پایان نامه ارشد رشته مدیریت: ارائه یک مدل ریاضی برای برنامه ریزی دو سطحی در انتخاب تامین کننده با توجه به کاهش هزینه خرید و افزایش رضایتمندی مشتری ارسال شده در 1 اردیبهشت 1399 توسط نویسنده محمدی در بدون موضوع پایان نامه مقطع کارشناسی ارشد رشته مدیریت موضوع پایان نامه: ارائه یک مدل ریاضی برای برنامه ریزی دو سطحی در انتخاب تامین کننده با توجه به کاهش هزینه خرید و افزایش رضایت مندی مشتری برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده درج نمی شود تکه هایی از متن به عنوان نمونه : فصل اول: مقدمه و کلیات تحقیق 1-1- مقدمه زنجیره تامین یک سیستم پیچیده است که نیاز به تصمیم گیری در سطوح مختلف دارد. مسائل برنامه ریزی زنجیره تامین به طور طبیعی یک ساختار شبکه ای تصمیم گیری چند سطحی از خود نشان می دهند. این تصمیمات شامل مکان یابی کارخانه های تولید کننده و یا مراکز توزیع,خرید مواد خام ,فرایند تولیدی,کنترل موجودی,تحویل محصول و غیره می باشد. این ساختار شبکه ای تصمیم گیری می توانند به وسیله برنامه ریزی چندسطحی نمایش داده شود.یکی از اصلی ترین و مهم ترین اجزاء مدیریت زنجیره ی تأمین، انتخاب تأمین کنندگان مناسب در راستای اهداف شرکت یا سازمان است. انتخاب تأمین کننده ی مناسب ، هزینه های خرید مواد اولیه و نیز زمان انتظار تا رسیدن محموله ی سفارش داده شده را به طور قابل توجهی کاهش می دهد و نیز موجب ارتقاء سطح رقابت پذیری موسسه می گردد. به عقیده ی بسیاری از متخصصان، انتخاب تأمین کننده مهم ترین فعالیت بخش خرید است[1]. بخش خرید بر مسائلی چون منبع یابی، انتخاب تأمین کنندگان و مدیریت زنجیره تأمین ارتباط دارد و ماکزیمم سازی سطح رضایت مشتری نیز بر تأمین نیازهای مشتریان مرتبط می باشد. 2-1- هدف تحقیق هدف از انجام این تحقیق، ارائه یک مدل ریاضی برای برنامه ریزی دوسطحی در انتخاب تامین کننده با توجه به کاهش هزینه خرید و افزایش رضایت مندی مشتری می باشد. در پایان، برای نشان دادن کارایی و موثر بودن مدل پیشنهادی، مثال عددی ارائه شده است. 3-1- توجیه ضرورت انجام طرح اصلاح نظام تهیه مواد در زنجیره تأمین (Procurement) و دست یابی به رضایت مشتری (Customer Satisfacation) در قالب تأثیرگذاری پارامترهای کمی و کیفی روی محصول،منجر به عملکرد مثبت زنجیره تأمین می شود. 4-1- نوآوری تحقیق در دنیای رقابتی امروز، شرکتها همواره به دنبال راه های جدیدی برای کم کردن هزینه ها هستند. برای رسیدن به این هدف، باید به فرایند مدیریت زنجیره عرضه، توجه شود. انتخاب تامین کننده، یکی از مهمترین بخشهای این زنجیره می باشد. در این مقاله، یک مدل پشتیبانی تصمیم را برای انتخاب تامین کننده گان، ارائه می دهیم. در مدل پیشنهادی از برنامه ریزی دو سطحی استفاده می نماییم. 5-1- مفروضات تحقیق تعداد تأمین کننده ها مشخص می باشد. پارامترهای کیفی مواد مشخص می باشد. قیمت های مواد نیز مشخص می باشند. پارامترهای کمی وکیفی تقاضای محصول مشخص می باشد. پارامترهای هزینه ای در زنجیره تأمین معلوم می باشند. 6-1- ساختار تحقیق در فصل اول کلیات تحقیق شامل تشریح موضوع، ضرورت تحقیق، اهداف تحقیق، نوآوری تحقیق و اهمیت آن ارائه شده است. در فصل دوم، مبانی نظری تحقیق و کارهای عملی در تحقیقات گذشته ارائه شده است، این فصل شامل سه بخش است که در مورد مفاهیم زنجیره تأمین، مروری بر مطالعات گذشته مربوط به مسائل انتخاب تأمین کننده و برنامه ریزی دو سطحی بیان شده است. در فصل سوم مدلریاضی برنامه ریزی دو سطحی بیان شده است و روش مورد استفاده برای حل آن در تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است. فصل چهارم شامل ورودی ها و خروجی های حل مدل ارائه شده توسط الگوریتم ازدحام تجمعی می باشد و با ارائه مثال های عددی مدل مطرح شده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته شده است. فصل پنجم شامل خلاصه ای از کارهای انجام شده در این پایان نامه و پیشنهاداتی برای تحقیقات آینده مطرح شده است. فصل دوم: مرور ادبیات و پیشینه تحقیق 1-2- مقدمه سازمان های بزرگ غالبا ساختار پیچیده ای دارند و در بخش های مختلف سازمان، میزان متفاوتی از اطلاعات و مسئولیت ها وجود دارد و روابط متقابل آنها نیز متفاوت است. روش های برنامه ریزی دو سطحی می توانند به طور واضحی تقابل بین مدیران سیستم و مشتریان را نشان دهند[2]. در مسائل برنامه ریزی دوسطحی BLP یک رابطه سلسله مراتبی بین سطح بالا و پایین وجود دارد. از این مسائل در سیستم های برنامه غیرمتمرکز مورد استفاده قرار می گیرید که سطح بالا به عنوان رهبر و سطح پایین به عنوان پیرو در نظر گرفته می شود. برنامه ریزی زنجیره تامین سیستم پیچیده است که نیاز به تصمیم گیری در سطوح مختلف دارد. این تصمیمات شامل مکان یابی کارخانه یا مراکز توزیع، کنترل موجودی، تحویل محصول و . می باشد. این تصمیمات معمولا به هم مرتبط هستند در شرایط عملی بیشتر شرکت ها بهینه سازی این تصمیمات را همزمان در نظر میگیرند. به طور کلی می توان گفت در برنامه ریزی یک سطحی, یک تصمیم گیرنده وجود دارد و در مورد تمام متغیر ها تصمیم گیری می کند و تمام منابع در اختیار اوست. به همین دلیل این نوع برنامه ریزی را برنامه ریزی متمرکز می گویند.