نواندیشان فردا - مجله‌ اینترنتی آموزشی علمی

خانهموضوعاتآرشیوهاآخرین نظرات

آخرین مطالب

  • پایان نامه آموزش رفتار درمانی شناختی و استرس زدایی مبتنی حضور ذهن در خستگی درد، استرس ادراک شده
  • فصل سوم – روش‌ اجرای تحقیق حسابرسی
  • دانلود مقاله و پایان نامه : اصول بنیادی درمان شناختی
  • پایان نامه بررسی عوامل موثر بر بهبود تصویر برند بانک سینا در میان مشتریان
  • پایان نامه شرط عندالاستطاعه در مهریه
  • پایان نامه بررسی رابطه ارتباطات سازمانی و مدیریت بحران در آموزش و پرورش ناحیه یک شهرستان بندرعباس
  • دانلود پایان نامه درباره حقوق کیفری :انکار بعد از اقرار در قتل
  • عملکرد بانک ها
  • پایان نامه بررسی تاثیر اعتیاد به کار بر فرسودگی شغلی کارکنان ادارات دولتی ...
  • جلب شخص ثالث
  • حقوق کودکان نامشروع در فقه امامیه و فقه اهل تسنن قانون مدنی ایران
  • نحوه طرح دعوای اعتراض به ثبت در دادگاه صالح
  • پایان نامه شیوه جبران خسارات وارده بر مسافران در سوانح هوایی در حقوق ایران با مطالعه تطبیقی کنوانسیون های بین المللی
  • مبانی نظری و سازوکار نظام قانونگذاری پادشاهی متحده بریتانیا
  • جایگاه حقوقی کودکان نامشروع – نفقه و حقوق مادی
  • پایان نامه ارشد رشته مدیریت : بررسی تاثیر کاربرد فناوری اطلاعات بر عملکرد مدیریت منابع انسانی
  • پایان نامه بررسی رابطه بین تبلیغات اینترنتی و سهم بازار در مؤسسه اعتباری ...
  • سطح بلوغ سرمایه های انسانی
  • پایان نامه شناسایی عوامل مؤثر بر موفقیت استقرار مراکز سنجش شایستگی و ارائه مدلی برای آن
  • پایان نامه بررسی میزان رضایت­مندی بیمه‌گذاران از خدمات ارائه­شده توسط شرکت‌های بیمه
  • توسعه ی مدارس هوشمند در کشور
  • پایان نامه کارشناسی ارشد رشته مدیریت : میزان عدم صحت پیش بینی سود شرکتها در عرضه اولیه و افزایش سرمایه
  • پایان نامه آموزش رفتار درمانی شناختی و استرس زدایی مبتنی حضور ذهن در خستگی درد، استرس ادراک شده
  • پایان نامه بررسی رابطه هوش هیجانی، وضعیت اقتصادی -اجتماعی، و نگرش نسبت به مدرسه بر پیشرفت ...
  • پایان نامه استقلال اداری_ استخدامی قوه قضائیه
  • مشروعیت اشتغال زنان از دیدگاه روایات
  • پایان نامه اثر بخشی آموزش درمان مبتنی بر بهوشیاری دانشجویان
  • خوشبینی و کیفیت زندگی:
  • مفهوم شهروندی در حقوق مدنی
  • پایان نامه بررسی عوامل پیش برنده و بازدارنده در استفاده از کتابخانه‌های عمومی
  • پایان نامه بررسی رابطه تجربه و تخصص ،خطای اعتماد بیش از حد و ریسک ...
  • بررسی تاریخی رویکردهای مداخله در اسکان‌های غیررسمی
  • پایان نامه شناسایی شاخص ­های اعتبار در ارتباطات علمی (مطالعه و استناد) از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه خوارزمی
  • پایان نامه تحلیل محتوای کتاب های درسی علوم تجربی دوره ابتدایی از نظر میزان توجه به سواد تغذیه
  • تشریفات قانونی و نحوه تملک املاک توسط دولت
  • پایان نامه بررسی رابطه بین سرمایه فکری و مدیریت دانش در اعضای شورای شهر یزد طی ۴ دوره متوالی
  • پایان نامه کارشناسی ارشد رشته مدیریت : بررسی رابطه بین ساختاری سازمان و کیفیت اطلاعات مالی
  • پایان نامه بررسی اثرات حجم اعتبارات اعطایی بانک کشاورزی بر رشد و توسعه ...
  • پایان نامه تاثیر استرس شغلی بر کیفیت تدریس معلمان ابتدایی اداره آموزش و پرورش ...
  • نسب طفل ناشی از تلقیح مصنوعی در حالتهای مختلف
  • پایان نامه شناسایی عوامل مؤثر بر موفقیت استقرار مراکز سنجش شایستگی و ارائه مدلی برای آن
  • پایان نامه ارشد مدیریت مالی: بررسی تأثیر بانکداری الکترونیک بر عملکرد نظام بانکداری بدون ربا
  • دفاع مشروع و کنترل موثر
  • پایان نامه گردشگری، انگیزه ها و عوامل مرتبط با آن
  • دانلود پایان نامه در مورد تحصیل اقرار از طریق اعمال خدعه و فریب
  • پایان نامه رشته روانشناسی با موضوع : شرایط ایجاد رابطه
  • پایان نامه ارتباط بین سبک رهبری از دیدگاه لیکرت با میزان تعهد سازمانی کارکنان
  • مخفی نگاه داشتن اصلیت فرزندخوانده در آلمان
  • هرزه نگاری و قانون جرایم رایانه ای و مسأله صلاحیت قضایی
  • پایان نامه تربیت اخلاقی در نهج البلاغه

آخرین نظرات

  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در پایان نامه : نقش عوامل محیطی در بزهکاری
  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در دانلود پایان نامه درباره اهداف مشاوره گروهی
  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در عشق در ویس و رامین
  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در عشق در ویس و رامین
  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در نابهنجاری روانی از دیدگاه آدلر
  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در متن کامل پایان نامه : شرایط رابطه درمانی
  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در اشترنبرگ: مدل مثلث عشق
  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در پایان نامه بررسی عوامل موثر بر اعتماد الکترونیک در وب سایت های گردشگری
  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در پایان نامه بررسی میزان آشنایی کتابداران کتابخانه‌ها با معیارهای اخلاق حرفه‌ای کتابداری
  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در پایان نامه بررسی رابطه هویت دینی و مدیریت بدن در بین جوانان 24-15 ...
  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در پایان نامه بررسی علل مهاجرت افغان ها به ایران
  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در پایان نامه طراحی و تدوین استراتژی‌های مناسب برای محصولات موسیقایی ایرانی با رویکرد صادرات با ...
  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در پایان نامه سنجش سواد مالی دانشجویان و ارتباط آن با رفاه ذهنی ...
پایان نامه روانشناسی : علل تعارضات زناشویی
ارسال شده در 19 اردیبهشت 1399 توسط نویسنده محمدی در بدون موضوع

علل تعارضات زناشویی

گاه دیده می شود مرد یا زن دائما در صدد هستند خود را با رفتارها و انتظارات همسر، چه غلط و چه صحیح، سازش و تطبیق دهند. این حالت با وضعیت سازگاری مثبت، صبر و بردباری که لازمه هر زندگی جمعی و گروهی است، تفاوت دارد (کر[۱] ، ۲۰۰۳، به نقل از لورانس لیتواک،۲۰۰۶) .

گاه دیده می شود در خانواده ای روابط بین اعضا نسبت به یکدیگر توام، با تحقیر و سرزنش و رفتارهای تند و خشن و اهانت آمیز است. بعضی اوقات در خانواده اشتباهات و خطاهایی از اعضا سر می زند و یا ما تصور می کنیم همسر و فرزندانمان آنگونه که مورد انتظارمان بوده رفتار نکرده اند، در چنین مواقعی سرزنش کردن فرد خاطی باعث می شو د که در اعضای خانواده احساس حقارت به وجود آید و این روند ایجاد شده باعث وجود جو تنش  و جنجال در خانواده می شود (مانکینی[۲]، ۲۰۰۱، به نقل از لورنز،۲۰۰۳).

از جمله موانع بر سر راه تغییر زندگی زناشویی این است که گرفتاری ها را به عنوان صفت و خصیصه همسر تلقی کرده و گناه را برگردن او می اندازیم. وقتی همسر خود را مسئله قلمداد می کنیم ممکن است که نتیجه گرفته شود که کاری از شما ساخته نیست و بعد برای آنکه وضع را از آنچه هست وخیم تر کنید، احتمالا مسئله را به قدری بزرگ می کنید که حتی فکر امکان اصلاح شرایط به نظر شما  غیر ممکن می رسد (بک[۳]، ترجمه قرچه داغی، ۱۳۸۵).

پایان نامه

تعارض می تواند به علل زیر بوجود آید:

  • تفاوت در تصور و برداشت از اطلاعات حسی
  • مخالفت با باورها، تغییرها، توقعات و ارزشها
  • آشفتگی احساسات، رقابت بین خواسته ها و رغبت ها
  • تخطی رفتارها (میلر و همکاران، ترجمه بهاری ۱۳۸۵).

