بیان مسأله:
حق آموزش و پرورش یکی از حقوق بنیادین شناخته شده هم در نظامهای داخلی و هم درکنوانسیونهای بین المللی از جمله کنوانسیون حقوق بشر میباشد. از آنجا که حقوق موضوعه کشورمان مبتنی بر حقوق اسلامی و فقه شیعه میباشد این امر علاوه بر برخورداری از جنبه تکلیف دولت در ایجاد زمینه های مورد نیاز، از تکلیف اعتقادی و دینی نیز برخوردار است به گونهای که فراگیری علم و دانش فریضهای بر هر مرد و زن مسلمان دانسته شده است. (مطهری، ۱۳۸۵) با عنایت به اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقین، همه افراد بدون هیچ تبعیضی از حیث نژاد، رنگ، جنس و . از حقوق بشری متمتع بوده ودارای کرامت و ارزش مساوی هستند. (ساوری،۱۳۸۳) برابری همه انسانها در بهرهمندی از حقوق بشر و تعهد و التزام دولتها در این زمینه در قوانین اساسی کشورها مورد تأکید قرار گرفته است. (هاشمی، ۱۳۹۲)
آموزش و پرورش هم فینفسه یکی از مهمترین این حقوق میباشد که خود منشأ تحقق حقهای دیگر تلقی میگردد. آموزش و پرورش نقش حیاتی در توانمند ساختن زنان و حفاظت کودکان و زنان در برابر کار استثماری و زیانبار و بهرهکشیهای دیگر دارد.
حال سؤال اساسی این است که برخورداری همه شهروندان از امکانات یکسان در امر آموزش و پرورش از چه اصول و مبانی ناشی میشود؟ یا اینکه جایگاه فقهی و حقوقی این اصول و مبانی چیست و آثار ناشی از آن کدام است؟ آیا ابعاد بهرهمندی از این حق به صورت عدالت جنسیتی در منابع فقهی با اسناد بین المللی حقوق بشر به خصوص سازمانهای بین المللی مرتبط با امر آموزش نظیر یونسکو و یونیسف مغایرت دارد یا خیر؟
نگارنده سعی دارد تا با تجزیه و تحلیل حقوقی و شناسایی اصول و مبانی مربوطه پاسخهای مناسبی به سؤالات فوق ارائه و نسبت به رفع ابهامات موجود به منظور ایجاد زمینه های لازم جهت توسعه عدالت جنسیتی در بهرهمندی از حق آموزش و پرورش را فراهم سازد.
سؤالات تحقیق
آیادر آموزههایدینی اسلام و اسناد بین المللی حقوق بشر،حقآموزشجنسیتپذیراستیااینکهمختصبهتمامیافراد اعماززنومرداست؟
اصول و مبانی عدالت جنسیتی از منظر فقه و حقوق بشر در زمینه حق افراد بر آموزش و پرورش کدامند؟
آیا معیارها و مبانی حقوقی عدالت جنسیتی در منابع فقهی، حقوق موضوعه و اسناد بین المللی حقوق بشر در زمینه پرورش و تربیت همخوانی کامل دارد؟
فرضیه های تحقیق:
بهنظر میرسد آنگونه که در آموزههای دینی و اسناد بین المللی حقوق بشر آمده حق آموزش جنسیتپذیر نبوده و همه افراد اعم از زن ومرد را در برمیگیرد.
بهنظر میرسد فطری، جهانشمول و رایگان بودن از اصول و مبانی عدالت جنسیتی در حق افراد بر آموزش و پرورش است.
بهنظر میرسد معیارها و مبانی حقوقی عدالت جنسیتی در منابع فقه اسلامی، حقوق موضوعه و اسناد بین المللی حقوق بشر همخوانی کامل ندارد.
اهداف تحقیق:
در رساله تحقیقی حاضر سعی شده است که با مطالعه و بررسی معیارها و شاخصهای عدالت جنسیتی در امرآموزش و پرورش درفقه اسلامی و نظام بینالمللی حقوق بشر بهرغم گریزناپذیر بودن آموزش برای برخورداری انسانها از سایر حقوق بشر، محتوای این حق تبیین و بررسی گردد. یکی از انگیزههای مهم این تحقیق،اعتقاد به این امر است که با حرکت منطقی و مداوم در راستای شناساندن و تقویت زمینه های فرهنگی عدالت جنسیتی و آموزش و پرورش افراد میتوان به اهداف ترسیم شده در جهت عدالت جنسیتی دست یافت تا بتوان در سطح ملی و بینالمللی به تفاهم نسبی بیشتر در خصوص این حق بنیادین بشری رسید.همچنین با بررسی قوانین موضوعه ایران جنسیتپذیری یا عدم جنسیتپذیری دوره های آموزشی مورد کنکاش قرار گرفته است.– هدف اصلی: تبیین اصول و مبانی عدالت جنسیتی در آموزش و پرورش از دیدگاه حقوق موضوعه، فقه اسلامی و کنوانسیونهای بین المللی.
