جزییات بیشتر درباره این پایان نامه ها :
بررسی تاثیر مدیریت سرمایه در گردش بر عملکرد شرکتها در بورس اوراق بهادار تهران
1-2 بیان مسأله
نقدینگی شریان حیات مالی شرکت است و مدیریت سرمایه در گردش از ضرورت های بقای شرکت می باشد، در واقع مشکل نقدینگی به اندازه ای مهم است که چنانچه با ضعف مدیریت و برخورد منفعلانه با موضوع نقدینگی همراه شود حیات مالی شرکت یعنی مسأله بقا و و تداوم فعالیت آن را به طور جدی با مخاطره مواجه می کند (محمد زاده و نو فرستی ،1388).
از طرفی بانک ها و سایراعتباردهندگان نیز برای اعطای تسهیلات به شرکتها، نسبت های نقدینگی آن ها و توان بازپرداخت بدهیهای جاری را مدنظر قرار می دهند. بنابراین وجود یک مدیریت قوی در زمینه سرمایه در گردش و کنترل میزان نقدینگی شرکت بسیار ضروری به نظر می رسد (نیکومرام و همکاران ،1385 :12).
مدیریت سرمایه در گردش که مدیریت بر منابع و مصارف جاری می باشد، برای حداکثر سازی ثروت سهامداران به عنوان بخشی از وظایف مدیران مالی، دارای اهمیت به سزایی می باشد.
به طور کلی، سرمایه در گردش به سرمایه گذاری شرکت در دارایی های کوتاه مدت از قبیل وجه نقد، اوراق بهادار کوتاه مدت، حسابهای دریافتنی و موجودی های کالا اطلاق می شود و خالص سرمایه در گردش عبارت است از دارایی جاری منهای بدهی جاری( محمدی ، 1388).
میزان دارایی ها و بدهی های جاری باید به طور دائم کنترل شوند تا:
- اطمینان حاصل گردد که میزان اقلام تشکیل دهنده سرمایه در گردش به سطوح مورد نظر و مطلوب رسیده اند.
- مشتریان بالقوه شرکت از دست نروند.
- قدرت نقدینگی شرکت حفظ گرددوشرکت ورشکست نشود(پی نوو، 1388،2:24).
مدیریت سرمایه در گردش از جمله مهم ترین مسایل ساختار مدیریتی است. اهمیت این موضوع به دلیل عوامل زیر بیشتر می شود:
- بیشتر شرکتهای ایرانی به دلیل موقعیت تورمی و کاهش قدرت خرید پول، ترجیح می دهند تا وجه نقد را به دارایی های دیگر تبدیل کنند و این امر موجب می شود که شرکتها در سررسید بدهی ها دچار کمبود نقدینگی شوند و به اعتبار سازمان لطمه وارد شود.
- از طرفی کمبود سرمایه در گردش در اغلب شرکتهایی که با پریشانی مالی مواجه شده و در نهایت سرنوشت برخی از آنها به ورشکستگی کشیده می شود یکی از دلایل عمده اهمیت سرمایه در گردش است.
- سرمایه گذاران به دنبال سرمایه گذاری هایی هستند که بیشترین بازده سهام را داشته باشد و در این موارد سرمایه گذاران باید از وضعیت موجود مطمئن باشند و این اطمینان با مشاوره و برنامه ریزی حاصل می شود تا زوایای تاریک مسیر سرمایه گذاری روشن شود (حسن پور ،1388).
به دلیل نبود برنامه ریزی مناسب برای میزان سرمایه در گردش مورد نیاز ، بیشتر شرکتها دارای مازاد یا کسری سرمایه در گردش هستند. برای یک شرکت میزان بهینه ی سرمایه در گردشی که باید نگهداری کند تا به بیشترین سودآوری برسد، از اهمیت زیادی برخوردار است. اگر سرمایه در گردش بیش از حد نیاز نگهداری شود؛ آنگاه شرکت بیش از حد در داراییهای جاری سرمایه گذاری کرده است و در نتیجه یک نوع هزینه فرصت از دست رفته به وجود می آید. همچنین اگر شرکت کمتر از مقدار مورد نیاز سرمایه در گردش نگهداری کند، ممکن است قادر به انجام تعهداتش نباشد مدیریت کارای نقدینگی شامل برنامه ریزی و کنترل دارایی ها و بدهی های جاری به گونه ای است که خطر عدم توانایی برآوردن تعهدات کوتاه مدت را از بین برده و از سرمایه گذاری اضافی در این داراییها جلوگیری به عمل آورد(راماچاندران و جاناکیرامان ، 2009 ).
اسمیت معتقد است مدیریت سرمایه در گردش به خاطر تاثیری که بر روی ریسک و سودآوری شرکت و در نتیجه در ارزش شرکت دارد از اهمیت ویژه ای برخوردار است. چرا که سرمایه گذاری در سرمایه در گردش مبادله بین سود آوری و ریسک را شامل می شود و تصمیماتی که به افزایش سودآوری گرایش دارد منجر به افزایش ریسک نیز می شود و بر عکس، تصمیماتی که بر روی کاهش ریسک متمرکز است به کاهش سود آوری بالقوه منجر می شود(فتحی و توکلی ،1388).