 

۲-۱-۴) منابع عمده تعارض عبارتند از:

  • بافت اجتماعی: تغییریک فرایند غیر قابل اجتناب است که می تواند هم فرصتهایی را برای رشد و سازگاری ایجاد کند یا منجر به حالت تدافعی و انزوا شود.به هر حال تغییر در ابتدا برای افراد و روابط استرس زاست.تغییر روابط ونقشها برای زوجین امروزی چالش انگیز است. تغییرات اجتماعی مثل دو شغله بودن، تقسیم مسئولیت های والدین، عوامل استرس زای اقتصادی، بی ثباتی اجتماعی، منابع بالقوه تعارض می باشند(لانگ و یانگ[۴]،۱۹۹۸) .
  • استرس موقعیتی: گاهی اوقات، وقایع پیش بینی شده و پیش بینی نشده احتیاج به سازگار شدن دارند و ممکن است ایجاد تعارض کنند. بیماری های مزمن، مرگ والدین سالمند، بحران های مالی، مشکلات مربوط به فرزندان، اغلب ایجاد کننده تعارض هستند. درجه و شدت اثر این عوامل بستگی به مهارت زوجین در چگونگی مواجهه با این عوامل دارد(شریعتمداری،۱۳۸۳).
  • نظریه تفاوتهای ادراکی: یک منبع ایجاد تعارض این است که طرفین یک موقعیت را بطور متناوب مورد توجه قرار می دهند.تعارض با تفاوت ادراک و فهم موضوع شروع و به صورت رفتاری و هیجانی آشکار می شود.بطور کلی دو دیدگاه با نظریه ادراکی وجود دارد: مدل متمرکز برهیجان و مدل متمرکز بر عمل. در الگوی متمرکز بر هیجان علت تعارض و حالتهای روان شناختی را در نظر می گیرند، در حالیکه الگوی متمرکز بر عمل رفتار را به عنوان کانون اساسی و مهم در نظر می گیرد (لانگ و یانگ،۱۹۹۸).

 

  • نظریه برابری[۵]: درک افراد از برابری در روابط ، به وسیله  ارزیابی از نتایج  مشخص می شود.به عبارت دیگر شخص به آنچه که از رابطه بدست آورده و آنچه همسرش در یافت کرده است ،توجه می کند.اگر یکی از آنها احساس کند رابطه غیر عادلانه و نابرابر شده است منجر به تنشهای روانشناختی می شود و این تنشها باعث بروز تعارض می شود.برای مثال در یک زوج دو شغلی، یک شخص ممکن است در توزیع مسئولیتهای منزل، احساس بی عدالتی کند(لانگ و یانگ،۱۹۹۸).

تئوری برابری فرض می کند که اشخاصی که در روابط غیر منصفانه مشارکت می کنند احتمالا از آن رابطه ناراضی هستند هنگامی که فرد در شرایطی قرار می گیرد که برای یکی از قواعد برابری بی فایدگی را تجربه می کند احساس نارضایتی کرده و بیشتر بر پایان رابطه توجه دارند.(دهقان،۱۳۸۰)

 

  • نظریه تبادل (معاوضه): تئوری مبادله در زمینه تعارض، تحلیلی شبه اقتصادی از تعامل بین دو نفر ارائه می کند. تعامل در قالب هزینه ها وپاداشهایی که این دو نفر برای یکدیگر بوجود می آورند نگریسته می شود و جنبه دو طرفه پاداش ها ، تنبیه ها یا هزینه ها توجه می شود (برنشتاین، به نقل از پورعابدی و منشی ،۱۳۸۰).

تعارض و اختلافات زناشویی ، از ابتدا به عنوان تابعی از نرخهای تقویت و تنبیه مفهوم سازی می شود. شاید مناسب ترین واژه برای تقویت یا پاداش  واژه رضایت، و برای تنبیه یا هزینه واژه نارضایتی باشد.بنابراین نظریه مبادله براین باور است که افراد می کوشند تا میزان رضایت (پاداش)را به حداکثر و میزان نارضایتی(هزینه) را به حداقل برسانند.بعضی از پاداشهایی که زوجها مبادله می کنند شامل پول، اجناس، عشق، مقام اجتماعی و اطلاعات است (فورن هام[۶]،۱۹۸۳ ؛به نقل از یانگ،۱۹۹۸).

فرضیه کلی این تئوری این است که افراد در جستجوی موقعیتهایی هستند که در آن پاداشها از هزینه ها بیشتر باشد و از رفتارهایی که مستلزم هزینه زیاد است اجتناب کنند.بنابراین فرد A تا جایی نسبت به فرد B قدرت دارد و می تواند بر رفتارهای او تاثیر بگذاردکه قادر باشد پاداشها و هزینه هایی را که برای فرد B   وجود دارد کنترل یا تعیین کند.آنچه که یک شخص در یک رابطه دریافت می دارد با آنچه در آن رابطه هزینه کرده است باید تاحدودی برابر باشد.عدم تعادل هزینه ها و دریافت ها  باعث تعارض و عدم رضایت  فردی که سهم کمتری از  منابع را  می برد  می شود و  می تواند وضعیت کل خانواده را به مخاطره بیاندازد (ریچر[۷]، ۲۰۰۰؛ به نقل از ذوالفقارپور ،۱۳۸۰).

  • نظریه اسناد: این نظریه نشانگر آن است که واکنش مردم به یک مشکل، بر مبنای عقایدشان در مورد علت مشکل است. در زندگی زناشویی علت مشکل را به همسر نسبت دادن و مسئولیت شخصی را برای ایجاد تعارض نپذیرفتن یک روش معمولی است تا شخص نسبت به خود احساس بهتری داشته باشد بدون اینکه تعارض را حل کند(بوکام[۸]،پستین[۹]،۱۹۹۰ ؛ به نقل از یونگ،۱۹۹۸) .

جاکوبسن[۱۰] و دیگران دریافتند که زوجهای درمانده ، رفتار منفی و همراه با عدم همکاری همسران خود را به عوامل درونی اسناد می دهند و از این طریق حداکثر برخورد منفی خود را تضمین می کنند. بلعکس احتمال می رود که زوجهای غیر درمانده رفتارهای پاداش دهنده و مثبت همسران خود را بیشتر  به عوامل درونی نسبت دهند.(برنشتاین؛  به نقل از پورعابدی،۱۳۸۰).

در واقع زوجهای درمانده بر رفتار منفی همسران خود تاکید می کنند و رفتار مثبت آنان را به حساب نمی آورند در حالی که زوجهای غیر درمانده بر اعمال مثبت تاکید می نمایند و  اعمال منفی که ممکن است انجام شود را مورد توجه قرار نمی دهند.

گاهی بجای تلاش برای تغییر رفتار نامطلوب همسر، باید انتظارات و باورهای همسر ناراضی دوباره بررسی و احتمالا اصلاح شوند.مطالعات میدانی و پژوهشهای آزمایشگاهی روی تعارض نشان داده که وقتی افراد بدانند در حل مسائل کنترل دارند، بطور موثرتری با حوادث و رویدادهای منفی زندگی سازگار می شوند.

 

    • نظریه رفتاری[۱۱]: در مقابل تئوری ادراکی، تئوری رفتاری تعارض معتقدند که فهم و درک عمل و رفتار همسر در زمان تعارض و نیز جستجوی رفتارهای جدید برای کنترل تعارض مهم است.(یونگ ،۲۰۰۰).

 

 

کنترل و مدیریت موفق آمیز تعارض موارد زیر را شامل می شود:

روشن شدن وظایف و تعهدها، تعیین مرزهای بین شخصی، کمک به سهیم شدن در تصمیم گیری ها و استفاده از رابطه باز.

موقعیتی که  این نظریه  را روشن  می سازد  این  است که همسری که  دیگری  را تحقیر می کند و مورد انتقاد قرار می دهد و او بجای اینکه با رفتار کلامی برخورد کند خانه را ترک می کند و این ترک خانه منجر به افزایش تعارض می شود تا حل آن.تمرکز تئوریهای رفتاری برتغییر رفتار در هر دو همسر است.

 

  • نظریه رشد[۱۲]: مطابق این نظریه، تعارض نتیجه تجارب زوجین در زمینه استرس پیش بینی شده و پیش بینی نشده در مراحل تکامل می باشد. بدین معنی که در جریان انتقال از یک مرحله رشدی به مرحله دیگر مشکلاتی بروز پیدا می کند. تولد و پرورش یک کودک تغییرات زیادی در ساختار و استقلال درون خانواده ایجاد می کند.که این مستلزم سازگاری در تمام اعضای خانواده است ( دوفی[۱۳]، ۱۹۹۹) .

گذر از یک مرحله رشدی به مرحله دیگر پیشرفت خانواده را در بالاترین سطح استرس قرار می دهد. این استرس ها و تغییرات برای سازگاری موفقیت آمیز ساختار جدید مورد نیاز است. انتقال ها لزوما استرس زا نیستند و در محدوده طبقه بندی مراحلی که شخص در دوره زندگی اتخاذ می کند قرار نمی گیرند.سازگاری با استرس بر این مسئله تکیه دارد که خانواده در برخورد با شرایطی که با آن مواجه می شود چگونه می اندیشد و چه می کند و نحوه سازگاری با موقعیتهای استرس آور تحت تاثیر ارزیابی ضرورتها، وظایف آنها و نیز منابع موجود(منابع مادی، فیزیکی ، روانی، اجتماعی) قرار دارد( السون[۱۴]، ۱۹۹۹؛ به نقل از شفیعی نیا ،۱۳۸۱).

