برنامه درسی در دوره های تحصیلات تکمیلی شرایط خاصی دارد. در این دوره ها برنامه درسی انعطاف بیشتری داشته و با الزامات تازه ای همراه است. برای مثال دانشجویان باید کار پژوهشی را در قالب پایاننامه انجام دهند و به همین دلیل با پویاییهای جدید، شرایط نو و دل مشغولیهای تازهای روبرو میگردند. یکی از این دل مشغولیها انتخاب استاد راهنماست. با مروری بر ادبیات پژوهشی مربوط به حوزه نظارت پژوهشی[۴] در می یابیم که متخصصان و پژوهشگران مختلف، معیارهای گوناگونی را برای انتخاب استاد راهنما پیشنهاد کرده اند ( آکر، ۲۰۰۱؛ رای[۵]، ۲۰۰۷؛ گُر[۶]، ۲۰۰۱؛ عطاران، زین آبادی و طولابی، ۱۳۸۹)، همچنین نهادهای رسمی و دانشگاه ها نیز آیین نامه هایی را برای تنظیم روابط بین این دو تنظیم و ابلاغ نموده اند ( برای مثال مراجعه کنید به: آیین نامه کارشناسی ارشد ناپیوسته وزارت علوم، تحقیقات و فناوری ایران، ۱۳۸۷). اما با این همه به نظر میرسد که این الزامات نقش همان قسمت بیرونی کوه یخ را ایفا می کنند و آنچه در درون دانشکدهها و گروههای آموزشی میگذرد با این الزامات فاصله زیادی دارد. ظاهرا ارزشها و هنجارهای نانوشته وغیر مکتوبی وجود دارند که نقش و تأثیری به مراتب قویتر از دستورالعملهای رسمی در انتخاب استاد راهنما دارند ( راگ و پیتر[۷]، ۲۰۰۴). در این شرایط دانشجویانی میتوانند راهنمایی مناسب برای کار خود انتخاب کنند و احتمالاً کار خود را با موفقیت بیشتری پیش برند که در فرایند جامعه پذیری دانشگاهی، این هنجارها و ارزشهای نانوشته را با چشمان تیزبین خود بیابند و بدان دسترسی پیدا کنند ( اسمیت[۸]، ۲۰۰۴). البته این هنجارها و ارزشها از کشوری به کشور دیگر، از منطقهای به منطقه دیگر، از دانشگاهی به دانشگاه دیگر، از رشتهای به رشته دیگر و حتی از یک گروه آموزشی به گروه آموزشی دیگر متفاوت است. آکر (۲۰۰۱) معتقد است دانشجویان تحصیلات تکمیلی دو بعد از فرایند جامعهپذیری را تجربه می نمایند:
الف- درونی نمودن ارزشها و مناسک یک رشته
ب- شناخت و تعهّد نسبت به هنجارهای گروه آموزشی.
این دو بعد به ترتیب “فرهنگ رشتهای”[۹] و “فرهنگ سازمانی”[۱۰] گروههای آموزشی نام دارند. در مورد اوّل (فرهنگ رشتهای)، دانشجویان، فرهنگ پژوهشی یک رشته را در خود نهادینه می کنند. به عقیده بوردیو[۱۱] دانشجویان در این فرایند به یادگیری عادتوارههای[۱۲] یک رشته میپردازند (عادتوارهها مجموعهای از شناختهای فرهنگی اساسی اند که به دانشجویان امکان میدهد تا از جانب خود و دیگران به عنوان جامعهشناس، انسانشناس، شیمیدان یا فیزیکدان واقعی شناخته شوند). اما فرهنگ سازمانی گروههای آموزشی بیشتر شبیه به سیاست است. ویژگیهای دانشجوی خوب از نظر گروه آموزشی چیست؟ چه الزامات و بایدهایی در این مورد وجود دارند؟ این بایدها تا چه حد از انعطاف برخوردارند؟ این سطح از برنامه درسی (یعنی همان فرهنگ سازمانی گروه های آموزشی) در عمیقترین و پایینترین لایههای کوه یخی جای میگیرد. برخی دانشجویان این الزامات و بایدهایی که موجب موفقیت آنها میشود را می شناسند برخی نیز در شناخت آن، ناکام می مانند. صباغیان ( ۱۳۸۸) معتقد است از آنجا که فرهنگ مجموعه ارزش ها و باورهایی است که امری درونی هستند و به سادگی آشکار نمی شوند، یا آنچه آشکار شده است ممکن است صورت ساختگی آنها باشد و شکل واقعی آن همیشه پنهان بماند، از این رو برای شناخت کامل فرهنگ در آموزش عالی باید به دو بعد توجه کرد: فرهنگ آشکار و فرهنگ پنهان.
