جنین از آن ترکیب یافته نامعین و ناشناخته باشند و این دو از بانک های ویژه گرفته شده و پس از ترکیب در رحمی کاشته شود در این فرض پس از گذشتن از جایز بودن فرایند گرفتن اوول و اسپرم و نیز فرایند ترکیب آنها با یکدیگر در لوله آزمایش اشکالی در جایز بودن کاشتن آن نیز وجود ندارد. دلیل این حکم همین صدق نکردن عنوان های حرام است که پیشتر ذکر شد. در این حال، فرزند متعلق به زنی است که جنین در رحم او کاشته شده و اگر او شوهر داشته باشد آیا می توان گفت: ( الولد الفراش ) به این اعتبار که فراش کنایه از همسر (زن) است. ؟
آیا در این صورت بکارگیری این لفظ در مورد این فرزند صادق است ؟(میرهاشمی، ۱۳۸۲: ۷۱)
اگر گفته شود معنای الولد الفراش آن است که فرزند از آن کسی است که آن فراش و بهره بردن از او برایش حلال است (هم چنان که حق همین است و از روایات نیز همین بر می آید) نتیجه آن است که فرزند به مردی که اسپرم از اوست تعلق می یابد و هیچ وجهی برای نسبت دادن او به زن و شوهر او نمی ماند. مگر آنکه گفته شود پدر ناشناخته است ولی زن به آن دلیل که فرزند را دوران جنینی پروارنده و تغذیه کرده است مادر اوست زیرا تخمک از آن مادر است و مادر رضاعی نیست، بلکه مادر حقیقی است که هم تخمک داده و هم تغذیه کرده است و در این فرض ولادت پاک و فرزند هم پاک است زیرا زنا و ناپاکی در این جا صدق نمی کند. (یزدی، ۱۳۷۵: ۱۰۶)
مخالفان در این باره این گونه اظهار نظر می کنند اسلام اصل نظام ازدواج و خانواده را امضاء کرد. یعنی نظام خانوادگی ای که بر ارتباط خونی حاکم باشد رابطه طبیعی و اصیل است. لذا ارتباط های مصنوعی دیگر مثل انواع ازدواج ها و فرزند خواندگی و قرابت به ولاء باطل است.
علاوه بر این اسلام نظام ازدواج را بر یک شوهر و یک همسر مبتنی کرده است اگر چه با شرایطی مثل رعایت عدالت، ؛ تا چهار همسر را نیز مجاز می داند همچنین ازدواج با مادر، دختر ؛ خواهر ؛ عمه، خاله، دختر برادر و خواهر، زن پدر، مادر، ؛ رضاعی، خواهر رضاعی، مادر زن و. . را ممنوع کرد.
نکاح شغار را به شرط آنکه هریک از زوج ها به زن شان مهریه بدهند، مجاز شمرد. چنان که ازدواج موقت و متعه را مباح دانست با وجود این بقیه انواع ازدواج ها و ارتباط های مصنوعی مثل فرزند خواندگی را که مثل فرزند محسوب می شود از نظر تحریم ازدواج ممنوع نمود. لذا برای سلب روابط نسبی از فرزند خوانده قرآن کریم می فرماید (ما جعل ادعیاء کم ازواجکم یعنی آثار شرعی و حقوقی که در روابط نسبی است این جا جایگاهی ندارد. آیا این عمل قانونگذار اسلام می تواند موید آن باشد که اسلام می خواهد هم روابط مرد و زن نظم خاصی داشته باشد و هم تولید مثل بر رابطه طبیعی اصیل و بر مبنای ارتباط خونی استوار باشد. (رضایت نیا، ۱۳۸۲: ۱۱۱)
در همین زمینه تعدادی از فقهای بزرگوار ضمن اعتراف به نبود نص، عموم یا اطلاق قرآنی و روایی بر تولید مثل با کمک ابزار پزشکی به دلیل لغویت تشریح نکاح یا مذاق شرع (روح قانون در اسلام ) آن را ممنوع کرده اند.
