(همان : ۲۳۰) . لذا ، یکی از مباحث مهم در حوزۀ سلامت ، مدیریت سلامت[۴] است ، که اشاره به مسئول بودن فرد در قبال سلامتی و بهداشت خود دارد ؛ به عبارتی دیگر ، فرد باید در مدیریت سلامت خود نقش مهمی را ایفا کند و دربارۀ تندرستی خود بتواند تصمیم گیری نماید . در جامعه ای که بر مسئولیت فردی شخص در قبال سلامتی اش تأکید می شود ، اطلاعات سلامت نقش مهمی را برای شخصی که جستجوگر اطلاعات سلامت است و مسئولیت سلامت خود را نیز بعهده دارد ، ایفا می کند (احدزاده ، ۱۳۹۱ : ۲) . برپایه ی این بحث ، درک و باور رو به رشدی وجود دارد که فقط متخصصان پزشکی نیستند که صاحب دانش و معرفتی درباره ی سلامتی و بیماری اند . همه ی ما در وضعیتی هستیم که می توانیم رفاه و سعادت خویش را برمبنای فهمی که از بدن خویش داریم و از طریق انتخاب هایی که در جریان زندگی روزمره ی خود ، درباره ی رژیم غذایی ، ورزش ، الگوهای مصرف و سبک زندگی کلی مان به عمل می آوریم ، مورد تعبیر و تفسیر قرار دهیم و به آن شکل بخشیم (گیدنز ، ۱۳۸۷ : ۲۳۰) .هم اکنون ، ما در عصری زندگی می کنیم که اطلاعات بیشتری از منابع گوناگون در دسترس ما قرار می گیرد و می توانیم در تصمیم گیری های مان درباره ی زندگی خود از آنها استفاده کنیم . مراقبت از سلامتی نیز از این قاعده مستثنی نیست . افراد به نحو فزاینده ای به «مصرف کنندگان سلامتی» تبدیل می شوند ؛ یعنی موضع فعالانه ای در قبال سلامتی و رفاه خویش اتخاذ می کنند . در این باره ، با توسعه در تکنولوژی اطلاعات ، رسانه ها به عنوان یکی از اجزای قدرتمند جامعۀ مدنی و تأثیرگذار بر افکار عمومی به شمار می آیند که می توانند با آموزش و اطلاع رسانی ، دانش ، نگرش و رفتار ها را متأثر از خود سازند و افراد جامعه را آمادۀ مشارکت و تصمیم گیری در جهت کنش و رفتاری خاص نمایند . هرچند برخی ، رسانه های گروهی را غالباً با تفریحات و سرگرمی ها مرتبط می دانند ، و از این نظر ، در زندگی اکثر مردم نسبتاً فرعی و حاشیه ای دانسته می شوند ، اما چنین دیدگاهی بسیار ناقص و محدود است : ارتباطات جمعی دربرگیرنده ی بسیاری از جنبه های دیگر فعالیت های اجتماعی ما نیز هست . رسانه هایی مانند روزنامه یا تلویزیون تأثیر و نفوذ پردامنه ای روی تجربه های ما و همچنین روی افکار عمومی دارند . دلیل این تأثیر و نفوذ فقط این نیست که این رسانه ها به طریقی بر نگرش ها و ایستارهای ما تأثیر می گذارند ، بلکه این است که آنها ابزارهای دسترسی به دانش و معرفتی هستند که بسیاری از فعالیت های اجتماعی ، وابسته به آن است (همان : ۶۵۳) . یک رسانه می تواند سبک روابط انسانی را شکل دهد و معیار عملکردهای موجود در این رابطه را مشخص کند . در ارتباط با این تأثیرگذاری ، با توجه به اهمیت موضوع سلامت و شعار جهانی « انسان سالم ، محور توسعه » ، بسیاری از سیاستگذاریها و برنامه ریزی های کلان ملی و بین المللی برای ارتقای سطح بهداشت و سلامت جوامع انجام می شود و رسانه های جمعی نیز سعی نموده اند ، با گسترش قلمرو انتشار و پخش برنامه های خود ، در کانال هایی عمومی و اختصاصی ، در این زمینه نقش پررنگی را ایفا نمایند . در واقع می توان گفت ، در سراسر مراحل زندگی ، افراد با منابع متعدد اطلاعات در مورد مطالب بهداشتی برخورد می کنند که بیشتر آنها رسانه هایی از قبیل تلویزیون ، رادیو ، روزنامه ، مجله ، اینترنت و فیلم هستند که پس زمینه ی ثابت زندگی ما را تشکیل می دهند و حاوی پیام های متعدد تلویحی یا صریح در مورد سلامت و بهداشت اند (سیل ، ۱۳۸۷ : ۲) .