 

  • نظریه مذاکره[۱۵]: نظریه گفتگو مربوط به درک علت تعارض زوجهاست. نظریه گفتگو تعارض را در نتیجه شکست استراتژی گفتگو می داند.استراتژی گفتگو و نحوه عمل مثل تشویقهای کلامی در رابطه میتواند موثر باشد.بنابراین شیوه ها و رفتارهای گفتگو بجای نیازهای واقعی علت تعارض می شود.مثلا زن دوست دارد که شوهرش عصر در خانه باشد،بنابراین او شوهرش را با فعالیت جنسی به خاطر ماندن در خانه پاداش می دهد.زن تلاش می کند که نیازهای شوهرش را برآورده کند و او را با بازی فعالیت جنسی بیشتر بعنوان راه حلی که به نفع هر دوی آنهاست در خانه نگه میدارد.اگر موفق نشود وقتی شوهرش با دوستانش بیرون می رود شروع به شکایت و انتقاد می کند و در نتیجه شوهر بیشتر به دوستانش تمایل پیدا می کند، زن نیز ممکن است با کاهش فعالیت جنسی رفتار شوهرش را تلافی کند و با این روش او را وادار به پذیرفتن راه حل خویش کند(یونگ، ۲۰۰۰).

 

۲-۱-۵) مزایای تعارض:

متخصصان علوم اجتماعی کشف کرده اند که عشق، تنها زمانی تداوم می یابد که با اختلاف عقیده ها به طور باز برخورد شود. کویر اسمیت[۱۶] در زمینه مزایای تعارض عقیده دارد: نخستین مزیت تعارض آنست که ، برخی که اختلاف سلیقه و عدم توافق خود را به طور آشکار بیان می کنند و کودکانی به بار می آورند که از خصوصیات بسیار ارزشمند اعتماد به نفس بالا برخوردارند. فایده دیگر تعارض آن است که از رکود جلوگیری می کند. علاقه و کنجکاوی را بر می انگیزد و خلاقیت را پرورش می دهد.  جان دیویی[۱۷] می گوید: «تعارض، خرمگس تفکر است، تعارض ما را به حرکت وا می دارد تا مشاهده کنیم و بخاطر بسپاریم. تعارض ابتکار را بر می انگیزد. ما را از انفعال مطیعانه بیرون می راند و وادار می سازد که به توجه و ابداع روی آوریم. تعارض جزء لاینفک نبوغ و تفکر است» (بولتون[۱۸]، ترجمه سهرابی ۱۳۸۴).

 

۲-۱-۶) انواع تعارض:

همه اختلافهای زناشویی، از آزردگی های روزمره تا جنگهای بی امان، در واقع در یکی از این طبقات جای می گیرند.

 

  • مشکلات دائمی:

متاسفانه اکثر اختلافات زناشویی یعنی ۶۹ درصد در این طبقه قرار می گیرند. اینها مشکلاتی هستند که علی رغم وجود آنها، زوج ها از زندگی زناشویی خود بسیار راضی اند، زیرا برای کنار آمدن با مشکلات راهی پیدا کرده اند. آنان آموخته اند که این مشکل را در جای خود نگه دارند. این زوجها به طور مشهودی درک می کنند که این مشکلات جزء گریز ناپذیر روابط اند. درست مانند کسالتهای جسمی مزمن که با بالا رفتن سن گریز ناپذیر می شوند. ممکن است از این مشکلات خوششان نیاید. اما با اجتناب از موقعیتهایی که آنها را بدتر می کند و یا به کار گرفتن راهکارها و اموری که در مواجهه با آنها یاری می رساند، با آنها مقابله می کنند(گاتمن، ترجمه مصباح و همکاران ۱۳۸۵).

 

 

 

  • مشکلات حل شدنی:

این  مشکلات  ممکن است  در مقایسه با مشکلات غیر قابل حل ، نسبتا  ساده بنظر  برسد  اما  می تواند به رنج بسیار میان زن و شوهر منجر شود. قابل حل بودن یک مشکل به معنای حل آن نیست. وقتی یک مشکل حل شدنی به تنش بسیار می انجامد، به دلیل این است که زوجها روش های کارآمد برای غلبه بر آن نیاموخته اند (گاتمن، ترجمه مصباح و همکاران ۱۳۸۵).

 

۳- تعارض میان احساسات:

از آنجا که وجود تفاوت میان انسانها امر اجتناب ناپذیری است. در هر روابط مهمی ممکن است احساسات خصمانه نیرومندتر، تعارض هایی بوجود آورند که معمولا با بکارگیری شیوه حل مسئله قابل حل است (بولتون، ترجمه سهرابی ۱۳۸۴).

[۱].M.Kerr

[۲].J. A.Macinni

[۳].Beck

[۴]. Yung

[۵] . equall theory

[۶] .Furnham

[۷].Richer

[۸] Baucom

[۹] Epistein

[۱۰] Jacobson

[۱۱] .behaviour theory

 
سایت های دیگر:
پایان نامه با موضوع لرزه نگاری
پایان نامه درباره مدیریت برنامه ریزی
نظر دهید »
پایان نامه روانشناسی درباره فرآیند تعارضات زنا شویی:
ارسال شده در 19 اردیبهشت 1399 توسط نویسنده محمدی در بدون موضوع

فرآیند تعارضات زنا شویی:

    • مرحله ابتدایی: مشخصه این مرحله، نومیدی فزاینده، سرخوردگی، احساس ضربه و خشم است و افکار یک همسر یا هر دو بر ویژگی منفی شریک دیگر آن چیزی نبوده که قابل انتظار بوده است. همسران هنوز درباره آینده ازدواجشان و تلاش برای حل مشکل از طریق ابراز احساسات و یا تلاش برای خشنودسازی همسر دیگر خوش بین هستند ( میلر ، ترجمه بهاری، ۱۳۸۵).

 

  • مرحله میانی: طی این مرحله خشم و آزار افزایش و شدت می باید، زوجین انتظار دارند شریکشان به شیوه های منفی مشخص رفتار کنند. در این مرحله شروع بی تفاوتی فزاینده گزارش می شود. بعضی از همسران شروع به سبک و سنگین کردن مزایا و معایب ازدواج خود می کنند و تصمیم می گیرند که آیا به ازدواج خود ادامه بدهند یا آنرا فسخ می کنند. تلاش برای خشنودسازی همسر کمتر دیده می شود اما تلاش برای حل مسئله افزایش می یابد ( میلر ، ترجمه بهاری، ۱۳۸۵).
  • مرحله پایانی: در این مرحله احساس و ابراز خشم زوجین به خود، دیده می شود. احساس اعتماد کاهش یافته و احساس بی تفاوتی و درماندگی افزایش می یابد. رایج ترین افکار طی این مرحله مربوط به خاتمه ازدواج و تعیین دقیق نحوه انحلال آن است. به هر حال هنوز ممکن است ابهاماتی وجود داشته باشد. قبل از این مرحله مشاوره به ندرت دنبال می شود. اما در این مرحله بسیاری از ازدواج ها به آخرین تلاش خود برای نجات ازدواج یا ترک آن، به زناشویی درمانی اقدام می کنند. ( میلر ، ترجمه بهاری، ۱۳۸۵).

 

۲-۱-۸) فرایند حل تعارض:

میلر و همکاران معتقدند : قبل از رسیدن به هر نتیجه ای، زن ها و شوهرها فرایند تلاش برای برخورد کردن با مشکلات را طی می کنند. شیوه عمل آنها معمولا یکی از موارد زیر است:

    • اجتناب کردن: در رویارویی با  مسئله ای بالقوه  تعارض انگیز،  برخی زن و  شوهرها سعی می کنند از طریق پرحرفی، از کنار آن گذشتن، یا تغییر موضوع، آن را تلطیف کنند. آنها برای اجتناب از تعارض، سعی می کنند اهمیت موضوع را نادیده بگیرند یا حتی انکار کنند .
    • ترغیب کردن: گاهی مواقع زن و شوهرها می کوشند یکدیگر را به فکر کردن درباره روش برخورد با مسئله ترغیب کنند. یکی از همسران ممکن است با قدرت بیشتر و با زور و کلک، دیگری را راضی یا ترغیب و طرف مقابل نیز سرانجام اطاعت کنند. این روش برخورد می تواند مسئله را حل و فصل کند اما حاصل آن «غالبا» احساسات منفی دو طرف است.

 

  • آشتی کردن: راه دیگر برای رفع تعارض، آشتی کردن است. یعنی رسیدن به راه حل از طریق مصالحه، در اینجا هر یک از زن و شوهرها خاصعانه به یکدیگر امتیازاتی می دهند که برای دیگری مهم است. این راه حل ممکن است موثر افتد اما ممکن است برای هر دو طرف کاملا رضایت آمیز باشد یا نباشد.
  • بلاتکلیفی: با این  فرایند همسران  درباره راه  حل ها  بحث می کنند و بدان ها نزدیک  می شوند، اما هرگز به جواب نمی رسند. آنها در حین جر و بحث های خود صورت مسئله را پاک می کنند. ساعتها حرف می زنند اما ذره ای عمل نمی کنند. این روش در دراز مدت رضایت بخش نیست .
  • مشارکت جویی: این فرایند از مصالحه فراتر می رود. در این فرایند، هر یک از زوجین درصدد هستند که راه حلی برای مسئله پیدا یا ابداع کنند که به نفع هر دوی آنهاست. در این فرایند، زن و شوهر هر دو با هم هماهنگ می شوند و کل اطلاعات و آگاهی خود را برای درک و فهم تعارضاتشان به کار می گیرند و یک راه حل عملی ابداع می کنند. اساس توافق و وفاق است. تصمیم گیری به نفع هر دوست . (میلر و همکاران، ترجمه بهاری، ۱۳۸۵).

