برای استراتژیک شدن مدیریت زنجیره تامین در طبیعت، لازم است شرکتهایی که در مقام خریدار هستند، از طرحهای استراتژیک مانند اجرای شیوههای مدیریت زنجیره تامین سبز استفاده کنند تا علاوه بر تقویت ارتباط موثر فیمابین، منافع متقابل همدیگر را نیز فراهم کنند (پائول راج و چن ، ۲۰۰۷)[۷]. در چارچوب مدیریت زنجیره تامین، همکاری بین سازمانی حتی از مدیریت داخلی و هماهنگی خارجی نیز مهمتر است. شرکتها میتوانند با همکاری بینسازمانی به اجرای موفقیت آمیز سیستم، در سراسر زنجیره تامین، کمک کنند (زو و همکاران ، ۲۰۱۰)[۸]. اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا چند سال پیش تعهدات جدیدی را در حوزه مدیریت زیستمحیطی معرفی کردند و شرکتها را ملزم به اجرای این تعهدات کردند. اتحادیه اروپا سیستمهای نظارتی قوی در خصوص محدودیتها، ارزیابیها، ملاحظات استفاده از مواد شیمیایی و به طور کلی، طراحی سازگار با محیطزیست وضع کرد. (گودمن، ۲۰۰۸[۹] و لی، ۲۰۰۹[۱۰])
۲-۶-۲-۴٫ مدیریت زنجیره تامین سبز و عملکرد سازمانی
صنایع باید توجه داشته باشند که از لحاظ زیستمحیطی برای طراحی محصولات جدید خود مسئول هستند (گونزالس بنیتو، ۲۰۰۸)[۱۱] و باید محصولاتی را طراحی کنند که کمترین میزان آلودگی و هزینه را برای محیطزیست داشته باشد. بنابراین لازم است تلاشهای مشترکی بین تولیدکنندگان و تامین کنندگان صورت گیرد تا برای ایجاد سیستم های سبز و منطبق با مقررات زیست محیطی در تولید، دست به کار شوند. سرنوشت یک محصول، از نظر میزان آلودگی در پایان چرخهی عمر یکی از مسائلی است که در مرحله طراحی و انتخاب مواد و فرآیند، قابل تصمیمگیری میباشد (زو و سارکیس، ۲۰۰۸)[۱۲]. لازم به ذکر است، یکی از ابزارهای مهمی که در اختیار شرکتهای تأمین کننده است و در مدیریت زنجیره تامین سبز، حائز اهمیت به شمار میرود همکاری با شرکتهای خریدار است. ممکن است محصولات شرکتی به بازارهای جهانی صادر شود و خارج از مرزهای جغرافیایی، مشتری داشته باشد اما شرکتهای تامینکنندهی او از شرایط زیستمحیطی کشور مقصد بی اطلاع باشند. بنابراین شرکتهای خریدار باید با اطلاعرسانی و اقدامات دیگر، تامینکنندگان را در مورد مقررات پیچیدهای که در بازارهای مختلف بینالمللی لازمالاجراست، حمایت کنند (لی و کلاسسن۲۰۰۸[۱۳]، لی،۲۰۰۹[۱۴]).
۲-۶-۲-۵٫ تامینکنندگان و مدیریت زنجیره تامین سبز
در اروپا ۷۶% از شرکتها، کوچکومتوسط هستند. این شرکتهای کوچکومتوسط مسئول ۶۰ تا ۷۰ درصد کل آلودگی صنعتی، ۴۰ تا ۴۵ درصد از تولید گازهای گلخانهای، ۴۰ درصد از مصرف آب و انرژی و۷۰ درصد از تولید زبالههای صنعتی قارّهی سبز هستند (هراس و آما، ۲۰۱۰)[۱۵]. طبق آمارهای منتشره در سال ۲۰۰۹، درصد بالایی از شرکتهای کرهجنوبی در زمرهی شرکتهای کوچک و متوسط هستند که تامینکنندگان شرکتهای بزرگ به شمار میروند و در حال جدال برای کنارآمدن با تغییرات در محیط کسب و کار خود هستند و شرکتهای جهانی برجستهی کرهای برای تطابق با قوانین وضعشدهی جدید زیستمحیطی، در حال پیاده سازی نظام مدیریت محیطزیست و استانداردها، در زنجیره تامین خود هستند. با این حال هنوز تعدادی از تامینکنندگان نتوانستهاند برای رسیدن به سطح مطلوب عملکرد زیستمحیطی خود توسط شرکتهای خریدارشان و همچنین بعنوان مصرفکنندگان کاری بکنند(کردانو و همکاران، ۲۰۱۰)[۱۶] شرکتهای کوچکومتوسط در نحوه مدیریت و نیروی انسانی که دارند، متفاوت هستند و این موضوع میتواند بر عملکردشان تأثیرگذار باشد. با توجه به کمبود منابع انسانی و قابلیت نوآوری، شرکتهای کوچکومتوسط در دستیابی به عملکرد مطلوب در طرحهایشان دچار مشکل هستند. (به عنوان مثال اجرای مدیریت کیفیت و یا مدیریت زنجیره تأمین) اما شرکتهای بزرگ و صنایع بالادستی به نتایج بسیار عالی در تمام زمینههای دانش مدیریت پروژه از جمله مدیریت زمان، مدیریت هزینه، مدیریت کیفیت، مدیریت ریسک و … دست یافتهاند. مطمئناً برخی از شرکتهای متوسط نیز زیرساختهای خوبی را با سطح بالای تخصص، برای تطابق با فشار خارجی و تغییر در بازار توسعه دادهاند. با این حال همانطور که قبلاً هم ذکر شد، بنگاههای کوچک ومتوسط به علت عدم آگاهی، تخصص، منابع مادی و انسانی در حال جدال با اجرای شرایط جدید از سوی شرکتهای خریدارشان هستند (لیوهمکاران، ۲۰۱۲)[۱۷]. اغلب شرکتهای کوچک ومتوسط دارای استراتژی زیستمحیطی ناکافی، سطح آگاهی زیستمحیطی پایین و تکنیکهای مدیریت زیستمحیطی اندکی هستند (سارکیس و دیکشورن، ۲۰۰۷)[۱۸]. بیشتر آنها نسبت به مسائل مدیریت زیستمحیطی بیتوجه هستند. بنابراین تامینکنندگان میتوانند باعث پیشرفت شرکتهای مشتری خود در مدیریت زنجیره تامین سبز باشند (لی و کلاسسن، ۲۰۰۸)[۱۹]
آخرین نظرات