اما برنامه ریزی دوسطحی ابزار مفیدی برای مدل سازی مسائل تصمیم گیری غیرمتمرکز است. 2-2- مفهوم زنجیره تأمین و پیدایش آن زنجیره تأمین یک سیستم یکپارچه از فرایندهای مرتبط به هم می باشد که این فرایندها به منظور: 1- دستیابی به مواد و قطعات مورد نیاز 2- تبدیل مواد اولیه به محصول 3- ارزش گذاری محصولات 4- توزیع محصولات به مشتریان 5- انتقال اطلاعات بین اجزا زنجیره تأمین، اعم از تامین کنندگان, توزیع کنندگان واسطه ها، خرده فروشان و مشتریان ایجاد شده اند. هدف اصلی این زنجیره کاهش هزینه، افزایش اثربخشی و کارایی و بطور کلی افزایش سود برای تمام ذینفعان خود است. 1-2-2- پیدایش مفهوم زنجیره تأمین در دهه 50 و 60 میلادی تاکید بر تولید انبوه بود تا بدین طریق تولیدکنندگان بتوانند هزینه های خود را به حداقل ممکن کاهش دهند. بنابراین انعطاف پذیری و تغییر در فرایندهای تولید بسیار مشکل و هزینه بر بود. همچنین تولیدکنندگان دیدگاه خوبی نسبت به مشتریان و تأمین کنندگان خود نداشته, به طوری که ارتباط اطلاعاتی با آنها را دارای ریسک بالا می دانستند. در دهه 60 و 70 میلادی، بهبود فرایندهای داخلی که برای حضور در صحنه ی رقابت انجام می گرفت, به توسعه ی استراتژی های بازاریابی نیاز پیدا کرد.به عبارتی تولیدکنندگان و مراکز خدماتی بسیار علاقمند بودند که بر اساس نیازهای مشتریان برای جلب رضایتشان اقدام نمایند و استراتژی شرکت را بر این اساس پایه ریزی نمایند. افزایش سطح زندگی، رفاه طلبی، رشد جمعیت و مهاجرت به شهرها همگی از عواملی بودند که در دهه 80 میلادی باعث افزایش تقاضا برای محصولات و خدمات شدند. افزاش تقاضا نیز نیاز به انعطاف پذیری و بهبود محصولات و فرایندهای موجود را تشدید کرد و موسسات را به توسعه و تنوع در ارائه محصولات جدید ترغیب نمود. در دهه 90 میلادی به خاطر پیشرفت های تکنولوژی، توسعه ارتباطات و دانش فنی و فرهنگ صنعتی بالاتر، انعطاف پذیری و بهبود در تولید فراهم گردید.خدمات و محصولات نهایی، به سلیقه و نیاز مشتری نزدیک تر شد و با آمدن دستگاه ها تولیدی نیمه خودکار و تمام خودکارانعطاف پذیری تولید بالاتر رفت. در واقع، شرکت ها و موسسات کم کم به سمت تولید تولید مشتری گرا سوق پیدا کردند. در این دوره موسسات تولیدی تا حدودی از کنترل و فرآیندهای داخلی اطمینان بیشتری حاصل کرده بودند و تأثیر شگرفی که مواد و خدمات ورودی بر روی قابلیت آنها برای پاسخگویی به نیاز مشتریان داشت، نمود بیشتری پیدا کرد. این درک، باعث توجه و تمرکز بیشتر بر روی تأمین و استرتژی های منبع یابی شد و تنها تولید کالای با کیفیت، کافی نبود، بلکه محصول را در چه زمانی، در چه مکانی و چگونه و به چه اندازه ای که مشتری می خواهد و اقتصادی نیز باشد، تحویل دهند, نیز مهم بود. ادامه مطلب نظر دهید »
پایان نامه ارشد رشته مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی: بازاریابی خدمات دندانپزشکی با استفاده از شبکه عصبی ارسال شده در 1 اردیبهشت 1399 توسط نویسنده محمدی در بدون موضوع پایان نامه مقطع کارشناسی ارشد رشته مدیریت دانشگاه علوم پزشکی و خدمات درمانی قزوین دانشکده بهداشت و پیراپزشکی پایان نامه اخذ درجه کارشناسی ارشد رشته مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی عنوان: بازاریابی خدمات دندانپزشکی با بهره گرفتن از شبکه عصبی شهرستان قزوین 89-90 استاد راهنما: دکتر سعید آصف زاده استاد مشاور: دکتر ابراهیم برزگری اسدآبادی برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده درج نمی شود تکه هایی از متن به عنوان نمونه : چکیده: امروزه، کلینیک های دندانپزشکی در حال انطباق خود با تغییرات محیط هستند. اگرچه ممکن است بازاریابی در گذشته امری ناپسند تلقی میشد، این روزها کلینیکهای دندانپزشکی شروع به انتخاب مزایای بازاریابی کردهاند. درگیری مشتری در انتخاب خدمات بهداشتی و درمانی به طور تصاعدی رشد کردهاست. بنابراین، کلینیکها باید یاد بگیرند که به مشتری احترام بگذارند، نیازهایشان را کشف کنند و رضایتشان را بهبود بخشند. در بازاریابی خدمات دندانپزشکی درک این که مشتری چگونه کلینیک را انتخاب می کند، موضوع مهمی می باشد. چون بیماران میتوانند بازارگردی را در میان کلینیکها انجام دهد و مقایسه کنند. امروزه، چگونگی بهره مندی از مزایای رقابتی به وسیله استراتژی عملیاتی موضوع مهمی برای موفقیت کسب و کار میباشد. حرف دندانپزشکی باید با این چالش ها روبرو شوند و خود را برای آینده آماده کنند. ویژگی های بسیاری وجود دارد که در انتخاب کلینیک تاثیر میگذارد. در استراتژی بازاریابی دندانپزشک باید بداند که گروههای مختلف در انتخاب دندانپزشک بر ویژگیهای مختلفی تاکید می کنند. در این پژوهش رفتار مشتری در انتخاب دندانپزشک جستجو و تجزیه و تحلیل شده است. داده ها به وسیله پرسشنامه از کلینیکهای دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهرستان قزوین جمع آوری شده است و 14 فاکتور در انتخاب دندانپزشک مورد توجه قرار گرفته است و سپس فاکتورهای تاثیر گذار بر رفتار مشتری به چهار دسته تقسیم شدند و بر اساس آن افراد در خوشه های مختلف قرار گرفته