در پژوهشی که در پیش روی داریم ، در فصل اول ، به ترتیب الف) بیان مسئله ب) اهمیت و ضرورت تحقیق ج) اهداف تحقیق د) سؤالات تحقیق ، مورد بحث قرار خواهند گرفت .
۲-۱ بیان مسئله :
یکی از مفاهیم کلیدی در توضیح رفتار اجتماعی انسان ، مفهوم سبک زندگی است که از جمله ی مهمترین توسعه های نوین در نظریۀ جامعه شناختی می باشد . سبک زندگی را می توان به مجموعه ای کم و بیش جامع از عملکردها تعبیر کرد که فرد آنها را به کار می گیرد چون نه فقط نیازهای جاری او را برمی آورند بلکه روایت خاصی را هم که وی برای هویت شخصی خود برگزیده است در برابر دیگران متجسم می سازد (گیدنز ، ۱۳۸۸ : ۱۲۲) . شیوه های زندگی بصورت عملکردهای روزمره درمی آیند ، عملکردهایی که در نوع پوشش ، خوراک ، طرزکار ، و محیط های مطلوب برای ملاقات با دیگران تجسم می یابند (همان :۱۲۰) . سبک زندگی[۵] را می توان در زیرشاخه ها و انواع گوناگونی تعریف و تقسیم بندی نمود ؛ یکی از این زیرشاخه ها سبک زندگی سلامت محور[۶] است . بطورکلی ، این دسته از سبک های زندگی را می توان به عنوان شیوه های زندگی اتخاذ شده ای از سوی افراد سالم تصور نمود که می خواهند سلامت شان را حفظ و یا افزایش دهند و نیز خود را از آسیب و بیماری دور نگه دارند(کاکرهام و ریتچی، ۱۹۹۷ : ۵۸-۵۷) .
یکی از مسائل پیش روی جوامع امروزی همانطورکه اشاره شد ، بیماریهای مزمن یا غیرواگیر هستند . بنابر گزارشات منتشر شده از سازمان جهانی بهداشت (۲۰۰۶) ، ۶۰% علل مرگ و میر و ۴۳% بار جهانی بیماریها ، مربوط به بیماریهای عمدۀ غیرواگیر است و در ایران نیز این نوع از بیماریها ، علت ۷۰% از مرگ و میرها را بخود اختصاص میدهند . در این باره راتزن[۷] بیان داشته است که بیماریهای غیر مسری ؛ همچون بیماریهای قلبی ، دیابت ، چاقی ، سرطان ها و بیماریهای تنفسی ، عامل اصلی ۵/۵۶ میلیون مورد از مرگ و میرها در سال ، برای کل جهان می باشند و بیش از یک میلیارد نفر از بزرگسالان در سراسر جهان دچار چاقی و یا دارای اضافه وزن هستند . همچنین تخمین زده شده است که ۱۷۷میلیون نفر مبتلا به انواع بیماریهای دیابت باشند ، که دو سوم آنها در کشورهای در حال توسعه زندگی می کنند(راتزن، ۲۰۰۴ : ۱) . در ایران بیماریهای قلبی-عروقی رتبۀ اول را از نظر مرگ و میر به خود اختصاص داده اند و ۵۰% از مرگ و میرهای سالیانه مربوط به این نوع از بیماریها می باشد (جوادی و همکاران ، ۱۳۹۰ : ۹۸۹) . سرطان نیز یکی از مسائل مهم و اصلی بهداشت و درمان در این کشور و تمام دنیا می باشد ، بطوریکه سومین علت شایع مرگ و میر است و در هر سال بیش از ۷۰ هزار مورد جدید سرطان در کشور ما اتفاق می افتد ؛ میزان بروز آن تقریباً ۱۰۰ به ۱۰۰هزار نفر می باشد (MUS , 2011)[8] . همچنین در زمینۀ حوادث رانندگی باید افزود ، بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی در سال ۲۰۰۲ روزانه ۹۶ نفر در ایران بر اثر این حوادث ، جان خود را از دست می دهند . بگونه ای که طی دهۀ ۱۳۸۸-۱۳۷۹ ، بر اثر تصادفات رانندگی ، ۲۳۵هزار نفر کشته و بیش از ۲ میلیون نفر مجروح شده اند[۹] . در استان کرمانشاه و مرکز این استان -شهر کرمانشاه- نیز بر اساس رتبه بندی در میان علل اصلی مرگ ومیر ، مشابه با وضعیت این رتبه بندی در سطح ملی ، بیماریهای قلبی عروقی رتبۀ اول(۴۰درصد ، سالیانه ۴۵۰۰نفر) را به خود اختصاص داده است ، سپس سوانح و حوادث غیرعمد رتبۀ دوم(۵/۱۲درصد ، سالیانه ۱۲۰۰نفر) ، و در رتبۀ سوم انواع بیماریهای سرطان و تومورهای مختلف(۱۰درصد ، سالیانه ۱۱۵۰نفر) قرار دارند[۱۰] . سازمان