به هر حال موضوع روابط بین استاد راهنما- دانشجو اگرچه ممکن است در ظاهر ساده و مشهود به نظر برسد، اما با بررسی دقیقتر درمییابیم که این روابط تا چه حدّ تحت تأثیر فرهنگ، روابط قدرت و جایگاه اجتماعی و سازمانی دو طرف قرار دارد و تا چه اندازه بر مسیر تحصیلی و شغلی دانشجویان تاثیر می گذارد ( رای، ۲۰۰۷). پژوهش حاضر با درنظر گرفتن نقش موثّر فرهنگ هر دانشگاه و رشته آموزشی در زندگی علمی و آکادمیک دانشجویان سعی دارد تا معیارهایی که دانشجویان دو رشته و دانشکده متفاوت ( علوم ریاضی و علوم تربیتی) عملا، و فارغ از معیارها و الزامات رسمی، در انتخاب استاد راهنما مدنظر قرار می دهند را در چارچوب مفهوم برنامه درسیِ پنهان شناسایی نماید.
انتخاب استاد راهنما یکی از مولفه های فرایند نظارت پژوهشی است. یک انتخاب و انطباق آکادمیک و مطابق با معیارهای علمی موجب خواهد شد که فرایند نظارت پژوهشی به نحوی موثر صورت پذیرد. نتیجه این کار نه تنها یک پایان نامه خوب و با کیفیت، بلکه انطباق فرد با هنجارهای آکادمیک، یعنی جامعه پذیری دانشگاهی است. در کلیه این مراحل، نقش و تاثیر برنامه درسی پنهان غیر قابل انکار است. البته در اینجا دو لفظ انتخاب و انطباق عمدا استفاده شده اند. در برخی دانشگاه ها دانشجویان با توجه به تعداد اساتید موجود از قدرت انتخاب بالایی برخوردارند, در حالیکه در برخی دانشگاه ها به دلیل تعداد کم اساتید و یا بر مبنای قوانین و عرف موجود, این گروه های آموزشی هستند که تعیین می کنند کدام استاد با کدام دانشجو کار کند و در حقیقت نوعی انطباق صورت می گیرد.
اهمیت و ضرورت تحقیق
اما یکی از مهمترین مراحل در مقطع تحصیلات تکمیلی، مرحله انجام پروژه پایان نامه است. به نظر می رسد که موفقیت در اجرای درست این مرحله می تواند تاثیر بسزایی در موفقیت های آینده دانشجویان داشته باشد ( عطاران و همکاران، ۱۳۸۹؛ اسمبی[۱۳]، ۲۰۰۰). به همین دلیل است که نقش استاد راهنما در این مرحله اساسی و پررنگ است. تجربیات زیسته دانشجویان تحصیلات تکمیلی در رشتههای مختلف نشان میدهد که صرف نظر از معیارهای مطرح شده توسط متخصصان و پژوهشگران مختلف، عوامل و شرایط متفاوتی همچون فرهنگ هر رشته، شرایط اجتماعی و فرهنگی هر دانشگاه، روابط قدرت در دانشگاه، جنسیت، نژاد، وابستگی طبقاتی، گرایشهای دینی و مذهبی و امثال اینها از جمله عواملی موثر در گزینش استاد راهنما و نحوه تعامل وی با دانشجویان است ( اکر، ۲۰۰۱). از سوی دیگر، برخی شرایط و هنجارهای غیر رسمی و پنهان نیز در گروههای آموزشی وجود دارند که دانشجویان با شناخت و آگاهی از آنها میتوانند انتخاب رضایت بخشتر و در نتیجه ماحصل بهتری داشته باشند. اما برخی دانشجویان به دلایل گوناگون نمیتوانند شناخت لازم و کافی از این هنجارها به دست آورند و در نتیجه، دوره فعالیت پژوهشی (پایاننامه) رضایت لازم را برایشان فراهم نمی کند و نتیجه کار نیز احتمالاً کیفیت لازم را نخواهد داشت ( اسمیت، ۲۰۰۴). لذا ضروری است تا معیارهایی که دانشجویان رشته های مختلف عملا در انتخاب استاد راهنما مد نظر قرار می دهند شناسایی گشته و میزان تناسب این معیارها با عوامل تاثیر گذار در بهبود فرایند نظارت پژوهشی ( که در تحقیقات علمی شناسایی شده اند) مشخص شود.
اهداف پژوهش
شناسایی هنجارهای پنهانِ موثر در انتخاب استاد راهنما توسط دانشجویانِ کارشناسیِ ارشد ریاضی
شناسایی هنجارهای پنهانِ موثر در انتخاب استاد راهنما توسط دانشجویانِ کارشناسیِ ارشد علوم تربیتی
بررسی تطبیقی این هنجارها و تبیین تفاوتها و شباهتهای آنها
تعاریف و اصطلاحات
– برنامه درسی: در پژوهش حاضر، مفهوم پیشرفتگرایانه برنامه درسی مدنظر پژوهشگر میباشد. بنابراین، مراد از برنامه درسی در این تحقیق “همه تجربههایی است که یک فراگیرنده تحت راهنمایی یک نهاد آموزشی کسب می کند” ( پورتلی[۱۴]، ۱۹۸۷).