سرمایه گذار با توجه به ارزش شرکت، اولویت خود در سرمایه گذاری را مشخص می کند. تعیین ارزش شرکت از جمله عوامل مهم در فرآیند سرمایه گذاری است.
سوالی که در این تحقیق قصد پاسخ دادن به آن را داریم عبارتست از اینکه آیا بین مدیریت سرمایه درگردش و عملکرد شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه معناداری وجود دارد ؟
1-3 ضرورت انجام تحقیق
اهمیت روز افزون مدیریت سرمایه در گردش باعث شده است که این موضوع به صورت یک رشته تخصصی مدیریت مالی درآید. در شرکت های بسیار بزرگ، تعدادی مدیر اجرایی متخصص حضور دارند که تمام وقت و انرژی خود را به طور انحصاری صرف اداره سرمایه در گردش شرکت می کنند. دلایل اهمیت این موضوع به شرح زیر است:
مطالعات نشان می دهند که بیشتر وقت مدیریت مالی صرف عملیات داخلی روزانه شرکت می شود، عملیاتی که به سادگی در تحت عنوان، مدیریت سرمایه در گردش، میگنجد. از آنجا که آنقدر وقت صرف تصمیمات مربوط به سرمایه در گردش می شود، مطالعه کامل موضوع در طول دوره های مدیریت مالی صحیح به نظر می رسد.
شاید با توجه به تغییراتی که در میزان دارایی های جاری رخ داده است، مدیران مجبور شوند در تصمیماتی که قبلاً برای تأمین مالی گرفته اند تجدید نظر کنند، مثلاً اگر برای تأمین مالی دارایی های جاری از مبالغ سنگین وام کوتاه مدت استفاده شده است، گرفتن وام های اضافی و تمدید وام هایی که به سررسید می رسند مستلزم صرف وقت و انرژی بیشتر مدیریت شرکت خواهد بود.
سطوح واقعی و مطلوب دارایی های جاری، (با توجه به تغییراتی که در فروش واقعی و پیش بینی شده رخ می دهد) دستخوش تغییرات دائمی است. این وضع باعث می شود که درباره سطح مطلوب یا مورد انتظار از دارایی های جاری، به صورت مستمر (روزانه)، تصمیماتی گرفته شود.
معمولاً دارایی های جاری بیش از نیمی از کل دارایی های یک مؤسسه را تشکیل می دهند. از آنجا که این دارایی ها سرمایه گذاری عمده ای به حساب می آیند، و از آنجا که این سرمایه گذاری ها نسبتاً فرارند، دارایی های جاری ارزش توجه کامل مدیر مالی را دارد. میزان منابع و مصارف وجوهی که به سرمایه در گردش تخصیص داده می شود باید مشخص شود. دارایی های جاری حدود 75 درصد کل دارایی های شرکت و بدهی های جاری حدود 60 درصد ساختار سرمایه هستند. این بدان معناست که به عنوان مثال اگر کل دارایی های یک شرکت 500 میلیارد ریال باشد، مبلغ 375 میلیارد آن ممکن است به صورت دارایی های جاری باشد و بدهی های جاری هم حدود 300 میلیارد ریال خواهد شد.
مدیریت سرمایه در گردش به ویژه برای شرکت های کوچک پر اهمیت است. یک مؤسسه کوچک می تواند با اجاره کارخانه و تجهیزات میزان دارایی های ثابت خود را به حداقل برساند، اما راهی برای اجتناب از سرمایه گذاری در صندوق، حساب های دریافتنی و یا موجودی ها ندارد. بنابراین، دارایی های جاری برای مدیر مالی شرکت های کوچک از اهمیت بیشتری برخوردار است. بعلاوه، به علت عدم دسترسی مدیر مالی شرکت های کوچک به بازار های سرمایه و اعتبارات بلند مدت، شرکت باید به طور جدی بر اعتبارات تجاری و وام های کوتاه مدت بانکی تکیه کند. این هر دو بر خاص سرمایه در گردش اثر می کنند.
رابطه بین رشد فروش نیاز به تأمین مالی دارایی های جاری نزدیک و مستقیم است. افزایش فروش باعث ایجاد نیاز های مشابه سرمایه گذاری در موجودی های اضافی و احتمالاً مانده صندوق می گردد. کلیه این احتیاجات باید تأمین مالی شود و چون آنها سریع افزایش می یابند، مدیر مالی باید از تحولات بخش سرمایه در گردش مؤسسه خود را کاملاً آگاه نگهدارد.البته افزایش های مداوم فروش، دارایی های بلند مدت بیشتر نیز لازم دارد که باید تأمین شود.به هر حال سرمایه گذاری در دارایی های ثابت (در عین اهمیتش در مفهوم بلند مدت استراتژیک) معمولاً از همان درجه فوریت که سرمایه گذاری در دارایی های جاری دارا می باشند، برخوردار نیستند.
اگر مدیریت سرمایه درگردش صحیح نباشد، احتمال دارد فروش و سود شرکت کاهش یابد و چه بسا شرکت در پرداخت به موقع دیون و تعهدات خود ناتوان بماند.
آخرین نظرات