 

۲-۲) نظریه عقلانی- عاطفی الیس[۱]

درمان عقلانی- عاطفی نوعی درمان شناختی است که براصول رفتار درمانی تاکید دارد. این رویکرد جامع و کامل بر نوع تفکر، شیوه های قضاوت اشخاص ، تصمیم گیری ها و فعالیت تمرکز دارد.ماهیت این رویکرد آموزشی و دستورالعملی است (روش مستقیم) و به میزان مساوی بر فعالیتهای شناختی، پاسخهای عاطفی و واکنشهای رفتاری توجه دارد.درمان با تمرکز به عواطف و رفتارهای آشفته و مختل زوجین مراجعه کننده شروع شده و با بحث و مجادله با افکار غیر منطقی تولید کننده این عواطف و رفتارها پایان می پذیرد.(کوری[۲]،۱۹۹۶).

 

۲-۲-۱) مروری بر نظریه درمان عقلانی- عاطفی آلبرت الیس

آلبرت الیس در سال ۱۹۱۳ در سن پترزبورگ متولد شد و در نیویورک پرورش یافت. در اوایل کودکی ۹ باربه بیماری نفریت مبتلا شد، در سن ۱۹ سالگی به بیماری قند مبتلا شد. و در سن ۴۰ سالگی دیابت گرفت. می توان گفت وی دارای یک زندگی استثنایی بود اما از نیرو و انرژی فراوانی بهره می برد. (کوری ، ۱۹۹۶).

در ۱۶ سالگی علاقه زیادی به فلسفه داشت. فلسفه مطالعه کرد تا به افراد کمک کند نقطه نظر فلسفی خود را تغییر دهند و روشهایی برای کاهش رفتارهای خود تخریبی ایجاد نمایند (شارف[۳]، ۱۹۹۶).

الیس دریافت که رایزن خوب و با مهارتی می تواند برای مردم باشد و از این کار لذت ببرد. بنابراین تصمیم گرفت در رشته روانشناسی به فعالیت بپردازد (کوری،۱۹۹۶).

وی به دیدگاه فلسفی رواقی، نظرات کانت و دیدگاه های اسپینوزا[۴]، برتراندراسل[۵]، شکسپیر[۶]، علاقمند شد و آنها را با علاقه دنبال کرد. (کریستی[۷]، ۱۹۸۹؛ شفیع آبادی، ۱۳۸۳؛ شارف، ۱۹۹۶).

او کار خود را در زمینه مشاوره ازدواج، خانواده و مسائل جنسی شروع کرد. در سال ۱۹۵۶ در همایش سالانه انجمن مشاوره آمریکا مقاله «درمان منطقی» مورد توجه قرار گرفت. بعد از کاربرد اصطلاح «درمان منطقی» پشیمان شد، زیرا برای برخی روانپزشکان سوء تفاهم ایجاد کرده بود که در این نظریه عواطف نادیده گرفته شده است به همین دلیل نام نظریه خود را به درمان «عقلانی- عاطفی» تغییر داد. (شارف، ۱۹۹۶ ).

اپیکتتوس[۸] یکی از پیروان مکتب رواقی در نظریه خود توصیه هایی را می نماید که به مقدار زیادی با مبانی نظری درمان عقلانی، عاطفی همخوانی دارد. او اعتقاد دارد :هیچ چیزی وجود ندارد که خوب یا بد باشد،بلکه تفکر ماست که آنرا خوب یا بد می کند. در حیطه مذاهب،  چند تن از متفکران آیینهای باستانی تائو و بودا نیز بر دو نکته اصلی از فلسفه رواقیون تاکید کرده اند:اول آنکه بنظر آنها ، عواطف انسان اساسا زاده فکر[۹] است و دوم آنکه، درمانگر برای تغییر و کنترل احساسات مراجع باید عقاید فرد را دگرگون کند(کرسینی[۱۰]، ۱۹۷۳ ؛شفیع آبادی،۱۳۸۳ ).

 

۲-۲-۲) تعارض های زناشویی و حل آن از دیدگاه درمان عقلانی- عاطفی:

آلبرت الیس ابتدا کار خود را با مشاوره ازدواج و زناشویی آغاز کرد. او در سال ۱۹۴۰ به درمان مشکلات روابط زناشویی و مسایل جنسی پرداخت و در اثر کار کردن دریافت در اکثر موارد آشفتگی زناشویی حاصل وجود افکار غیر طبیعی در هر دو همسر است. او دریافت اگر مردم برای یک زندگی سعادتمندانه همکاری کنند، زندگی صلح آمیزی خواهند داشت (درایدن[۱۱]،۱۹۸۸؛ به نقل از الیس، ۲۰۰۰).

الیس اولین قدم برای کاربرد زوج درمانی عقلانی _ عاطفی[۱۲] در درمان مسایل و مشکلات زناشویی را ،از طریق انتشار کتاب «چگونه با یک فرد عصبی زندگی کنیم» برداشت . او این کتاب را در سال ۱۹۵۷ نوشت که به شدت مورد استقبال عموم مردم قرار گرفت. در سال ۱۹۶۱ به همراه هارپرکتاب راهنمای ازدواج موفق را نوشت. او در این کتاب این نظر را مطرح کرد که آشفتگی زناشویی[۱۳] و نارضایتی زناشویی[۱۴] با هم فرق دارند. به نظر آنها انتظارات غیر واقعی  درباره روابط صمیمانه نقش مهمی در ایجاد و تداوم نارضایتی و آشفتگی زناشویی دارد. به نظر آنها وجود باورهای غیر منطقی در زوجین حالتی را ایجاد می کند که آنها را نوروتیک دو نفره[۱۵] می نامند. در نظریه عقلانی- عاطفی بین تعارض زناشویی و نارضایتی تمایز قائلند. به نظر آنان نارضایتی زناشویی زمانی رخ می دهد که یکی یا هر دوی زوجین چیزی را از طرف مقابل انتظار دارد که بدست نمی آورند، در نتیجه دچار احساس نارضایتی می گردد. آشفتگی زناشویی زمانی رخ می دهد که یکی یا هر دو زوج بخاطر این نارضایتی دچار آشفتگی عاطفی می شوند. بنابراین آنها ممکن است خود را مضطرب، عصبانی، کینه توز و افسرده سازند و یا احساس گناه، نفرت، کینه، حسادت در خود ایجاد نمایند. در نتیجه، این حالات در فرآیند  مذاکره، ارتباط سازنده و حل مسئله که موجب حل مشکل نارضایتی می گردد مداخله کرده و اوضاع را بدتر می سازد. به علاوه وقتی یکی یا هر دوی زوجین از نظر هیجانی آشفته گردند عموما به یک روش خود تخریبی و به دنبال آن تخریب روابط زناشویی روی خواهند آورد. مطابق دیدگاه عقلانی- عاطفی، روابط سازنده، مذاکره و حل مساله عامل اساسی حل تعارض زناشویی است. (الیس، ۱۹۶۱؛ هارپر[۱۶]، ۱۹۶۱به نقل از فریدی،۱۳۸۵).

وقتی زوجین دچار آشفتگی عاطفی شدید گردند دیگر نمی توانند به روش صحیح مذاکره کنند و از روش حل مسئله برای حل مشکل خود بهره مند گردند. مطابق نظر زوج درمانی عقلانی- عاطفی آشفتگی زناشویی حالتی از [۱۷]IC است که ناشی از باورها و عقاید غیر طبیعی الزام آور، اجباری و توام با قاطعیت درباره همسر و روابط زناشویی است. وقتی به طور طبیعی یک همسر نتواند خواسته ها و آروزهای زوج دیگر را برآورده سازد حالتی از نارضایتی و ناخشنودی را ایجاد می کند. این نارضایتی می تواند به عنوان یک واقعه فعال کننده عمل کند و باورهای غیر طبیعی را طوری فعال سازد که پیامد آن آشفتگی زناشویی باشد. زمانی که یکی یا هر دو زوج اعتقاد پیدا کنند که نیازها و تمایلات و خواسته ها و انتظارات آنها از همسرانشان بدون کم و کاست اجبارا باید فراهم گردد تعارض و آشفتگی زناشویی بروز خواهد کرد. وقتی یکی یا هر دوی زوجین این باور غیر منطقی را دنبال کنند که تو باید همان باشی که من می خواهم همان گونه فکر کنی، رفتار کنی که من دوست دارم در غیر این صورت به درد نمی خوری آشفتگی زناشویی شعله ور خواهد شد(درایدن، ۱۹۸۸ ؛به نقل از ا لیس، ۲۰۰۰).