و در نهایت مدل شبکه عصبی برای پیشگویی خوشه های مختلف افراد ایجاد شده است. بر اساس یافته های پژوهش، سودمندی مدل به اثبات رسیده است و دلایل کافی برای پیشنهاد شبکه عصبی جهت شناسایی الگوهایی موجود در بین بیماران کلینیکهای دندانپزشکی وجود دارد. فصل اول: معرفی پژوهش 1- مقدمه در جهان امروز کیفیت زندگی و سیستم های ارزشی افراد به طور چشمگیری تغییر کرده است. در ذهن مشتریان، تقاضا برای مراقبتهای دندانپزشکی با کیفیت بالا رشد یافته است و محیط عملیاتی دندانپزشکی بیشتر و بیشتر رقابتی شده است. در نتیجه، چگونگی به دست آوردن مزیت رقابتی موضوع مهمی می باشد. تمرکز بر مشتری و فراهم نمودن آنچه آن ها نیاز دارند، یکی از بهترین روش ها برای افزایش رضایتمندی آنان می باشد. اکثر مشتریان قبل از انتخاب کلینیک دندانپزشکی، کلینیک گردی را انجام می دهند. چگونگی انتخاب دندانپزشک متفاوت می باشد و فاکتورهای تاثیرگذار بر آن بسیار پیچیده می باشند (Wan-I, et al, 2008). بنابراین اگر روشی وجود داشته باشد که بتواند برای دریافتن ارتباط بین مشتری و دندانپزشک یا کلینیک دندانپزشکی استفاده شود و با آن استراتژی بازاریابی مناسب به کار رود، کمک مفیدی برای بهبود مزیت رقابتی خواهد بود. کلینیک های دندانپزشکی در حال انطباق خود با تغییرات محیطی هستند. اگر چه بازاریابی ممکن است در گذشته امری ناپسند تلقی می شد، این روزها مدیران کلینیک ها شروع به انتخاب مزایای بازاریابی کرده اند (Gronroos, 1990). بازاریابی از تبلیغ به سمت دیدگاه جامعی که هدف آن رضایت مشتری است، پیش می رود. چگونگی به دست آوردن مزیت رقابتی به وسیله تقویت استراتژی عملیاتی موضوع مهمی برای موفقیت کلینیک دندانپزشکی می باشد. بنابراین، دندانپزشکان باید یاد بگیرند که به مشتری احترام گذارند، ویژگی های اختصاصی خدمات دندانپزشکی را توسعه دهند و نیازهای مشتری را کشف کنند و رضایتمندی شان را بهبود بخشند. رفتار مشتری در انتخاب دندانپزشک از حالت انفعالی به حالت فعال تغییر کرده است. در ارتباط بیماران و دندانپزشکی، بیمار می تواند به عنوان مشتری خدمات دندانپزشکی بازار خدمات دندانپزشکی، که دندانپزشک فراهم کننده اصلی محسوب می گردد، در نظر گرفته شود(Engie, et al, 1968.). درک آنچه مصرف کننده به آن توجه می کند و کلینیک را انتخاب می کند، موضوع مهمی در بازاریابی خدمات دندانپزشکی میباشد. در استراتژی بازاریابی برای دندانپزشک مهم است که بداند گروه های مختلف مراجعه کنندگان بر روی ویژگیهای تعیین کننده مختلفی تاکید دارند. بر اساس بررسی های به عمل آمده فاکتورهایی که مصرف کننده بر اساس آن ها کلینیک را انتخاب می کند، در زیر آمده است:هزینه خدمات دندانپزشکی، مهربانی و ادب در مراقبت، تجهیزات و تکنولوژی مدرن، نزدیکی به خانه، دندانپزشکان متخصص، کیفیت مراقبت دندانپزشکی، پیشنهاد خانواده و دوستان، گستره خدمات کامل، محیط خوب، شهرت، داشتن تجربه قبلی از دندانپزشک، کیفیت کار کارکنان دندانپزشکی، رعایت حریم خصوصی، وابستگی به نهادهای مذهبی، پذیرش بیمه، پروسه مناسب .(Boscarino, et al, 1982) شبکه عصبی مصنوعیArtificial Neural Network: شبکه عصبی مصنوعی ایدهای است برای پردازش اطلاعات که از سیستم عصبی زیستی الهام گرفته است و مانند مغز به پردازش اطلاعات می پردازد. این سیستم از شمار زیادی عناصر پردازشی به نام نورون تشکیل شده است که برای حل یک مساله با هم هماهنگ عمل می کند. ANN ها، نظیر انسان ها، با مثال یاد می گیرند و با پردازش روی دادههای تجربی، دانش یا قانون نهفته در ورای داده ها را به ساختار شبکه منتقل می کند Sangler, et al, 1999)). دیدگاه شبکه عصبی اخیرا بیشتر برای آنالیز رضایت مشتری و وفاداری به کار برده شده است. تحقیقات زیادی به استفاده از شبکه عصبی در بازاریابی اختصاص داده شده است. Zahavi و Levin انواع مختلف ساختار شبکه عصبی را برای ایجاد مدل پیشگویی در بازاریابی استفاده کرده اند .(Zahavi, et al, 1997) Crooks با بهره گرفتن از شبکه عصبی داده های رفتار مشتری را جهت پیشگویی مشتریان بالقوه آموزش داد تا از تبلیغات بی هدف جلوگیری شود (Crooks, 1995). رایج ترین کاربردهای ANNs در مسائل طبقه بندی بوده است، مثل پیشگویی ورشکستگی، مدل سازی انتخاب مشتری و واکنش های تبلیغاتی(Curry, 1993). هدف از این مطالعه به کارگیری شبکه عصبی برای طبقه بندی رفتار مشتری در انتخاب دندانپزشک می باشد. برای این کار، در ابتدا نیاز به دادههای ورودی شبکه میباشد. بنابراین، یک پژوهش کمی به وسیله پرسشنامه اولین قدم برای جستجوی رفتار مشتری در انتخاب دندانپزشک در شهرستان قزوین می باشد. دادههای جمعآوری شده که اطلاعات مربوط به سلیقهی مشتریان در انتخاب کلینیک دندانپزشکی را شامل میشود، در اولین لایه شبکه که شامل نورون های ورودی میباشد به شبکه داده میشود. شبکه عصبی مصنوعی به عنوان یک سیستم هوشمند، این اطلاعات را در لایههای مخفی خود پردازش کرده و از آن ها برای یادگیری الگوی موجود در بین این داده ها استفاده می کند. شبکه در لایهی خروجی خود سعی می کند با بهره گرفتن از الگویی که یاد گرفته است، یک پیشگویی از رفتار مشتریان را ارائه دهد که ما با مقایسه رفتارهای پیشگویی شده با رفتارهای واقعی میتوانیم میزان دقت شبکه در تشخیص الگوی موجود در داده ها را ارزیابی نماییم. این الگو به ما میگوید که بین ویژگیهای افراد مختلف و سلیقهی آنها در انتخاب دندانپزشک چه ارتباطی وجود دارد و چه عواملی در این انتخاب نقش تعیینکنندهتری دارند. با شناخت این الگو، قادر خواهیم بود بعدا رفتار مشتریان را در انتخاب کلینیک های دندانپزشکی با دقت نسبتا بالایی پیشگویی نماییم و از این پیشگویی در بازاریابی خدمات دندانپزشکی استفاده نماییم. بنابراین، در این طرح پژوهشی سعی بر آن است که به وسیله شبکه عصبی مصنوعی به پیشگویی رفتار افراد در انتخاب دندانپزشک بپردازیم. 