– هدف فرعی: شناسایی معیارهای تحقق تفاهم نسبی بیشتر بین المللی در خصوص عدالت جنسیتی در امر آموزش و پرورش
اهمیت و ضرورت تحقیق:
علیرغم پیشرفتهای چشمگیر در عرصه علم و فنآوری باید اذعان نمود که هنوزشاهد عجز و درماندگی بشر در نگاه عادلانه و نوع دوستانه و رعایت حقوق بشر در روابط فردی انسانها، برداشتهای مذهبی و یا در ارتباط با دولتها هستیم، درست است که در دهههای اخیر اقدامات مهمی در راستای نیل به اهداف حقوق بشر و رفع تبعیضهای جنسیتی خصوصاً در زمینه آموزش وپرورش صورت گرفته، ولی هنوز زنها سهم بیشتری از رنجها و ظلمها و محرومیتها را دارند.
آیا آنان قربانی باورهای فرهنگی و مذهبی هستند که زن را به دلیل زن بودن جنس دوم میشمارد و او را موجودی با کارکردهای خاص جنسیتی میبیند؟ پژوهشهای متعدد درباره حقوق زنان حاکی از آن است که تفاوت بین آنچه در اسناد و قوانین و احادیث و روایات وجود دارد و آنچه اجرا میشود، به دلایل مختلف زیاد است که بخش اعظم این دلایل فرهنگی و تاریخی است. بر اساس تحقیقات انجام گرفته، مشاهده میشود که یک ساختار فرهنگی خود برآیندی از ساختارهای تاریخی و فرهنگی دیگر میباشد که مردم و جامعه را بهجای آنکه برآشوبد، وادار به پذیرش اشکال مختلف تبعیض می کند که پذیرش تبعیض جنسیتی در موضوع آموزش و پروش یکی از این فرآیندهااست.
چرا که توجیهاین نظامهای نابرابر فقط در کتابها و لابهلای سخنان متفکران مدافع نظم موجود اتفاق نمیافتد، بلکه در باورهای دینی گرچه عادلانه در ضرب المثلها، نحوه تربیت کودکان، رفتارهای روزمره و خلاصه از هزاران طرق مختلف تصویری، کلامی و غیر کلامی انتقال یافته و تبدیل به باور میشود. به طوری که زنان خود نمیفهمند که حامل آن هستند و ناخواسته این توجیهات را به کار میبرند. (عظیمی نژادان، ۱۳۸۹)
یکی از دلایل و انگیزههای مهم این پژوهش، اعتقاد به این امر است که با حرکت منطقی و مداوم در راستای شناساندن و تقویت زمینه های فرهنگی عدالت جنسیتی در امر آموزش و پرورش، خصوصاًآموزش افراد در این زمینه میتوان به اهداف ترسیم شده در جهت عدالت جنسیتی رسید.
چرا که توجه نکردن به حقوق زنان که نیمی از جامعه را تشکیل می دهند و در شکل گیری نیمی دیگر جامعه سهم بهسزا و موثری دارند، منجر به عدم تعادل جامعه، کندی آهنگ رشد و توسعه و عدم دستیابی به جامعه ایدهآل میگردد.
پژوهش در موضوع عدالت جنسیتی در آموزش و پرورش بدین لحاظ از اهمیت ویژه برخوردار است که مسأله تبعیض به هر علتی بهویژه در امر آموزش و تربیت، موجب تحتالشعاع قرار گرفتن تمامی حقوق انسانی افراد میگردد و باعث میشود زن از تمامی حقوق خویش محروم گردد.۷.روش تحقیق
با توجه به اینکه منابع این تحقیق کتابخانهای میباشد، بدین صورت که با مطالعه کتب و مقالاتی که درباره تساوی و تفاوتهای جنسیتی در باب آموزش و پرورش و نیز کتب حدیثی، فقهی و حقوقی که در زمینه آموزش و پرورش نوشته شده، پرداخته و به گردآوری آیات و روایات که علمآموزی زن و مرد را بیان می کند پرداخته شده و با روش انجام تحقیق توصیفی، اسنادی با تحلیل محتوا میباشد.
محدودیتهای تحقیق:
انجام پروژه تحقیقی با عنوانعدالت جنسیتی در آموزش و پرورش در فقه و حقوق بشر، بهدلیل تازگی موضوع با محدودیتهای متعددی مواجه بوده است که به عنوان دانشجو و برحسب وظیفه تمام تلاش خود را برای فائقآمدن بر آنها اعمال نمودم که اهم آنها عبارت بود از:
ادامه مطلب در لینک زیر
آخرین نظرات