 

[۱]. A.Ellis

[۲]. Corey

[۳]. Sharf

[۴]. Spinoza

[۵] .B. Russell

[۶]. Shakespeare

[۷]. Christy

[۸]. Epictetus

[۹] . Ideologenic

 
سایت های دیگر:
پایان نامه های دانلودی با موضوع مدل تجاری
سیاست های سرمایه در گردش : پایان نامه درباره سیاست های سرمایه در گردش
نظر دهید »
پایان نامه روانشناسی : بهزیستی روانشناختی:
ارسال شده در 19 اردیبهشت 1399 توسط نویسنده محمدی در بدون موضوع

بهزیستی روانشناختی:

در قرن بیست و یکم، گروهی از روانشناسان متوجه این امر شده اند که انسان باید انرژی عقلانی خود را صرف جنبه های مثبت تجربه اش کند (مایرز[۱]، ۲۰۰۰). بنابر این یکی از موضوعاتی که در دهه های اخیر توجه بسیاری را به خود جلب کرده، روانشنناسی مثبت گراست (سلیگمن و سنت چک میهالی[۲]، ۲۰۰۰). این دیدگاه بر توانمندی ها و داشته های فرد تاکید می کند و معتقد است هدف روانشناسی باید ارتقای سطح زندگی فرد و بالفعل کردن استعدادهای نهفته وی باشد. امروزه نیز دیدگاه جدیدی در علوم وابسته به سلامت به طور اعم و در روانشناسی به طور اخص درحال شکل گیری و گسترش است که هدف آن تمرکز روی سلامتی و تبیین ماهیت بهزیستی است. بهزیستی روانشناختی در دو دهه اخیردر ادبیات پژوهشی مورد بررسی قرار گرفته و دامنه آن از حوزه زندگی فردی به تعاملات اجتماعی کشیده شده است (کول[۳]، ۲۰۰۲).

در راستای تعریف این سازه مفهومی، گلد اسمیت، ویوم و درایتی[۴] (۱۹۹۷) عقیده دارند که بهزیستی روانی شامل دریافت های فرد از میزان هماهنگی بین هدف های معین و ترسیم شده با پیامد های عملکردی است که در فرآیند ارزیابی های مستمر به دست می آید و به رضایت درونی و نسبتا پایدار در توالی زندگی منتهی می شود. بهزیستی اشاره به حسی از سلامتی دارد که آگاهی کامل از تمامیت و یکپارچگی در تمام جنبه های فرد را در بر می گیرد. بهزیستی روانی شامل ارزش های شناختی افراد از زندگی می شود. آنها، شرایط خود را که به انتظارات، ارزش ها و تجارب قبلی شان وابسته است ارزش گذاری می کنند (دینر، اوئیشی و لوکاس[۵]، ۲۰۰۳).

تفاوت بهزیستی روانشناختی با بهزیستی اجتماعی:

بهزیستی اجتماعی[۶] بر روی تکالیف اجتماعی، که بشر در دل ساختارهای اجتماعی و اجتماعات خود با آن مواجه است، تمرکز دارد. بهزیستی اجتماعی نیز دارای ۵ مولفه است: یکپارچگی اجتماعی (احساس تعلق نسبت به جامعه، احساس داشتن مشترکاتی با جامعه خود)، پذیرش اجتماعی (درک فرد از خصوصیات و صفات افراد جامعه)، مشارکت اجتماعی (ارزشمند دانستن اجتماع خود، خود را عضو مهمی از جامعه دانستن، داشتن احساس توانایی ارائه چیزهای ارزشمند به جامعه)، شکوفایی اجتماعی (داشتن این احساس که جامعه دائما در حال پیشرفت و تحول است و پتانسیل جامعه توسط شهروندان و نهادهای اجتماعی به فعل تبدیل می شود) و درک پذیری اجتماع (توانایی فهم کیفیت، ساختار و طرز کار اجتماع، علاقه مندی به شناختن دنیا و اجتماع خود). بهزیستی روانشناختی مستلزم درک چالش های وجودی زندگی است. رویکرد بهزیستی روان شناختی، رشد و تحول مشاهده شده در برابر چالش های وجودی زندگی رابررسی می کند و به شدت بر توسعه انسانی تاکید دارد. سازه بهزیستی روان شناختی، بنابر جهت گیری های نظری گوناگون از مولفه ها و اجزای مختلفی اشباع شده است. هر یک از پژوهش هایی که در این حیطه به کار پرداخته اند عوامل و ابعاد خاصی معرفی کرده اند که در صورتی که هر فرد واجد این خصوصیات و ابعاد باشد دارای نسبتی از بهزیستی روان شناختی است (نقل از رهبری، ۱۳۸۷).

تفاوت بهزیستی روانشناختی با بهزیستی ذهنی:

بنا بر تعریف بهزیستی روانشناختی از دیدگاه ریف(۱۹۹۵)، بهزیستی روانشناختی اشاره به رشد همه جانبه افراد در تمام سطوح زندگی دارد. شکوفا ساختن استعدادها و توانایی های بالقوه فرد امری ضروری و مهم به شمار می رود و به همین جهت شش بعد بهزیستی روانی تقریبا تمام جنبه های رشد افراد را در نظر می گیرد. همچنین با در نظر گرفتن پژوهش های متعددی در این زمینه و حوزه های کارکردی بهزیستی روانی اهمیت این موضوع دو چندان می شود. در این میان سازه های روانشناختی متعددی وجود دارد که به نوعی اشاره به بهزیستی و کیفیت زندگی می نماید که بهزیستی ذهنی یکی از این سازه هاست. در این میان سازه های بهزیستی روانشناختی و ذهنی مفاهیم کاملا مشابهی به هم دارند که تفکیک این دو را از هم مشکل می نماید ولی مهمترین جنبه تفاوتشان، احساس بهزیستی و رفاه در بهزیستی ذهنی است و اینکه بهزیستی ذهنی دارای دو جزء شناختی ارزیابی زندگی است.

داشتن یک زندگی مطلوب همواره آرزوی بشر بوده است. در ابتدا رفاه بیشتر و طول عمر بالاتر، در معنی کیفیت زندگی بهتر مطرح بود. کیفیت زندگی در مقابل کمیت، قرار می گیرد و منظور از آن سال هایی از عمر است که همواره با رضایت، شادمانی و لذت باشد. از آنجا که بالندگی، سرزندگی و نشاط روانی انسان، تاثیر قابل ملاحظه ای بر تمام شخصیتی، چگونگی بروز و ظهور رفتارهای مختلف و همچنین شکوفایی توانایی های وی دارد، لذا توجه به احساس بهزیستی یا رضامندی افراد و رابطه آن با رشد همه جانبه فرد امری ضروری است. بهزیستی ذهنی به چگونگی ارزیابی افراد از زندگی شان اشاره دارد و دارای دو جزء شناختی و عاطفی است. بعد شناختی، یعنی ارزیابی شناختی افراد از میزان رضایت از زندگی و بعد عاطفی، یعنی داشتن حداکثر عاطفه مثبت و حداقل عاطفه منفی. امروزه پژوهشگران معتقدند که ایجاد بهزیستی ذهنی و رضایت از زندگی، انسان ها را به سمت موفقیت بیشتر در زندگی، سلامت بهتر، ارتباط اجتماعی حمایت گرانه سالمتر و در نهایت سلامت روانی و جسمی بالاتر، رهنمون می سازد. همچنین عاطفه مثبت و منفی، مکانیسم های فکری متفاوتی را که بر سلامت روان، تاثیر دارند به راه می اندازد.

افرا با احساس بهزیستی بالا هیجان های مثبت بیشتری را تجربه می کنند، از گذشته و آینده خودشان، دیگران، رویدادها و حوادث پیرامونشان ارزیابی مثبتی دارند و آنها را خوشایند توصیف می کنند. در حالی که افراد با احساس بهزیستی پایین، موارد مذکور را نامطلوب ارزیابی کرده و هیجان های منفی مانند اضطراب و افسردگی را تجربه می کنند. بهزیستی ذهنی شامل اصولی است که از طریق تاثیر احساسات بر همه ابعاد رفتار انسان و پیشرفت او قابل شناسایی است ( آقا باقری، ۱۳۹۱).

تاریخچه بهزیستی روان شناختی:

فروید معتقد بود روان انسان مجموعه ای در هم پیچیده از آشفتگی های هیجانی و تعارضات و سائق های غریزی است که انسان را به سمت غرایز جنسی و پرخاشگری می کشاند. فرنس[۷] (۱۹۶۴)، در مخالفت با دیدگاه منفی فروید، تاکید بر یکپارچگی و هماهنگی خصوصیات خوب و بد انسان ها، صفات مردانه و زنانه و ابراز وجود و توانایی آنها، برای پذیرش چیزهای جدید داشت. عقیده محکم اریکسون مبنی بر رشد ایگو باعث اعتقاد به رشد مداوم فرد در طول زندگی شد. الپورت[۸] (۱۹۶۸) نوعی بلوغ را مطرح کرد که شامل رشد فردی، داشتن روابط گرم با دیگران، داشتن امنیت هیجانی و خودپنداره ای مبنی بر واقعیت می شد. مازلو[۹] (۱۹۶۸) نیز خصوصیات و مشخصه های افراد خودشکوفا را مطرح کرد. بهلر[۱۰] (۱۹۳۵)، بیان داشت که انسان در طول زندگی به تکامل می رسد. جاهودا نیز دریافت که سلامت روان چیزی فراتر از عدم وجود بیماری و اختلال است. او با این تبیین مشخصه های سلامت روان را نیز برشمرد (نقل از گلزاری، ۱۳۸۰).

