جزییات بیشتر درباره این پایان نامه :(فایل کامل موجود است)
۲- گاه وقف به نهاد حقوقی گفته میشود که برای رسیدن به هدف واقف به وجود میآید. سازمانی که دارای مدیر و ناظر و اموال خاص است، اداره و مصرف آنها برای رسیدن به هدف منظور واقف امکان دارد و از دارایی او جدا گشته و اصالت و استقلال یافته است. امروز ما چنین سازمانی را شخص حقوقی مینامیم، مفهومی که حقوق از ارتباط جمعی از اشخاص و اموال اختصاص یافته به خدمت و هدف معین انتزاع میکند، شخصیتی که دارای نام و اقامتگاه و دارایی خاص است و می تواند دارای حق و تکلیف شود و طرف قرارداد و تعهد قرار گیرد ولی چون مفهوم شخصیت حقوقی مصطلح نبوده و موجوداتی مانند مسجد و بیت المال و وقف در قالب نظریه مدنی مطالعه نمی شود برای نمایاندن وقف به اموال موقوفه اشاره میشد و گاهی نیز به این اموال وقف میگفتند. برای نمونه در ماده ۸۸ قانون مدنی که صحبت از بیع وقف میشود بیگمان مقصود فروش مال موقوفه است. این دو معنی با هم ارتباط نزدیک دارد و هر دو یک حقیقت را نشان میدهد. منتها نخستین معنی مربوط به منشاء و سبب آن حقیقت و دیگری مربوط به ماهیت و اوصاف خود آن است که جداگانه مورد توجه قرار میگیرد.
همچنین در تعاریف حقوقی وقف این چنین بیان شده است: عقدی است که به موجب آن مالک عین مال معینی از اموال خود را از نقل و انتقال مصون نماید(حبس میکند) و منافع آن را در اختیار شخص یا اشخاص با مصرف معینی میگذارد.[۲]
لذا با توجه به آنچه که گذشت وقف را از نظر حقوقی میتوان چنین تعریف کرد:
وقف عملی است حقوقی که به موجب آن شخص (اعم از حقیقی یا حقوقی) عین مالی را از مالکیت خود خارج نموده، از هر گونه نقل و انتقال اعم از ارادی مثل اقسام معاملات و قهری مثل توراث و دیگر تصرفات به طور کامل مصون نگاه میدارد و منافع آن را در راه خدا پسندانه و امور خیریه به طور دائم به جریان میاندازد تا افراد محدود و معین یا نامحدود و غیر معین به صورت بلا عوض از منافع آن بهرهمند شوند و در متون شرعی از این عمل خیر، بسیار تمجید شده است و در حدیثی از پیغمبر اکرم(ص) این عمل به عنوان یکی از سه اقدام «باقیات الصالحات»[۳]معرفی شده است که ثواب آن استمراراً عاید بانی وقف است.
در نتیجه میتوان گفت که عقد وقف در اصل و بنیان همان صدقه جاریه است که در قرآن نیز بسیار به آن پرداخته و توصیه شده است. صدقاتی که حتی پس از مرگ انسان، برای او خیرات و مبرات به دنبال خواهد داشت.[۴]
مبحث دوم: اقسام وقف و ماهیت حقوقی وقف
گفتار نخست: اقسام وقف
وقف به اعتبار موقوف علیهم و جهت وقف به چند قسم تقسیم میشود. بعضی از فقها وقف را به پنج نوع تقسیم کردهاند:[۵]
اول: وقف به جهت عبادت و اقامه شعائر مذهبی مانند وقف بر مساجد، مشاهیر مشرفه.
دوم: وقف بر عموم مردم، مانند وقف بر زائران خانه خدا یا زوار امام رضا(ع) یا وقف بر دانشجویان ، که این نوع وقف را وقف انتفاع نیز مینامند.
سوم: وقف بر جهات خاص مانند وقف بر علماء دینی.
چهارم: وقف خاص مانند وقف بر خویشان یا اشخاص معین.
پنجم: وقف بر موقوفات (وقف بر هر یک از موقوفات مذکور)
مرحوم شیخ الغظا وقف را بر سه نوع تقسیم کردهاند:[۶]
۱- وقف بر جهت عام مانند وقف بر مساجد، پلها، قنوات و مدارس.
۲- وقف برعنوان های عام که مصادیق آن غیر محصور باشد، مانند وقف برفقرا، طلاب، دانشجویان وغیره.
۳- وقف خاص که بر اشخاص محصور وقف شده باشد مانند وقف بر اولاد واقف، کارگران کارخانه معین.
همچنین بعضی از علمای حقوق وقف را به سه نوع تقسیم بندی کردهاند که عبارت است از:
۱- وقف خاص ۲- وقف عام ۳- وقف مرکب
قانون مدنی ایران نیز تا حدودی از این تقسیم بندی پیروی نموده است. با توجه به ماده ۵۶ این قانون، وقف به دو قسم وقف خاص و وقف عام تقسیم میشود که قسمت اخیر خود بر دو قسم است:
الف) وقف بر اشخاص غیر محصور ب) وقف بر مصالح عامه
مستنبط از قانون تشکیلات اوقاف و امورخیریه و آیین نامه اجرایی آن وقف بر دو قسم تقسیم میشود:
۱- وقف عام
۲- وقف خاص که ممکن است متصرفی یا غیر متصرفی باشد.
موقوفه متصرفی عبارت است از موقوفاتی که متولی خاص نداشته باشد و به موجب قانون و با رعایت وقفنامه، اداره آنها بر عهده سازمان اوقاف و امور خیریه است که از محل درآمد آن پس از برداشت حق النظارت و حق التولیه(معادل پنج و ده درصد از درآمد موقوفه) بقیه درآمد و عایدات موقوفه طبق نظر واقف هزینه مینمایند.