2-1- اهداف اصلی پژوهش 1-2-1- اهداف اصلی طرح: پیش بینی رفتار مصرف کننده در انتخاب دندانپزشک. 2-2-1- اهداف فرعی طرح ادامه مطلب نظر دهید »
پایان نامه ارشد رشته مدیریت: شناسایی عوامل مؤثر بر انگیزه مشارکت زنان روستایی در دوره های آموزشی و برنامه های ترویجی و مشارکتی ارسال شده در 1 اردیبهشت 1399 توسط نویسنده محمدی در بدون موضوع پایان نامه مقطع کارشناسی ارشد رشته مدیریت عنوان پایان نامه: شناسایی عوامل مؤثر بر انگیزه مشارکت زنان روستایی در دوره های آموزشی و برنامه های ترویجی و مشارکتی برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده درج نمی شود تکه هایی از متن به عنوان نمونه : فصل اول: مقدمه و اهداف پژوهش 1-1- مقدمه درجهان امروز، مشارکت گسترده ی مردم درکلیه فعالیت های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی یکی از ملزومات دستیابی به توسعه ی پایدار محسوب می شود. بدون تردید مشارکت اجتماعی به عنوان موتور محرکهی جوامع در حال توسعه به سوی توسعه پایدار ملی، در چند سال اخیر مورد توجه کارشناسان حوزه ی مدیریت و برنامه ریزی قرار گرفته است (شکاری، 1389). برخی دیگر از نظریه پردازان اعتقاد دارند مردم، منابع و مشارکت، سه رکن اساسی توسعه انسانی پایدار را تشکیل می دهند، با این تفاوت که مشارکت در مقایسه با دو رکن دیگر نقش ساختاری داشته و دو عامل مردم و منابع درچارچوب آن به فعلیت مطلوب درمی آیند. به همین لحاظ مشارکت عنصرکلیدی در فرآیند توسعه تلقی می شود و از آن به عنوان حلقه گمشده ی فرآیند توسعه یاد میکنند (طالشی، 1390). در این میان زنان روستایی قشری زحمت کش و فعالند که در تمامی فعالیت های روزانه هم پای مردان علاوه بر امور خانه داری، همسرداری و بچه داری سهیم می باشند، ولی ازاین بابت نصیبی منطبق با تلاش و فعالیت خود بدست نمی آورند (عابدی، 1383). حمایت از زنان و آموزش آنان و هم چنین ایجاد مهارت در آنان و توانمند ساختن زنان به عنوان قشر تأثیر گذار و انتقال دهنده فرهنگ و ارزش ها، امری است که باید در برنامهریزیهای تصمیمگیران و سیاست گذاران مورد توجه قرار گیرد (مرادی اصطلخ زیر، 1390). چنین انتظار می رود که این نیروی بالقوه، با مشارکت بالفعل خود چرخ های جامعه را در جهت توسعه یافتگی، هم گام با مردان به حرکت در آورند (اعظمی و سروش مهر، 1389). از آنجا که مکتب ترویج و آموزش کشاورزی در جستجوی تغییر داوطلبانه در ارباب رجوع خود می باشد و در واقع در پی اعمال فشار بر آنها جهت انجام کارهایی که برخلاف میلشان می باشد، نیست. بنابراین جلب مشارکت زنان روستایی به دوره های آموزشی و برنامه های ترویجی و مشارکتی و شناسایی عوامل مؤثر بر انگیزهی مشارکت آنها موضوع مهمی است که در مورد زنان روستایی به عنوان بخش مهمی از ارباب رجوع ترویج، مطرح است (حسینی نیا، 1378). پژوهش حاضر نیز به شناسایی عوامل مؤثر بر انگیزهی مشارکت زنان روستایی در دوره های آموزشی و برنامه های ترویجی و مشارکتی پرداخته است. 1-2- بیان مسئله امروزه در سطح جهان به ویژه در کشورهای در حال توسعه، بیشترین تمرکز بر چگونگی دستیابی به اهداف توسعه ی همه جانبه، یعنی توسعه ی پایدار و توسعه ی انسانی می باشد (حافظیان، 1386). مشارکت هر چه بیشتر مردم در تمام زمینه های اجتماعی از ویژگی های عمده ی جامعه ی مدنی و توسعه یافتگی یک کشور شناخته می شود (صداقتی فرد و ارجمند، 1389). در واقع مردم در حالت ایستایی، تنها یک نیروی بالقوه و نهفته هستند و زمانی میتوانند منشأ اثر باشند که برانگیخته شوند و مشارکت بهترین وسیله برای برانگیختن توده های روستایی برای ایجاد تحول و توسعه در کشور است. از این رو، فراهم آوردن موجبات مشارکت روستانشینان در برنامه های توسعه ی روستایی، امری ضروری است (بافکار، 1390). هیچ برنامه ای بدون مشارکت مردم نمی تواند به موفقیت نائل آید و این مسأله درمورد زنان روستایی اهمیت خاصی پیدا می کند (خانی و احمدی، 1388). بر اساس گزارش سازمان ملل، هر چند در روستاها زنان 49 درصد جمعیت را تشکیل می دهند، اما 65 درصد فعالیت های بخش کشاورزی روستاها توسط آنان انجام می گیرد (بوذر جهرمی و همکاران، 1389). برخی آمارهای دیگر حاکی از آن است که زنان،70 درصد فعالیت مربوط به زراعت برنج،90 درصد فعالیت مربوط به تولید سبزی و صیفی،50 درصد فعالیت مربوط به زراعت پنبه و دانه های روغنی،30 درصد مربوط به امور برداشت باغ ها و80 تا100درصد فعالیت مربوط به تولید لبنیات را در بیشتر استان های کشور به