در طول تاریخ، فلاسفه عقیده داشتند که داشتن عشق و معرفت و عدم دلبستگی به دنیا و متعلقات آن، عامل تکامل و بهزیستی است. معتقدین به اصل سودگرایی، مانند جرمی بنتهام (۱۹۴۸)، اعتقاد داشتند که وجود خوشی و لذت، و عدم حضور درد در زندگی فرد، به بهزیستی می انجامد. به این ترتیب، می توان گفت که این دسته از افراد برلذت هیجانی، روانی و جسمانی تاکید داشتند. در اوایل قرن بیستم مطالعه در مورد بهزیستی شروع به شکل گیری کرد. ویلیام جیمز پدر روانشناسی آمریکا، در مورد ذهنیت سالم مطالبی نوشت. او مشاهده کرد برخی از افراد در هر سنی، با وجود تمامی مشکلات و سختی هایی که در زندگی دارند، خود را به سوی خوشبختی سوق می دهند. اینها کسانی هستند که توجهشان را از بیماری، مرگ و کشت و کشتار و نا آرامی ها، برگرفته و به سوی مسائل دلپذیرتر و بهتر سوق می دهند. در نگاه اول این عقیده که می توان با وجود بیماری، بهزیستی روانی را تجربه کرد، قابل پذیرش نیست. با این حال، مطالعات بسیاری نشان داده اند که می توان تحت بدترین شرایط نیز بهزیستی روانی را تجربه کرد. نظریه فرانکل بر معناجویی افراد در زندگی  تاکید دارد. او معتقد است که رفتار انسان ها نه بر پایه لذت گرایی نظریه روان کاوی فروید و نه برپایه نظریه قدرت طلبی آدلر است، بلکه انسان ها در زندگی به دنبال معنا و مفهومی برای زندگی خود می باشد. اگر فردی نتواند معنایی در زندگی خویش بیابد، احساس پوچی به او دست می دهد و از زندگی نا امید می شود و ملالت و خستگی از زندگی تمام وجودش را فرا می گیرد. الزاما این حس منجر به بیماری روانی نمی شود، بلکه پیش آگهی بدی برای ابتلا به این اختلالات است. بنابراین فرانکل بهزیستی را در یافتن معنا و مفهوم در زندگی می داند (نقل از رهبری، ۱۳۸۷).

رویکرد های اصلی در بهزیستی:

ریف (۱۹۸۹) با تاکید بر اینکه سلامت مثبت چیزی فراتر از فقدان بیماری است، اشاره کرد که بهزیستی روانشناختی به آنچه فرد برای بهزیستی به آن نیاز دارد اشاره می کند. او معتقد است که برخی از جنبه های کنش وری بهینه، مانند تحقق هدف های فرد، متضمن قانون مندی و تلاش بسیار است و این امر حتی ممکن است در تعارض کامل با شادکامی کوتاه مدت باشد. او معتقد است که بهزیستی را نباید ساده انگارانه، معادل با تجربه بیشتر لذت در مقابل درد دانست، در عوض بهزیستی در برگیرنده ی تلاش برای کمال و تحقق نیروهای بالقوه فرد است.

رویکرد لذت گرایی:

بر طبق این دیدگاه بهزیستی به معنای به حداکثر رساندن لذت و به حداقل رساندن درد است. این رویکرد در طول تاریخ حامیان خود را داشته است (ریان و دسی[۱۱]، ۲۰۰۱). دیدگاه غالب روانشناسان لذت گرا این است که بهزیستی برابر با شادکامی شخصی و مرتبط با تجربه لذت درمقابل تجربه ناخوشی است. چنین بر داشتی از بهزیستی، بهزیستی شخصی نامیده می شود. بهزیستی شخصی متشکل از تعدادی نشانه هاست که بیان گر حضور یا غیاب احساسات مثبت نسبت به زندگی است. بهزیستی شخصی را می توان از طریق سه مقیاس حضور عواطف مثبت، غیاب عواطف منفی و رضایت مندی از زندگی سنجید (کیز[۱۲]، ۲۰۰۲).

رویکرد فضیلت گرایی:

رویکرد دوم مبتنی بر فضیلت گرایی ارسطو است. بر اساس این رویکرد ارضای امیال، به رغم ایجاد لذت در ما، همیشه منجر به بهزیستی نمی گردد، بلکه بهزیستی در بر گیرنده تلاش برای کمال و تحقق پتانسیل های واقعی فرد است که ممکن است توام با احساس لذت نباشد. بهزیستی روانشناختی و اجتماعی را می توان جزء این دسته دانست (ریان و دسی، ۲۰۰۱).

بنابراین پیروان لذت گرایی بهزیستی هیجانی را مطرح کرده اند که آن را برابر حضور عواطف مثبت (مانند شادی)، غیاب عواطف منفی مانند (نا امیدی) و رضایت مندی از زندگی می دانند و پیروان فضیلت گرایی نیز دو نوع بهزیستی روان شناختی (ریف، ۱۹۸۹) و بهزیستی اجتماعی (کیز، ۲۰۰۲) را مطرح ساخته اند. مدل سلامت نیز، این سه نوع بهزیستی را مطرح کرده و مفهوم جامع و کاملی از بهزیستی را که هم جنبه عاطفی و هم جنبه کارکردی سلامت روانی را در بر می گیرد، به وجود می آورد.

مدل سلامت:

قبل از توضیح مدل بیماری و مدل سلامت در نگاه به اختلالات روانی، بهتر است تعریفی از سلامت و سلامت روانی ارائه شود. سازمان جهانی بهداشت، سلامت را به عنوان حالتی از بهزیستی کامل جسمی، ذهنی و اجتماعی و نه صرفا غیاب بیماری می داند و سلامت روانی را به عنوان حالتی از بهزیستی که در آن فرد توانمندی های خود را شناخته، از آنها به نحو موثر و مولد استفاده کرده و برای اجتماع خویش مفید است، تعریف می کند. اما با کمی دقت می توان دریافت که نگاه به سلامت و بیماری در عالم واقع، چنین تعریفی از سلامت را نمی پذیرد یا هنوز آن را نپذیرفته است.

غالبا متخصصان سلامت، به قدری توجه خود را معطوف افراد بیمار می کنند که عملا افراد سالم و نیاز های آنان را به فراموشی می سپارند. در واقع آنچه که در جوامع امروزی سلامت روانی در نظر گرفته می شود، مفهومی صفر و یک است، یعنی فرد یا بیمار است یا سالم. این دیدگاه که سلامت و بیماری را دو سر یک پیوستار واحد فرض می کند، به «مدل بیماری» معروف شده است. علی رغم تاکید سازمان جهانی بهداشت بر جنبه های مثبت افراد و توجه به افراد سالم، هنوز مدل بیماری سلطه خود را بر دیدگاه های مثبت تر حفظ کرده است. البته دلایل متعددی در توجیه این سلطه وجود دارد که از آن جمله می توان به قدمت بسیار زیاد حوزه آسیب شناسی روانی نسبت به مفاهیم مثبت سلامت روانی، جدی بودن مسئله بیماری های روانی و عوارض مرتبط با آنها (هزینه های سنگین درمانی، مرگ زود هنگام و …) و مشکلات کمتر افراد سالم نسبت به افراد بیمار اشاره کرد. علی رغم جدی بودن مسائل مرتبط با بیماری های روانی، دیدگاه جدیدتر بویژه «مدل سلامت روانی»، «مدل بیماری» را به چالش کشیده است. حامیان مدل سلامت معتقدند که گرچه بیماری ها اهمیت زیادی دارند، اما باید به این نکته توجه داشت که اولا حدود نیمی از افراد بزرگسال در زندگی خود دچار بیماری روانی جدی نمی شوند و حدود ۹۰ درصد از آنها سالانه از نظر ابتلا به افسردگی در امان اند. ثانیا علیرغم هزینه های بسیار بالای درمانی، اکثر این درمان ها اثربخشی کمی دارند و ثالثا افرادی که مبتلا به بیماری روانی نیستند به یک اندازه سالم و بارور نبوده، و الزاما بارورتر و سالم تر از بیماران روانی نیستند. مدل سلامت، سلامت و بیماری را در نقطه پایان یک پیوستار واحد نمی داند، بلکه معتقد است، سلامت و بیماری دارای دو پیوستار مجزا هستند، و فرد به طور همزمان می تواند جایگاه متفاوتی بر هر یک از این دو پیوستار داشته باشد. بنا به تعریف مدل سلامت، سلامت روانی کامل نشانگانی است که ترکیبی از حضور سطوح بالایی از نشنانه های بهزیستی هیجانی، روانشناختی و اجتماعی و در عین حال عدم ابتلا به بیماری های روانی را شامل می شود.

بنابراین بزرگسالانی که به لحاظ روانی سالمند، علائم سرزندگی هیجانی، (شادکامی و رضایت مندی بالا) را نشان می دهند، از کارکرد روانشناختی خوبی برخوردار بوده و نهایتا در طول ۱۲ ماه گذشته دچار بیماری روانی نشده اند. بر اساس این مدل این امکان وجود دارد که برخی از افراد سالم علی رغم عدم وجود بیماری روانی دارای سطوح پایینی از بهزیستی (هیجانی، روانشناختی و اجتماعی) باشند که از آنها به عنوان افراد در حال پژمردگی یاد می کند. در مقابل افراد در حال شکوفایی، ضمن نداشتن بیماری روانی، از سطوح بالایی از بهزیستی برخوردارند.

[۱]. Mayers

[۲]. Seligman & saintchecmihali

[۳]. Cole

[۴]. Veouem & Dreiety

[۵]. Diener, Oishi & lucas

 
سایت های دیگر:
دانلود پایان نامه با موضوع عدم تقارن
پایان نامه درباره قضیه مالی
نظر دهید »
پایان نامه روانشناسی با موضوع ۱اعتقادات مذهبی و سلامت روانی
ارسال شده در 19 اردیبهشت 1399 توسط نویسنده محمدی در بدون موضوع

۱اعتقادات مذهبی و سلامت روانی

یکی ازمعضلات قرن حاضرآشفتگی های عاطفی وهیجانی در روابط انسانی است. درطول تاریخ مکاتب گوناگونان جامعه شناسی و روانشناسی به دنبال ارائه راه حلهایی بودند وبه انسان و نیازهای او توجه کرده اند. مطالعات معنوی در روانشناسی در سطح جهان موضوعی جدی و اساسی است و توجه به آن در بسیاری از کشورها در حال افزایش است(پاچالسکی[۱]ولارسن[۲] (۱۹۹۸)، پاچالسکی وهمکاران (۲۰۰۰)).