آیه الله میلانی می فرمایند: از ظواهر آیات و روایات درباره لقاح اختیاری (مصنوعی) چیزی به نظر نرسیده است ولی از لحن الخطاب و ذوق فقهی می توان گفت که یقینا جایز نیست. (امامی، ۱۳۴۹: ۳۶۷)
همچنین ایه الله صافی گلپایگانی معتقد است پذیرش این روش مغایر با اغراض قانونگذار اسلام در تشریح ازدواج و برقراری روابط زناشویی و بقای خانواده است و موجب از کف رفتن مصالح مهمه دیگری می شود که در تشریح ازدواج، و برقراری روابط زناشویی بین زن و مرد مد نظر قانونگذار اسلام بوده است. پذیرش این روش مستلزم نتایج است که کمتر کسی آن را خواهد پذیرفت. بدین معنا که اگر انتقال اسپرم غیر زوج به زنی روا باشد لازمه آن پذیرش جواز انتقال نطفه پدر و دختر و پسر به مادر و برادر به خواهر و سایر محارم است زیرا اگر اصل اولی در این گونه موارد اباحه و حلیت باشد هیچ تفاوتی بین نطفه محارم و غیرمحارم وجود ندارد در حالی که شامه فقاهتی هر فقیهی از پذیرش آن اکراه دارد. (صافی، ۱۳۷۱: ۲۲۲)
علامه جعفری نیز انتقال نطفه بیگانه به رحم بیگانه ( تولید نسل بدون رابطه زوجیت) را ممنوع می داند و منع آن را یک نوع استشمام فقهی می داند (جعفری، ۱۳۷۷: ۳۰۷)
نظر مرحوم ایه الله العظمی بروجردی ( قدس سره الشریف) درباره (تلقیح مصنوعی با اسپرم غیر) چنین است آنچه از مفاهیم ادله و بعضی از مناطق آنها استفاده می شود این است که تلقیح مصنوعی مرد اجنبی بر زن اجنبیه خواه دارای زوج باشد یا نباشد، حرام است و در بعضی از صور آن احکام ولد الزنا ثابت است و در بعضی صور ولد شبهه و اما تلقیح منی زوج به زوجه، پس حکم آن محل تامل است و الله العالم بحقایق احکامه. ( امامی، ۱۳۴۹: ۹۱)
آیه الله العظمی سید محمدرضا گلپایگانی (ره) در زمینه تلقیح مصنوعی چنین اظهار نظر کرده اند ( برحسب مستفاد از ادله شرعیه نطفه مرد به هر نحو در رحم حلیه خود قرار گیرد جایز است و اولاد ملحق به مرد او حلیه و توارث از طرفین ثابت است و قرار دادن نطفه مرد در رحم اجنبیه جایز نیست چه با شوهر و چه بی شوهر باشد (صمدی اهری، ۱۳۸۲: ۹۱)
علامه شلتوت از علمای به نام و معروف اسلام در مصر در این باره می گوید: ان التلقیح الصناعی اقطع جزما من التبنی، یعنی تلقیح مصنوعی به طور مسلم از فرزند خواندگی پست تر است.
پاپ رهبر کاتولیکهای جهان در زمینه تلقیح مصنوعی عنوان کرده است که این عمل شرعا حرام است. در مذاهب دیگر نیز تلقیح مصنوعی از نطفه غیر شوهر حرام است. اما تلقیح مصنوعی با نطفه شوهر مورد بحث و اختلاف های فقهی معاصر است و بعضی از فقها صریحا آن را تجویز کرده ان. (صفایی، ۱۳۷۶: ۱۰۰)
جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :
پایان نامه حقوق: بررسی تطبیقی حمایت حقوقی از اطفال نامشروع در فقه شیعه و سنی با حقوق ایران
دیدگاه حقوقدانان در خصوص تلقیح مصنوعی
در این خصوص حقوق دانان دو دیدگاه متفاوت از نظر ورانشناختی و حقوقی در خصوص تلقیح مصنوعی دارند که به قرار ذیل است.
بند اول: دیدگاه مخالفان از حیث روانشناختی:
بعضی از حقوق دانان از بعد روانشناختی موضوع تولد بدون رابطه زوجیت را بررسی و با آن مخالفت و دلیل مخالفت آنها از این شرح است.
لقاح مصنوعی آسایش و آرامش خانواده و زندگی زناشویی را متزلزل می کند چه زن و شوهر را در معرض برخوردهای روانی قرار می دهد و شوهر نمی تواند بچه ای را که از نطفه دیگری است تحمل کند و به او علاقمند گردد بویژه اگر طفل خصوصیات دلخواه زوجین را فاقد باشد.
لقاح مصنوعی یکی از زشتی های پاک نشدنی است و مانند زناست که صورت مصنوعی به خود گرفته است.
این عمل آدمی را به درجات پست تنزل می دهد زیرا فقط حیوانات هستند که در جستن نر قانون معینی ندارند.