عهده دارند ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻧﻘﺶ ﻫﺎی ﭼﻨﺪ ﮔﺎﻧﻪ، ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔﺬاری در آﻣﻮزش زﻧﺎن روﺳﺘﺎﻳﻲ در خور توجه است (مشیری و همکاران، 1388). اما این واقعیات از لحاظ اجتماعی و اقتصادی نامریی مانده اند و شاید به همین دلیل، علیرغم اهمیت و نقش بارز زنان در ابعاد و جوانب مختلف زندگی روستایی و در تحولات و برنامه های اجرا شده به منظور توزیع و ایجاد زیرساخت های توسعه، سرمایه گذاری بسیار محدودتری در زمینه های آموزشی و ترویجی و کلیه ی فعالیت های پشتیبانی در بخش زنان به عمل آمده است (عمادی، 1380). در طول دهه های گذشته، برنامه ریزان و مجریان برنامه های توسعه از نتایج بسیاری از طرح های توسعه که با طراحی دقیق صورت گرفتند ولی از مطلوبیت کافی برخوردار نبودند تعجب نموده اند. علت ناکامی و روند نامطلوب این برنامه ها، عدم تخصیص منابع به همه ی بهره برداران، به نحوی که برای آنان قابل دسترس باشد، بوده است. اگر چه شرایط لازم محقق شده بود، اما موجود بودن منابع، دلیل بر قابل دسترس بودن آنها برای گروه های هدف طرح نبوده است (ابتکار، 1377). برخلاف هر آنچه گفته شد، امروزه در سراسر جهان تلاش های چشمگیری در زمینه برخورداری زنان روستایی از فناوری آموزش و اطلاعات مناسب، اثربخش و کارآمد صورت گرفته است (علی بیگی و همکاران، 1391). سیاست ها و تدابیری که وزارت جهاد کشاورزی در قالب طرح های مختلف به منظور مشارکت هر چه بیشتر زنان روستایی در برنامه های آموزشی، ترویجی و مشارکتی با هدف توسعه ی همه جانبه روستایی اتخاذ نموده است، زمینه های فراوانی جهت مشارکت زنان روستایی در فعالیت های ترویجی و مشارکتی فراهم شده است که می توان به مواردی از قبیل دوره های آموزشی، برنامه های ترویجی، آشنایی با طرح های کارآفرینی، ایجاد تشکل های زنان روستایی اشاره نمود. هرچند با این اقدامات، وضعیت عدم دسترسی زنان به برنامه های ترویجی تا حدودی بهتر شده، با این وجود مشارکت زنان روستایی در این گونه فعالیت ها همچنان محدود است و در برخی موارد مشاهده شده که مشارکت در حد بسیار پایین بوده و بعضی از زنان، پس از مدتی مشارکت را رها می کنند (ملک محمدی و حسینی نیا، 1378). با توجه به اینکه فعالیت زنان، به عنوان عنصری مهم در تصمیم گیری کشاورزی، اساسی به نظر می رسد و زنان، سرپرستی بیش از یک سوم خانوارهای روستایی را در کشورهای در حال توسعه برعهده دارند، ضروری است که ارتباط آنان با ترویج بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد؛ تا به حال بی توجهی به زنان و شیوه ارتباط با آنها، پدید آورنده اثراتی زیانبار، بویژه در جهان سوم، بوده است (شاه پسند، 2000). چرا که علیرغم اهمیت نقش زنان و مشارکت آنها در فرایند توسعه روستایی، مشارکت آنها با تنگناها، موانع، مشکلات و محدودیت های زیادی مواجه است و این مسئله استفاده از ظرفیت های زنان در برنامه های توسعه روستایی را به امری پیچیده و بغرنج مبدل ساخته است که خارج شدن از آن نیاز به شناخت و آگاهی از تنگناها و موانع موجود دارد (روستا و همکاران، 1389). با توجه به حضور نیمی از جمعیت زنان کشورهای توسعه یافته و توسعه نیافته جهان در روستاها و اشتغال آنها به امور کشاورزی و دامپروری، طراحی و اجرای مناسب برنامه های آموزشی_ترویجی برای این قشر حائز اهمیت است(روزی طلب، 1382). با توجه به آن چه در بخش قبل بیان شد، در زمینه توانمندسازی زنان روستایی دو مانع عمده وجود دارد : اول اینکه در خیلی از مناطق این آموزش ها را مسئولان ارائه نمی کنند، دوم اینکه در مناطقی که آموزش ها ارائه می شود، میزان مشارکت زنان روستایی ناچیز است. در واقع، می توان به جرأت عنوان کرد امروزه یکی از چالش های عمده برنامه های آموزشی و ترویجی، عدم مشارکت کافی مخاطبان، به خصوص زنان در این برنامه ها است(میرک زاده و همکاران، 1389). اگر دلایل عدم مشارکت زنان روستایی در دهه های پیشین، به عدم سرمایه گذاری کافی برای آنها و دسترسی نامطلوب آنها به دوره های آموزشی و برنامه های ترویجی و مشارکتی نسبت داده می شد، چرا اکنون نیز با توجه به فراهم بودن زمینه های مناسب در جامعه مورد مطالعه، مشارکت زنان روستایی در دوره های آموزشی و برنامه های ترویجی و مشارکتی همچنان محدود است؟ این موضوع، عدم دستیابی به ظرفیت های زنان روستایی در دستیابی به توسعه روستایی و نیز اتلاف سرمایه های مالی و انسانی را در پی خواهد داشت. با توجه به چنین وضعیتی، سؤالی که به ذهن متبادر می شود این است، موانع و محدودیت های مشارکت زنان در توسعه چیست؟ و اینکه چه عامل یا عامل هایی بر انگیزه آنها جهت مشارکت تأثیر می گذارد؟ 