– برنامه درسی پنهان: برنامه درسی پنهان را با تعاریف و اصطلاحات گوناگونی میتوان در منابع علمی رشته برنامه درسی یافت نمود که هر یک منبعث از چارچوب ایدئولوژیکی خاصّی میباشند. امّا منظور از این مفهوم در پژوهش حاضر، یادگیریهایی است که در چارچوب اجرای برنامه درسی تصریح شده و الزامات رسمی و قانونیِ یک نهاد آموزشی، و به دلیل حضور در بطن و متن فرهنگ حاکم بر آن نهاد، فراگیرندگان تجربه می کنند. تجربههای یادگیری که بدینوسیله حاصل میشوند عمدتاً در قالب مجموعهای از انتظارها و ارزشها تبلور مییابند و کمتر به حوزه دانستنیها و شناخت معطوف شده است (مهرمحمّدی، ۱۳۸۷).
– فرهنگ: فرهنگ نظامی از نگرشها، ارزشها، و دانشهاست که به طرزی گسترده در میان گروهی از مردم مشترک است و از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود (اینگلهارت، به نقل از صالحی امیری، ۱۳۸۶).
– پایاننامه: فعالیتی پژوهشی- تحقیقاتی است که در زمینه رشته تحصیلی مربوطه و تحت راهنمایی استاد راهنما انجام میگیرد (آییننامه دوره کارشناسی ارشد ناپیوسته وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری، ۱۳۸۷). در جامعه علمی ایران، پایان نامه به اثر نهایی دانشجوی کارشناسی ارشد و رساله به اثر نهایی دانشجوی دکتری اطلاق می شود ( دانشور، ۱۳۸۸).
– دوره کارشناسی ارشد ناپیوسته: دورهای بالاتر از کارشناسی است که براساس مصوّبه شورای گسترش آموزش عالی، به اخذ مدرک کارشناسی ارشد در رشته مربوطه منتهی میشود (آییننامه دوره کارشناسی ارشد ناپیوسته وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری، ۱۳۸۷).
– استاد راهنما: یکی از اعضاء هیات علمی دانشگاه است که روند کار یک پژوهشنامه تحصیلی، از جمله یک پایاننامه، را نظارت و مسئولیت آن را قبول کرده و دانشجو را راهبری می کند (دانشور، ۱۳۸۸).
– فرهنگ سازمانی: مجموعهای از ارزشهاست که به افراد در سازمان کمک می کند تا متوجه شوند که چه اعمالی برای سازمان و اعضای آن قابل قبول، و چه اعمالی غیرقابل قبول است (وودمن و ویلکینسون، ۲۰۰۶).
– فرهنگ دانشگاهی: الگوی معانی نهفته در صُوَر نمادین، از جمله کنشها، گفتهها، و تمامی مقولات معناداری است که افراد دانشگاهی به کمک آن با هم ارتباط برقرار می کنند و در تجارب، دریافتها و باورهای مشترک با یکدیگر سهیم میشوند (فاضلی، ۱۳۸۷).
– ارزش: آنچیزی را شامل میشود که کم و بیش در میان عدهای از افراد قابل احترام و یا مورد توجه است (محسنی، ۱۳۸۶).
– نظارت پژوهشی: فرایندی تسهیل کننده است که مستلزم انجام فعالیت های پژوهشی مقرر توسط دانشجو ( به منظور حل یک مساله یا تولید دانش جدید) و هدایت، راهنمایی و مشاوره وی توسط استاد راهنما ( به منظور درگیر ساختن دانشجو در فعالیت های آکادمیک) است. این فرایند در نهایت منجر به کسب یک مدرک رسمی دانشگاهی توسط دانشجو می شود ( لی[۱۵]، ۲۰۰۸).
– جامعهپذیری: عبارتست از همسازی و همنوایی فرد با ارزشها، هنجارها، و نگرشهای گروهی و اجتماعی (علاقه بند، ۱۳۸۶).
– فرهنگ رشتهای: مجموعهای از آگاهیهای فرهنگی اساسی یک رشته که به افراد امکان میدهد خود را یک جامعهشناس، انسانشناس، زیستشناس، بدانند و یا توسّط دیگران به این عنوان پذیرفته شوند (آکر، ۲۰۰۱).
– جامعهپذیری دانشگاهی: فرایندی که از طریق آن، فرهنگ دانشگاهی مانند دیگر اشکال فرهنگ، به دانشجویان منتقل میشود (فاضلی، ۱۳۸۷).
ادامه مطلب در لینک زیر
آخرین نظرات