موقوفات غیر متصرفی موقوفاتی هستند که متولی خاص داشته و اداره اوقاف صرفاً بر آن نظارت دارد که پس از کسر معادل پنج درصد حق النظارت اداره اوقاف، بقیه درآمد موقوفه را متولی طبق نظر واقف و وقفنامه مصرف مینماید.[۷]
حال که تقسیم بندی وقف به وقف عام و خاص با روح قانون مدنی و قانون تشکیلات اوقاف و امور خیریه هماهنگی دارد به اختصار آن را در دو بند مجزا توضیح میدهیم.
بند نخست: وقف عام
وقف عام به موردی گفته میشود که مال بر جهات عمومی وقف شده باشد. مانند وقف بر مساجد، پلها مدارس یا بر عنوانهای عامی که مصداق آن غیر محصور است. نظیر وقف بر فقرا، طلاب و دانشجویان.[۸]
به عبارت دیگر وقف عام وقفی است که در جهت و مصلحت عمومی و عناوین عامه باشد؛ در واقع موقوفعلیهم در وقف عام ، جامعه یا بخش معینی از آن است که غیر محصور و قابل زیاد و کم شدن هستند. مانند وقف بر زائران خانه خدا و گاه وقف بر جهت خاص است که اشخاص به طور غیر مستقیم از آن منتفع میگردند. مانند وقف بر مدارس وغیره. لذا موقوفات عام موقوفاتی هستند که اختصاص به طبقه معینی ندارند، مثل وقف بر مساجد و بیمارستانها[۹] . همچنین وقف بر مصارف و جهات عمومی را در فقه و حقوق، وقف عام مینامند. مثل وقف بر نویسندگان.[۱۰]
بنابراین میتوان گفت: وقف عام وقفی است که واقف مالی را بر اموری وقف مینماید که منافع آن عاید همه مردم شود. مثل اینکه مزرعهای را وقف نماید که منافع آن صرف مخارج و هزینه مسجد محلی شود. لذا در وقف عام همه مردم از منافع موقوفه بهرهمند و برخوردار میشوند. بدین جهت است که آن را وقف عام یا وقف بر عامه گویند که در این نوع وقف قبول به وسیله متولی و در صورت مشخص نبودن آن به وسیله حاکم صورت میگیرد.
مطابق قانون تشکیلات و اختیارات سازمان اوقاف، اثلاث با قید، محبوسات، نذور، صدقات و هر مال دیگری که به غیر از عنوان وقف بر امور عام المنفعه و خیریه اختصاص یافته در حکم موقوفات عامه است و چنانچه فاقد تولیت و متصدی باشد با اذن ولی فقیه تحت اداره و نظارت سازمان اوقاف و امور خیریه قرار خواهد گرفت و رعایت مفاد اسناد تنظیمی مربوط به این اموال و رقبات اعم از وصیتنامه، حبس نامه و سیره جاریه در اداره امور و مصرف عواید آنها ضروری خواهد بود.[۱۱]
علیهذا بنابر مراتب مذکور موقوفات عام موقوفاتی هستند که عواید و منافع آن بر بریات عمومی میرسد و عدهای موقوفات عام را بیشتر نزدیک به صدقات دانسته اند. به هر حال در موقوفات عامه قبل از آنکه موقوف علیهم مدنظر باشد، جهات وقف یا هدف وقف مدنظر قرار گرفته و به آن پرداخته میشود تا به نوع احسانی که واقف مدنظر داشته نزدیک شود.
بند دوم: وقف خاص
وقف خاص در جایی است که وقف بر اشخاص محصور معین است. مانند وقف بر اولاد واقف یا فرزندان برادر و یا کارگران کارخانه یا مزرعه معین.[۱۲] همچنین قانونگذار در قانون مدنی بیان میدارد وقف بر اولاد و خدمه و امثال آنها صحیح است.[۱۳] لذا منظور از وقف خاص این است که منافع به نفع گروه مشخصی برسد. به این جهت به آن وقف بر محصور نیز گفته میشود و در این نوع وقف قبول طبقه اول موقوف علهیم که در قید حیات میباشد کافی است و عقد وقف با قبول طبقه اول و قبض موقوفه محقق میشود.
گفتار دوم : ماهیت حقوقی وقف
بند نخست: سازمان حقوقی وقف
پس از اینکه عین مال حبس و منافع آن به مصرف معین اختصاص یافت مهمترین مسئلهای که مطرح میشود این است که آیا عین حبس شده همچنان در مالکیت واقف باقی میماند؟ آیا این عین به موقوفعلیهم تملیک میشود و به آنان تعلق دارد؟ آیا وقف خود سازمان مییابد و از شخصیت حقوقی بهرهمند میشود و عین مال به این سازمان تعلق پیدا می کند؟
بررسی نظرات فقها نشان میدهد که کم و بیش متوجه ضرورت شناسایی وجودی مستقل از واقف و موقوف علیهم برای وقف بوده اند. این فکر در آغاز بدین گونه ظاهر شد که برای رهایی از تعلق عین موقوفه به اشخاص ،آن را منسوب به خدا سازند ومال وقف را به ویژه درموقوفات عام ، ملک الله شمارند که اختصاص به مصرف معین آدمیان یافته است.
مواردی از فقه را میتوان مثال زد که نشان میدهد فقهای ما به گونهای سازمان حقوقی مشخصی برای وقف شناخته بودند، زیرا از نظر اداری و آثار آنچه ساخته و پرداخته بودند چیزی از یک شخصیت حقوقی کم نداشت.
آخرین نظرات