1-3- اهمیت موضوع توسعه مشارکتی در دهه1950 بروز یافت و کارگزاران اجتماعی که در اثر نادیده انگاشتن ذینفعان اصلی طرح ها و شکست الگوهای نخستین توسعه، از دفاع از راهبرد بالا به پایین توسعه ناامید شده بودند، آن را به کار گرفتند. مشارکت در برنامه های توسعه، به ویژه توسعه روستایی اهمیت زیادی دارد، چرا که هیچ گونه برنامه ای بدون مشارکت مردم نمی تواند به موفقیت نایل آید (سروش مهر و همکاران، 1388). در واقع تحقق توسعه ی پایدار مستلزم رعایت پیش شرط هایی می باشد که مهم ترین آنها مشارکت مردمی، فعالیت های آموزشی و تقویت نقش تشکل های مردمی در فرایند توسعه پایدار می باشد (استعلاجی،1381). مشارکت به معنی به کار گرفتن منابع شخصی به منظور سهیم شدن در یک اقدام جمعی است. در واقع هر جامعه ای (مدرن و سنتی، اقتدارگرا و دموکراتیک، فئودالی یا سرمایه داری) از طریق مشارکت رسمی و غیر رسمی ارتباطات و مبادلات بین افراد شناخته می شود (مهدوی و خلیلی، 1387). اهمیت روز افزون پارادیم توسعه ی انسانی به عنوان یکی از مهمترین ابعاد توسعه پایدار موجب توجه بیش از پیش دولت ها از حیث سیاسی و اجتماعی به موضوع مشارکت زنان شده است، درچنین توسعه ای زنان به مثابه نیمی از افراد جامعه به مشارکت فرا خوانده می شوند (قنبری و همکاران، 1391). تحولات چشمگیر در دو دهه اخیر در جهان باعث گردیده که کاهش نابرابری های جنسیتی جزء جدایی ناپذیر فرایند توسعه گردد و یکی از مهمترین این تحولات، ضرورت حضور زنان در جامعه است (اشرف حامدی، 1385). از این رو مشارکت زنان را می توان به عنوان عامل اصلی در موفقیت برنامه ها به شمار آورد و از این لحاظ زنان می باید در شکل دادن به برنامه ها دخالت نمایند و احساس نمایند که برنامه ها متعلق به آنان است (صفری شالی، 1387 ). ادامه مطلب نظر دهید »
پایان نامه ارشد رشته مدیریت: شناسایی سازه های مؤثر بر تمایل جوانان روستایی شهرستان باغملک نسبت به اشتغال در حرفه کشاورزی ارسال شده در 1 اردیبهشت 1399 توسط نویسنده محمدی در بدون موضوع پایان نامه مقطع کارشناسی ارشد رشته مدیریت موضوع پایان نامه: شناسایی سازه های مؤثر بر تمایل جوانان روستایی شهرستان باغملک نسبت به اشتغال در حرفه کشاورزی برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده درج نمی شود تکه هایی از متن به عنوان نمونه : فصل اول: مقدمه 1-1- مقدمه جوانان بخشی چشمگیر از نیروی کار جوامع روستایی و شهری را تشکیل می دهند. آن ها نقش های مهمی را به عهده گرفته اند که منجر به توسعه ی جامعه می شود(انگبا و همکاران،2009). نیروی جوان از مهم ترین ظرفیت ها برای پیشرفت اهداف توسعه ی کشورهاست (اولجید،2008). در این میان نقش جوانان روستایی پررنگ تر است، زیرا بر اساس برآورد سازمان جهانی خاروبار حدود 55 درصد از جوانان در مناطق روستایی سکونت دارند و حتی این رقم درکشورهای جنوب صحرای آفریقا و جنوب آسیا بالاتر از 70 درصد است (بنل،2007). به گزارش سازمان سرمایه جمعیت ملل (2006) جوانان با پویایی و انعطاف پذیری، به طور بالقوه به عنوان یک عامل تغییر مثبت در جوامع روستایی می باشند و این را باید توسط برنامه های توسعه تضمین نمود (نامویتوم و باگسون، 2013). با توجه به اینکه امروزه حدود 70 درصد جمعیت جهان، (1.4 میلیارد نفر) در نهایت فقر در مناطق روستایی زندگی می کنند و منبع اصلی معیشت آن ها کشاورزی می باشد(نوانز و کوکا،2010)، توسعه کشاورزی بهترین راه برای کمک به این فقرای روستایی است. که این امر مهم نیاز به افزایش سرمایه گذاری در زمینه های مختلف، از جمله بهره گیری از جوانان روستایی یا به عبارتی دیگر همان سرمایه انسانی روستاها دارد. زیرا بر اساس آمار، سرمایه انسانی، نقش اول ثروت آفرینی در کشورهای توسعه یافته را با 67 درصد به خود اختصاص داده، در حالی که سهم منابع طبیعی و فیزیکی صرفا 33 درصد است. این سرمایه نیروی انسانی است که می تواند به عنوان پشتوانه حرکت های بزرگ اجتماعی قرن بیست و یکم قرار گیرد(کاوسی و احمدی، 1389) و جوانان سرمایه انسانی مهم برای توسعه، عوامل کلیدی برای تغییر اجتماعی و نیروی محرکه برای توسعه اقتصادی و نوآوری تکنولوژیکی هستند(ماهندرادیوی و ونکاتاناریانا، 2012). جوانان روستایی، سرمایه های بالقوه تحول روستاها از حالت سنتی به بخش فعال و اقتصادی محسوب می شوند(اولجید،2008). بیفورد (1989) موفقیت سیاست توسعه ی روستایی کشور را در گرو جذب و حفظ جوانان روستایی در روستا و اشتغال به بخش کشاورزی می داند(تاجری مقدم و همکاران،1392). همچین آینده ی توسعه ی کشاورزی در هر کشور متکی بر جوانان روستایی می باشد(انونیموس، 2002). اما در وضعیت کنونی به نظر می رسد کشاورزی برای اغلب جوانان غیر جذاب است و جوانان در حال دور شدن از کشاورزی و آینده ی روستایی هستند(ویت،2012). به گزارش بانک جهانی (2011) در ایران سهم شاغلان بخش کشاورزی طی سال های 76 تا 90 کاهش چشمگیری داشت به طوری که از 2/25 درصد در سال 76 به 6/18 درصد در سال 90 کاهش یافته است (سروری و همکاران،1392). جوانان روستایی به دلایلی مانند پایین بودن بازده کشاورزی، فصلی بودن کشاورزی، غیر قابل پیش بینی بودن آب و هوا، نظام های غیر قابل اعتماد بازار و بازاریابی و سیاست های ضعیف دولت علاقه مند به اشتغال در بخش کشاورزی نیستند(اودهیمبو،2006). از طرفی چهار عامل به عنوان عوامل تعیین کننده تمایل مهاجرت جوانان روستایی تلقی می شود که یکی از مهمترین آن ها نگرش جوانان نسبت به کشاورزی می باشد(علی بیگی و کرمی دهکردی،2009). همچنین عدم فرصت های شغلی در مناطق روستایی و برداشت از فرصت های بهتر در مناطق شهری تاثیرات عمده ای بر تمایل مهاجرت جوانان روستایی دارد(سیفریت