جهانی بهداشت(۲۰۰۶) ، برپایه ی گزارشات خود بیان می دارد که افراد می توانند با داشتن رژیم های غذایی سالم تر ، حفظ تناسب اندام و عدم استعمال دخانیات به میزان ۸۰% از وقوع بیماریهای قلبی و دیابت نوع۲ پیشگیری نمایند . همچنین برآورد شده است که ۴۰% سرطانها با داشتن سبک زندگی سالم تر قابل پیشگیری هستند . انتخاب چنین سبکی از زندگی ، در وهله ی اول ، نیازمند داشتن آگاهی و شناخت کافی در رابطه با شاخص های سبک زندگی سلامت محور می باشد و همانگونه که قبلاً نیز اشاره شد ، وسایل ارتباط جمعی ، به عنوان منابع پراهمیت اطلاعاتی ، در تعیین معیارهایی جهت عملکرد افراد ، نقش مؤثری دارند . این وسایل ، خود مولود و محصول اندیشۀ انسانند ، از این رو ، منبعث از جامعه و متأثر از آنند ، اما بعداز آنکه پیدا شدند و بکار رفتند ، برحسب طرز استفاده ای که از آنها به عمل می آید ، می توانند سالم ، آرام بخش یا مضر و انحراف انگیز باشند(ساروخانی ، ۱۳۸۴ : ۷۳) . اندیشمندان حوزۀ ارتباطات ، نقش ها و وظایفی را برای وسایل ار
تباط جمعی برشمرده اند ؛ همانند نقش های تفریحی ، خبری ، همگن سازی ، آگاه سازی و احساس تعلق(همان : ۹۲-۸۴) . رسانه های گروهی نه تنها به ما اطلاعات لازم برای زندگی در جامعۀ متجدد را می دهند ، بلکه تعیین می کنند که جوامع چه آگاهی هایی را لازم است داشته باشند و چه چیزهایی ارزش است . بنابراین در راستای آگاهی رسانی رسانه ها ، وظیفۀ آموزش دهی از اهداف اصلی آنها است(خاموشی ، ۱۳۹۰ : ۱۷۰).
وسایل ارتباط جمعی ، به ویژه رسانه های نوین ، در امر گسترش اطلاعات سلامت از قابلیت زیادی برخوردار هستند و می توانند نیاز اطلاعاتی افراد را جهت مدیریت سلامت خود بر طرف نمایند . ارضاء این نیاز در حوزه ای از تنوع اطلاعاتی و همچنین تنوع رسانه ای اتفاق می افتد که در هیچ دوره ای از زندگی انسان وجود نداشته است . رسانه ها همواره با نمایش و معرفی تازه ترین نوآوریهای پزشکی ، تغییر در رفتار سلامت ، تولید اطلاعات سلامت ، نمایش تصاویر مربوط به سلامت و سبک زندگی مرتبط با آن نقش برجسته ای را در زندگی انسان امروزی بازی می کنند . نمایش های رسانه ای ، باورها و ادراکات افراد از سلامت و بیماری را می سازند یا بر آنها تأثیر می گذارند و این باورها و ادراکات به نوبۀ خود رفتار سلامت فرد را تحت تأثیر قرار می دهند . مسائل سلامت که در رسانه ها به نمایش گذاشته می شود ، به سرعت می تواند نگرش مخاطب را تغییر دهد . علاوه بر شکل دادن باورها و ادراکات ، نمایش های رسانه ای می توانند تولید معنا کنند(لپتون ، ۱۹۹۹ : ۲۶۰) . با توجه به اهمیت تأثیرات این وسایل در حوزۀ سلامت ، باید بیان داشت که علیرغم قدمت زیاد مطالعات در حوزه ارتباطات -که حداقل به اوایل قرن بیستم بازمی گردد – اما در دهه های اخیر توجه به نقش رسانه های جمعی در ارتقاء رفتار سلامت ، از طریق فعالیت های رسانه ای برای متقاعدساختن افراد ، شدت بیشتری یافته است(کارنو و بارگون ، ۲۰۰۲ : ۱۹) . در این باره باید اظهار داشت که در جامعۀ ما متأسفانه با وجود مطالعات فراوان در زمینۀ تأثیرات رسانه ای در حوزه هایی همچون اعتیاد ، شکاف بین نسلی ، گرایشات سیاسی ، نگرش های فرهنگی و اخلاقی ، سلامت روان ، خشونت و . ، توجهی درخور اهمیت به بررسی این تأثیرات در سبک زندگی سلامت محور و دانش ، نگرش و رفتارهای مرتبط با این سبک از زندگی صورت نگرفته است .۱) World Health Organization
۲) International Organization For Migration
۳) Health Transition
سایت های دیگر :
آخرین نظرات