امروزه بسیاری از پزشکان ایمان و معنویت را به عنوان یک منبع مهم در سلامت جسمی و بهبود افراد می شناسند ،به گونه ای که آنها اغلب ضروری می دانند که در فرایند درمان مسایل معنویب یماران را مورد توجه قرار دهند (به نقل از ریچاردز[۳]، هاردمن[۴] و بررت[۵]،۲۰۰۷).

معنویت،بعدی از انسان است که ارتباط و یکپارچگی او را با عالم هستی نشان می دهد. ارتباط و یکپارچگی به انسان امید و معنا می دهد و او را از محدوده زمان و مکان و علایق مادی فراتر می برد ،وحدت درهستی به وسیله افراد معنوی مشاهده می شود (غباری بناب،۲۰۰۹).

پارگامنت و همکاران(۲۰۰۰)، هم جنبه های مثبت و هم جنبه های منفی مقابله مذهبی را مطالعه، بررسی و شناسایی نمودند. راهبردهای مذهبی مثبت شامل، بازنگری خیرخواهانه مذهبی، ارزیابی مجدد از قدرت خدا، مقابله مذهبی مشارکتی، جستجوی حمایت معنوی، تمرکز مذهبی، پالایش مذهبی، ارتباط معنوی، جستجوی حمایت از روحانیون، کمک رسانی مذهبی و آمرزش مذهبی. راهبردهای مذهبی منفی نیز شامل، ارزیابی کیفری مذهبی، ارزیابی مجدد شیطانی، واگذاری (تسلیم) مذهبی فعالانه و منفعلانه، مقابله مذهبی خودمدارانه، ناخوشنودی معنوی، ناخوشنودی مذهبی بین فردی می باشد. نتیجه مرور ۱۱ مطالعه نشان می دهد که مقابله مثبت مذهبی با تعالی پس ضربه ای، پیامدهای مثبت و تعالی وابسته به استرس، رابطه دارد (شاو و همکاران،۲۰۰۵).

به طور خلاصه ،معنویت یکی از ابعاد زندگی انسانی است و هنگامی که افراد به اتاق مشاوره و درمان وارد می شوند ،بعد معنوی خود راپشت در نمی گذارند بلکه باورهای معنوی ،اعمال ،تجارب ،ارزشها ، ارتباطات وچالش های معنوی خود را نیز به همراه خود به اتاق مشاوره و درمان می آورند (پارگامنت،۲۰۰۷).

رویکردهای معنویت درمانی ،درمانگران را تشویق می کنندکه در درمان مسایل مهم معنوی درمانجویان را در زمان مناسب مورد خطاب قرار دهند و در راستای استفاده از قدرت بالقوه ایمان و معنویت درمانجویان در درمان وبهبودی ،از زبان و مداخله هایی استفاده کنند ،که بیانگر احترام و ارزش قائل شدن درمانگر نسبت به مسایل معنوی درمانجو باشد(ریچاردز،هاردمنوبررت،۲۰۰۷).

مذهب و معنویت مجموعه ای از کلمات و چارچوبها را ارائه می دهند که از راه آنها ،انسان می تواند معنا و مفهوم زندگی خود را درک کند (وست[۶]،۲۰۰۱). دان[۷] (۱۹۹۳)، معنویت به وسیله اعمال و عقاید پذیرفته شده هر فرهنگ مشخصی بیان شده و شکل می گیرد. این رویکرد به معنویت در اصل اشاره دارد نیازهای معنوی به گونه ذاتی در قلمرو مذهب رسمی ،دارای رابطه عمیق با عقیده به خداوند یا هر الوهیتی می باشد. به نظرمی رسدکه نیازهای معنویی که ارزش و معنای درونی و یک ارزش ومعنای خارجی داشته باشد (فلاهی خوش ناب و مظاهری،۲۰۰۸).

اخیرا تحقیقات در گستره وسیعی متوجه این موضوع گردیده که مذهب و اعتقادات مذهبی چگونه بر جنبه های مختلف سلامت جسمی و روانی مؤثرند. تحقیقات پیشین نشان داده است که مذهبی بودن به معنای وسیع کلمه می تواند اثرات بحرانهای شدید زندگی را تعدیل کند. برای مثال کوک[۸]و ویمبرلی[۹] (۱۹۸۳) گزارش کردند که تعهد مذهبی، سازش والدینی را که اخیراً کودکی را به خاطر اختلال خون یا سرطان از دست داده بودند، تحت تأثیر قرار می داد (پارک[۱۰]و کوهن[۱۱]،۱۹۹۰).

برخی محققان نشان داده اندکه اعتقادات مذهبی ارتباط زیادی با سلامت کلی فرد دارد؛ به طوری که اعتقادات مذهبی به عنوان منابع مهمی جهت سازگاری با وقایع تنش زای زندگی در نظر گرفته می شود (استوکی[۱۲] و همکاران،۲۰۰۱). پژوهشگران در تحقیقات خود بر روی سلامت معنوی بیماران مبتلا به سرطان دریافتند بین سن بیماران و اعتقادات مذهبی آنان ارتباط مستقیم وجود دارد تحقیقات در دهه اخیر قویاً حاکی از آن است که توجه به نیروهای اعتقادات مذهبی و معنویت به عنوان نیازی که به افراد، آرامش، نیرو و نشاط وصف ناپذیری می بخشد مورد توجه نظریه پردازان مختلف از جمله پزشکان، روان پزشکان و روان شناسان بوده است.

در سالهای اخیر تحقیقات بیشماری در مورد ارتباط مذهب و سلامت روان انجام شده است. این تحقیقات به طور کلی نشان داده اند که یک ارتباط مثبت بین مذهب و سلامت روان وجود دارد (الیسون،۱۹۹۴). اما در برخی تحقیقات، ارتباطی مبهم و نامفهوم، بین جنبه های مختلف دین داری و سازش روان شناختی گزارش شده است. به نظر می رسد، اعتقادات مذهبی می توانند اثرات مثبت و منفی بر سلامت روان داشته باشند و بسته به دیدگاه های مذهبی شخص، رویدادهای مشابه درزندگی افراد می تواند به شیوهای کاملاً متفاوت مدنظر قرار گیرند. برای مثال، در مطالعه تایلر (۱۹۸۳) بر روی قربانیان سرطان مشاهده شد که بعضی قربانیان، سرطان را به عنوان یک مبارزه یا آزمایش الهی که از طرف خدا برای ایمان آنها طرح شده است، می دانستند، در حالی که عده ای دیگر آن را به عنوان یک تهدید در نظر می گرفتند (پارک و کوهن،۱۹۹۰).

کوتاهترین راه برای تقسیم بندی مذهب از نظر موضوعی این است که بگوئیم شخصی که از بیرون برانگیخته شده، مذهبش را مورد استفاده قرار می دهد در حالی که، شخصی که از درون برانگیخته شده با مذهبش زندگی می کند. شخصی که جهت گیری مذهبی درونی دارد، انگیزه هایش را در خود مذهب، می یابد. چنین اشخاصی، مذهب و شخصیت شان یکی می شود. در حالی که اشخاصی که جهت گیری مذهبی بیرونی دارند، برای رسیدن به اهدافی دیگر به سمت مذهب می روند. به عبارت دیگر به سمت خداوند می روند، بدون این که از خود روی بگردانند (به نقل از ویتن[۱۳]،۱۹۹۴).

ایکوویکس[۱۴] و همکاران (۲۰۰۶) طی مطالعه ای بر روی ۳۲۸ نفر دختر نوجوان که دچار ضربه های متعدد شده بودند، نشان دادند که مقیدبودن به مسایل اخلاقی با میزان رشد پس از ضربه رابطه دارد. در هر حال با مطالعه ی گزارش های مطرح شده در این افراد متوجه می شویم که رشد پس از ضربه، اغلب ماهیت مذهبی دارد. در واقع تعمیق و تازه کردن رویکرد و فلسفه ی زندگی در این افراد، رنگ و بوی دینی دارد. این افراد مدعی نزدیک شدن به خدا، اطمینان بالا به ایمان، داشتن تعهد بیشتر به دین و حضور بیشتر در مناسک مذهبی هستند. به نظر می رسد همان گونه که وازکیوز و همکاران (۲۰۰۵) به آن اشاره دارند یکی از پیش بین های اصلی برای تغییرات مثبت به دنبال ضربه، دینی بودن، اسنادهای دینی و کنار آمدن دینی باشد. این موضوع بر اساس پژوهش های پولوتیزین[۱۵]و پارک (۲۰۰۵) نیز تأیید شده است. پروفیت[۱۶]و همکاران (۲۰۰۶) نیز بر این باورند که عقاید دینی می تواند به عنوان بخشی از تلاش در جهت یافتن معنا در زندگی، مهم باشد چرا که عقاید دینی، حاوی یک چهارچوب مفید برای تبیین اینکه چرا موقعیت های چالش برانگیز شکل می گیرند و این که نحوه ی برخورد با این چالش ها چه پیامدهایی را به دنبال خواهد داشت تأثیر گذار خواهد بود.