و همکاران،2010). بنابراین جوانان روستایی به دلیل این که گزینه های بهتری در مناطق شهری برای آن ها وجود دارد و همچنین به دلیل ضعف توسعه زیربنایی در مناطق روستایی روند مهاجرت را در پیش می گیرند و بدین وسیله کشاورزی و فعالیت های وابسته به آن را ترک می کنند(اولجید و یدو،2012). به عنوان مثال در جنوب آمریکا، با فرض ارائه مساوی از جوانان در مناطق شهری و روستایی پیش بینی شده است جوانان روستایی تنها یک درصد از کل جمعیت را تا سال 2050 تشکیل می دهند(واندرگست،2010). بنابراین نرخ بالای مهاجرت از روستا به شهر، سطح بالایی از بیکاری جوانان، پیری جمعیت کشاورزان و وابستگی به افزایش واردات مواد غذایی نگرانی هایی برای توسعه کشاورزی به ویژه در کشورهای در حال توسعه می باشد(نامویتوم و باگسون،2013). اسکارپتا و همکاران بیان می دارند اگر جوانان روستایی امروز نمی توانند و یا نمی خواهند به کشاورزان فردا تبدیل شوند پس چگونه باید انتظار داشت، معضل افزایش جمعیت جهان و به تبع آن نیاز به تغذیه برطرف شود (اسکارپتا و همکاران،2010). اهمیت موضوع جوانان و ماندن در روستا و اشتغال در حرفه ی کشاورزی تا آن جایی است که به زودی یکی از بزرگترین چالش ها برای کشاورزی هند این خواهد بود که چگونه جوانان خود را در کشاورزی حفظ کند (شارما و بهادری،2009). لذا این تحقیق به دنبال بررسی چرایی این مساله می باشد. از این رو، سوال اصلی که این پژوهش به دنبال پاسخگویی به آن می باشد به شرح ذیل می باشد: تمایل جوانان روستایی نسبت به ادامه شغل کشاورزی چه میزان است و چه عواملی تعیین کننده این تمایل می باشد؟ 1-2- بیان مسئله کشاورزی در تحکیم پایه های اقتصاد کشورهای درحال توسعه نقشی اساسی ایفا می کند. از آن جا که این بخش اقتصادی از نظر تامین نیازهای غذایی مردم، تامین مواد اولیه صنایع، اشتغال افراد و ایجاد درآمد اهمیت دارد، ثبات و استمرار رشد آن را می توان از عوامل عمده ی کمک کننده به ثبات اجتماعی و رشد اقتصادی این کشورها به شمار آورد(گونگن و لین،2000). رشد درآمد با منشاٌ کشاورزی در بالا بردن درآمد مردم فقیر چندین بار مؤثرتر از رشد درآمد با منشاٌ خارج از بخش کشاورزی است(آلن و کولی بای،2009). در این رابطه تریتل و همکاران در تحقیق خود به بررسی تاثیر رشد بهره وری کشاورزی در شیوع فقر در کشورهای کمتر توسعه یافته پرداخته، یادآور می شوند بیست درصد از جمعیت جهان( یا 2/1 میلیارد نفر) با کمتر از یک دلار در روز زندگی می کنند که از آن میان، هفتاد درصد روستایی می باشند. بر اساس نتایج این مطالعه، رشد بهره وری در صنعت و خدمات تاٌثیر چندانی بر زندگی این فقرا ندارد(تریتل و همکاران، 2003). بانک جهانی نیز در یکی از آخرین گزارش های توسعه جهانی خود، بهترین راه برای کاهش فقر روستایی و افزایش رفاه 600 میلیون فقیر روستایی در کشورهای در حال توسعه را سرمایه گذاری در بخش کشاورزی می داند( خالدی و حقیقت نژاد،1391). از این رو بخش کشاورزی از اهمیت ویژه ای برای کشورهای در حال توسعه برخوردار است و یکی از بخش های کلیدی در اقتصاد کشورهای درحال توسعه محسوب می شود. در ایران نیز این بخش به مثابه بخش محوری در رشد و توسعه اقتصادی و بخش راهبردی در تأمین نیازهای غذایی جمعیت رو به رشد است. به گونهای که از این بخش در برنامه های دوم و سوم توسعه به عنوان محور توسعه نام برده شده است. همچنین در برنامه چهارم توسعه برای این بخش رشد سالانه 6 درصد و طی سال های برنامه پنجم توسعه به طور متوسط رشدی برابر 7 درصد در سال برای آن در نظر گرفته شده است(لایقی و همکاران، 1391). آمارها نشان میدهند اشتغال در بخش کشاورزی در طول سال های 1981- 1991 تقریبا راکد بوده است. پس از آن اشتغال در بخش کشاورزی سقوط شدید کرده است. کشاورزی هسته ای برای توسعه هر کشوری به ویژه در این قرن 21 لازم است. از این رو، سرمایه گذاری بر روی آن هم در کشورهای توسعه یافته و هم در حال توسعه امری ضروری است. با اینحال امروزه اغلب برنامه های توسعه روستایی توجه بسیار کمی به کشاورزی دارند، به این دلیل که کشاورزی، به عنوان یک موتور قابل دوام برای رشد قابل درک نیست(نامویتوم و باگسون،2013). از طرفی نیز هاربینسون (2002) معتقد است منابع انسانی، پایه اصلی ثروت کشورها را تشکیل می دهند و سرمایه و منابع طبیعی، عوامل تبعی تولید هستند. کشوری که بتواند مهارت و دانش انسان ها را توسعه دهد، بوضوح قادر به توسعه ملی خواهد بود، زیرا با دستیابی به توسعه منابع انسانی سایر ابعاد توسعه نیز تحقق می یابند(سلامی و انصاری،1388). جوانان منابع بسیار مهمی برای هر کشوری به ویژه برای حفظ بهره وری کشاورزی هستند. از این رو جوانان یک ذینفع مهم در فرآیند توسعه به شمار می آیند چرا که آنان دارایی های بزرگی چون انعطاف پذیری، ابتکار و پشتکار دارند(نامویتوم و باگسون،2013). از این رو انرژی، مهارت و آرمان های جوانان، دارایی های ارزشمندی است که نباید در هیچ کشوری هدر رود(کونجارت،2009). بنابراین موضوع جوانان و نقش آن ها در آینده ی کشاورزی موضوع بسیاری از بحثهای کشاورزی جهانی است. با این حال، روند آشکار جهانی نشان می دهد، جوانان در حال دور شدن از کار کشاورزی و مناطق