تلقیح مصنوعی باعث می شود که اشخاص ندانسته با محارم خود نزدیکی کنند و این از لحاظ علمی و اخلاقی زیان بخش است زیرا ممکن است شخصی که از این طریق بدنیا آمده با صاحب نظفه با خویشان نزدیک او ازدواج و رابطه جنسی برقرار کند که بسیار ناروا است.
از نظر اخلاقی چنین کاری، زن را به بی بندوباری جنسی سوق می دهد و چه بسا با خود می اندیشد که چه فرق می کند که نطفه مرد بیگانه از راه تلقیح وارد رحم شود یا از طریق آموزش نامشروع.
از نظر روانی هم اگر کودک با مشخصات و خصوصیات آرزو شده مرد و زن بیگانه به دنیا بیاید، سبب تصادم روحی و رها کردن فرزند می گردد. (رضایت نیا، ۱۳۸۲: ۱۱۳)
علی الحال در صورت جواز، اسپرم یا تخمک از بیگانه غیر از زوج و بالاخص نامحرم یا معلوم النسب است که مساله حقارت آفرین است برای کودک و امنیت روانی این فرد ممکن است تا اخر عمر دچار اخلال شود و اگر مجهول النسب باشد علاوه بر عدم امنیت روانی طفل، موجب محرومیت او از حقوق خود نیز می شود زیرا هر فردی حق دارد بداند پدر واقعی او چه کسی است و آباء و اجدادش کیستند؟ و نیز حق دارد تربیت و ارث از والدینش کسب کند. البته پزشکان و پرسمل مراکز درمانی تلقیح مصنوعی احتمالا صاحب نطفه را می شناسند ولی معرفی نمی کنند زیرا به علل مختلف از جمله پشیمانی پدر قانونی یا شوهر مادر ناچار به مخفی کردن هستند چون ممکن است بعد از مدتی این افراد (زن و شوهری که نطفه به آنها هدیه می شود ) پشیمان شوند و کودک را به صاحب اصلی اش برگردانند که متاسفانه این مسائل باعث می شود آن آرامشی که خانواده به دنبال آن بود که فرزند دار شود تا به آن برسد، نه تنها بدست نمی آید بلکه مخاطره ای بس عظیم گریبان آنها را می گیرد. اکنون در این برهه از زمان که روز به روز بر تکنولوژی و علوم ارتباطات و تکنیک ها افزوده می شود و فاصله بین دو نسل حتی بین فرزندان حقیقی و پدر بسیار زیاد است و در اکثر اوقات سبب میشود والدین در پیش متخصصان تربیتی و مشاوران از عدم درک متقابل شکایت کنند. بدون پرده و اغراق باید گفت پدری که فرزند متولد از نطفه خود اوست گاهی بقدری به تنگ می آید که بارها پسرش را تهدید به بیرون انداختن از خانه و راندن از خود می کند. سند و مدرکش هم درالتادیب ها و مکان های بازپروری اطفال و نوجوانان است که اکثرا علت بزهکاریهایشان همین بوده یا بعضی از بچه های خیابانی که از خانه فرار می کنند. حال این پدر خوانده ها ( قیمان همان نطفه ها یا پدران قانونی این بچه ها ) با این اطفال بی گناه بخاطر عدم درک متقابل و تفاهم چه خواهند کرد. ؟ (میرهاشمی، ۱۳۸۲: ۷۳)
بند دوم: دیدگاه حقوقدانان مخالف از حیث حقوقی:
بعضی از حقوق دانان در نسب اطفال متولد از لقاح مصنوعی را بلاخص غیر از نطفه زن و شوهر را به رسمیت نمی شناسند و دو نظر در استدلال خویش دارند الف ) اولین نظرشان باتمسک به اصطلاح کلمه نزدیکی مندرج در مواد ۱۱۵۸ و ۱۱۵۹ قانون مدنی بوده و اعلام می دارد در تلقیح مصنوعی چون نزدیکی به معنای اخص کلمه صورت نمی گیرد بنابراین به آن وجه قانونی به جهت فقد رکن نزدیکی نمی دهند ب) دومین استدلال این دسته از حقوقدانان در این است وجود رابطه زوجیت برای انتساب نسب علاوه بر نزدیکی شرط می باشد و چون در موارد تلقیح مصنوعی با غیر شوهر و بیگانه رابطه زوجیت نیست آن را قبول ندارند.
آخرین نظرات