روستایی می باشند (لیوی و اسمیت، 2010). سوامیناتان (2001) بیان می دارد کشاورزی باید از لحاظ فکری تحریک کننده و از لحاظ اقتصادی رضایت بخش باشد، در غیر این صورت جذب و یا حفظ جوانان روستایی به کشاورزی مشکل خواهد بود(شارما و بهادری،2009) و این ناشی از میزان فقر بالا و وضعیت اجتماعی و اقتصادی پایین در جوامع روستایی می باشد که تاثیر منفی بر تمایلات جوانان دارد. در حالی که آرمان جوانان فقط در مورد وضعیت فرصت های اقتصادی مهم و حائز اهمیت است و از آن جا که بخش کشاورزی برای جوانان جذاب نیست، جوانان به این دلیل نمی توانند این وضعیت را بدون در نظر گرفتن نتایج اقتصادی بپذیرند(لیوی و اسمیت، 2010). از این رو نرخ اشتغال در بخش کشاورزی به هیچ وجه همپای رشد کلی اشتغال پیش نرفته است و ظاهراً نوع نگرش روستاییان و به ویژه جوانان روستایی نسبت به شغل کشاورزی از مهم ترین دلایل آن بوده و به عدم تمایل آنها برای انتخاب کشاورزی به عنوان پیشه ی اصلی منجر گردیده است(اسبورن و دیر،2000). از طرفی آینده ی توسعه ی کشاورزی در هر کشور متکی بر جوانان روستایی می باشد و کوته بینی است، اگر تصور شود که می توان بدون بالا بردن سطح مهارت و معلومات جوانان روستایی به ایجاد یک بخش کشاورزی قوی و زندگی بهتر در روستا نایل شد(انونیموس، 2002). بنابراین مسئله اصلی این است که ما در توسعه روستایی توجهی به جوانان روستایی به عنوان سرمایه ی اصلی توسعه ی روستایی نداریم از این رو در این تحقیق، با توجه به اهمیت موضوع اشتغال در بخش کشاورزی و معضل بیکاری جوانان روستایی و مهاجرت آنان، تمایل آنها نسبت به شغل کشاورزی بررسی می شود تا با پیش بینی نوع رفتار آنها در گزینش یا عدم گزینش این شغل به عنوان حرفه ی اصلی، بتوان در مورد توسعه ی روستایی و کشاورزی و مسئله ی اشتغال جوانان روستایی به برنامه ریزی های واقع گرایانه پرداخت. ادامه مطلب نظر دهید »
پایان نامه ارشد رشته مدیریت: شناسایی عوامل موثر بر استقرار بودجه ریزی عملیاتی از دیدگاه مدیران و کارکنان مالی ارسال شده در 1 اردیبهشت 1399 توسط نویسنده محمدی در بدون موضوع پایان نامه مقطع کارشناسی ارشد رشته مدیریت عنوان پایان نامه: شناسایی عوامل موثر بر استقرار بودجه ریزی عملیاتی از دیدگاه مدیران و کارکنان مالی در دانشگاه علوم پزشکی قزوین 1392 برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده درج نمی شود تکه هایی از متن به عنوان نمونه : فهرست مطالب: فصل اول 1 مقدمه و بیان مسأله. 1 1-1 مقدمه: 2 1-2: بیان مساله و اهمیت پژوهش: 3 1-3 اهداف و سوالات پژوهشی:6 1-3-1 هدف اصلی: 6 1-3-2 اهداف فرعی: 7 1-3-3 هدف کاربردی: 7 1-4-5 سؤالات پژوهش: 8 فصل دوم. 11 مبانی نظری پژوهش. 11 2-1 مقدمه:12 2-2 تعاریف و مفاهیم نظام بودجه ریزی: 12 2-2-1 مقدمه : 12 2-2-2 مفاهیم بودجه : 13 2-2-3 تعاریف بودجه : 14 2-2-4 مقاصد و اهداف بودجه ریزی: 18 2-1-5 وظایف بودجه ریزی : 19 2-1-6 روش های پیش بینی درآمد 20 2-1-7 روش های برآورد هزینه : 20 2-3 بودجه ریزی عملیاتی: 27 2-3-1 تعاریف بودجه ریزی عملیاتی: 27 2-3-2 ماهیت بودجه ریزی عملیاتی : 28 2-3-3 ویژگی های بودجه ریزی عملیاتی : 29 2-3-4 وظایف بودجه ریزی عملیاتی : 30 2-3-5 مزایای بودجه ریزی عملیاتی : 32 2-3-6 الزامات بودجه ریزی عملیاتی : 35 2-3-7 مراحل انجام بودجه ریزی عملیاتی: 37 2-3-8 فواید بودجه ریزی عملیاتی : 39 2-4مروری بر تحولات نظام بودجه ریزی و تجربه برخی از کشورها در پیاده سازی بودجه ریزی عملیاتی:. 40 2-4-1 بودجه وسیله ای برای کنترل : 41 2-4-2 بودجه وسیله ای برای بهبود مدیریت : 41 2-4-3 بودجه وسیله ای برای برنامه ریزی اقتصادی و مدیریت عملکرد : 42 2-4-4 مسیر بودجه ریزی عملیاتی نوین : 43 2-4-5 تجربه برخی از کشورها در اجرای بودجه عملیاتی : 47 2-5 نظام بودجه ریزی عملیاتی در ایران: 49 2-5-1 فلسفه و اهمیت بودجه ریزی عملیاتی در ایران: 49 2-5-2 سیر تحولات نظام بودجه ریزی در ایران : 51 2-5-3 نقش قوه مقننه در بودجه ریزی عملیاتی : 52 2-5-4 الزامات قانونی بودجه ریزی عملیاتی در ایران : 53 2-4-5 مشکلات عمده بودجه بندی دولتی در ایران : 58 2-4-6 روند حال و آینده بودجه ریزی عملیاتی در ایران : 65 2-6 بودجه ریزی عملیاتی در بخش سلامت: 70 2-6-1 اهمیت فرایند بودجه ریزی عملیاتی در بخش سلامت و بیمارستان ها: 70 2-6-2 تجزیه و تحلیل هزینه ها در بخش سلامت: 71 2-6-3 سیاست های کلان اقتصادی در بخش سلامت: 84 2-6-4 مراحل تنظیم بودجه عملیاتی در بخش سلامت: 85 2-7 مروری بر مطالعات انجام یافته: 87 2-7-1مطالعات داخلی: 87 2-7-2 مطالعات خارجی: 89 فصل سوم. 91 روش پژوهش. 91 3-1مقدمه: 92 3-2 نوع پژوهش: 92 3-3جامعه پژوهش: 92 3-4 روش نمونه گیری و حجم نمونه: 92 3-5 روش گردآوری داده ها: 92 3-6 ابزار گردآوری داده ها: 93 3- 7 ابزار تجزیه و تحلیل داده ها: 93 3-8 مکان و زمان مطالعه:93 3-9 محدودیت های پژوهش: 94 3-10 ملاحظات اخلاقی: 94 3-11 تعریف واژه ها: 94 فصل چهارم. 97 یافته ها 97 فصل پنجم. 113 بحث و نتیجه گیری 113 5-1 بحث: 118 5-2 نتیجه گیری: 120 5-3 پیشنهادات کاربردی: 121 ادامه مطلب نظر دهید »
آخرین نظرات