مکنالتی و همکاران[۱۷](۲۰۰۴) در پژوهش خود نشان دادند که دین در سازگاری افراد تاثیرفابل ملاحظه ای دارد و از آن می توان در کار بالینی با مراجعانی استفاده کرد که خواهان روان درمانی معنوی هستند.جانسون[۱۸](۲۰۰۴)نشان داد باورهای دینی در سلامت روان و سازگاری افراد نقش عمده ای دارد.

ویتر[۱۹]و همکاران (۲۰۰۷) نشان دادند که ۲۰ تا ۶۰ درصد متغیرهای سلامت روانی افراد بالغ توسط باورهای مذهبی تبیین می شود. در مطالعه دیگری ویلتیز[۲۰]و کریدر[۲۱](۲۰۰۹) نشان دادند که در یک نمونه ۱۶۵۰ نفری با میانگین سنی ۵۰ نگرش های مذهبی با سلامت روانی رابطه مثبتی دارند. به علاوه مذهبی بودن با رضایت زناشویی در مردان و زنان و رضایت شغلی در مردان مرتبط بود.

ویتر نشان داد که ۲۰ الی ۶۰ درصد متغیرهای سلامت روانی افراد بالغ ،توسط باورهای مذهبی تبیین می شوند.

در مقابله مذهبی از منابع مذهبی مثل دعا و نیایش و توکل و توسل به خداوند برای مقابله استفاده می شود. یافته های اخیر نشان داده اند از آنجایی که این نوع مقابله ها هم منبع حمایت عاطفی و هم وسیله ای برای تفسیر مثبت حوادث زندگی هستند، می توانند مقابله های بعدی را تسهیل نمایند؛ بنابراین به کارگیری آنها برای اکثر افراد سلامت ساز است. رفتارهای مذهبی ارزش مثبتی در پرداختن به نکات معنی دار زندگی دارد. رفتارهایی از قبیل توکل به خداوند زیارت وغیره… می توانند از طریق ایجاد امید و تشویق به نگرش های مثبت موجب آرامش درونی فرد شوند.

واتسون و همکاران (۱۹۹۴) عقیده داشتند که جهت گیری های مذهبی می توانند به عنوان یک الگوی تجربی مفید برای کشف ارتباط بین خلوص ایمان با شخصیت و سلامت روان به کارروند.

نتایج تحقیقات واتسون و همکاران این فرضیه الیس را که اظهار داشته بودند ،دینداربودن میزان ناسازگاری را افزایش می دهد تایید نکرد.آنها با نمونه ای متشکل از ۳۵۱ آزمودنی به این نتیجه رسیدند که افراد دارای جهت گیری مذهبی درونی از نظرشناختی منطقی تر هستند ،سازش یافتگی بیشتری از خود نشان می دهند و از سلامت روانی بیشتری برخوردارند.

به اعتقاد هلال[۲۲]مذهب به عنوان یک پدیده روانی –اجتماعی همواره مورد توجه روان شناسان بوده است .به ویژه در بیش از دو دهه اخیر و با گسترش مباحث مربوط به روان شناسی ،نقش مثبت در سالم و کامل سازی انسان و ایجاد جامعه ای سالم و روبه رشد ،توجه بسیاری از روان شناسان را برانگیخته است .در این زمینه پژوهش های متعددی وجود دارد که درصدد بررسی چگونگی کنش های مذهب در تامین سلامت افراد هستند(به نقل از رمضانی ،۱۳۷۵)

آملینگ[۲۳]از مذهب به مثابه یک مجموعه عقاید یاد می کند که به سوالات زندگی پاسخ می دهد.و در قالب متون مذهبی ،تشریفات و اعمال سازماندهی می شود.

اسپیکلا و همکاران[۲۴]مذهب را به عنوان یک نظام مرجع برای تفسیر وقایع زندگی مورد بحث قرار می دهند.مذهب به عنوان یک نظام بامعنا تصور می شود که افراد از آن برای کمک به فهم مسائل جهانی ،پیش بینی ،مهار وقایع و حفظ حرمت خود استفاده می کنند.در همین زمینه یکی از موضوعات دینی و مذهبی که از سوی محققان به عنوان شاخص پیروی یا تمایل به آموزه های دینی در پیشینه تحقیقات مطرح شده ،جهت گیری مدهبی است.این مفهوم بر دلایل ابزاری و غیر ابزاری بودن افراد ،در گزاردن کنش های مذهبی دلالت دارد.جهت گیری مذهبی عبارت است از :عملکرد فرد براساس باورهای دینی خود.

در سال های اخیر پژوهش های مختلفی درباره تاثیر مذهب بر سلامت روان صورت گرفته است که در بیشتر آنها ،از مقیاس جهت گیری مذهبی آلپورت[۲۵] استفاده شده است .یافته ها نشان می دهد که جهت گیری مذهبی درونی ،با موارد زیرهمبستگی مثبت داشته است :سبک ایمنی ایمن ،سبک مقابله مسئله دار، سرسختی و شادکامی ،سبک مقابله مذهبی مثبت ،سخت رویی ،افزایش سلامت روان ،سلامت معنوی ،در مقابل ،جهت گیری مذهبی بیرونی ،با مورد زیر همبستگی مثبت داشته است :تنیدگی ،اضطراب و به ویژه اضطراب مرگ ،وسواس مرگ ،افسردگی ،ناپایداری هیجانی ،سبک مقابله هیجان مدار.

معنویت و مذهب کهگاهی افراد آنها را با عنوان سلامت معنوی و اعمال مذهبی تعبیر می کنند با هم همپوشانی دارند ،به این ترتیب که هر دو چارچوبهایی را ارائه می دهند که از طریق آنها ،انسان می تواند معنی ،هدف و ارزشهای متعالی زندگی خود را درک کند. معنویت به مثابه آگاهی از هستی یا نیرویی فراتر از جنبه های مادی زندگی است و احساس عمیقی از وحدت یا پیوند با کائنات را به وجود می آورد. مذهب به تشویق مناسک روزمره مثل نماز و روزه تمایل دارد ،اما معنویت سطوح جدید معنی ورای تمام عملکردها را جستجو می کند. اکثر افراد معنوی مذهبی هستند ،ولی عکس آن صادق نیست. بسیاری از مردم به معنویت از طریق مذهب دست می یابند. با توجه به متفاوت بودن افراد ،آنچه ممکن است برای فردی احساس راحتی و آرامش ایجاد کند ،ممکن است برای دیگری کارایی نداشته باشد. بنابراین ،نیایش ،خواندن کتابهای مقدس و آسمانی،یا حضور در مراسم مذهبی و یا مکان های مذهبی، ازجمله منابعی هستند که بعضی افراد مذهبی با برخورداری از آنها می توانند در مواجهه با حوادث تنش زای زندگی، آسیب کمتری متحمل شوند.

جهت گیری مذهبی به قرار مرجعیت بخشیدن به ساختار روابط و مناسبات در تمام ابعاد آن ،در پرتو رابطه انسان با خدا تعریف شده است .در حوزه روان شناسی ، آلپورت نخستین محققی هست که جهت گیری مذهبی رامورد بررسی قرارداده است.مقصود آلپورت از جهت گیری مذهبی ،ترکیبی از باورهای مذهبی ،رفتارها و انگیزه بود.ازدیدگاه آلپورت ،این جهت گیری مذهبی به دو صورت جهت گیری مذهبی درونی و جهت گیری مذهبی بیرونی می باشد.

افراد دارای جهت گیری مذهبی بیرونی ،باورهای مذهبی را قبول دارند و به آن عمل می کنند.این گروه به اندازه ای در مراسم مذهبی شرکت می کنند که آنها را در رسیدن به مادی خود مانند وجهه اجتماعی ،رفاه و آسایش ،حمایت و تایید یاری رساند.اما جهت گیری مذهبی درونی ،فراتر و متعالی تر از این مجموعه اهداف ،در نظر گرفته می شود.در این جهت گیری ،ایمان ،به خاطر خود ایمان ،ارزشمند و مفید است ،نه به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف .

آلپورت (۱۹۶۳) معتقد بود که تنها مبدأ درونی و نه مبدأ بیرونی، سلامت روانی را بهبود می بخشد. بدین ترتیب او بر اهمیت رابطه بین مذهب درونی و سلامت روانی تأکید می ورزید (جان بزرگی،۱۳۷۸). طبق نظر ویلکلین (۱۹۹۰) این تمایز بین مذهب درونی و مذهب بیرونی، تنها تمایزی است که بیشترین سهم را در مطالعه تجربی مذهب داشته است .به نظرآلپورت (۱۹۶۷)، کوتاه ترین راه برای تقسیم بندی مذهب از نظر موضوعی این است که بگوئی مشخصی که از بیرون برانگیخته شده، مذهبش را مورد استفاده قرار می دهد در حالی که، شخصی که از درون برانگیخته شده با مذهبش زندگی می کند.

شخصی که جهت گیری مذهبی درونی دارد، انگیزه هایش را در خود مذهب، می یابد. چنین اشخاصی، مذهب و شخصیتشان یکی می شود. در حالی که اشخاصی که جهت گیری مذهبی بیرونی دارند، برای رسیدن به اهدافی دیگر به سمت مذهب می روند. به عبارت دیگر به سمت خداوند می روند، بدون این که از خود روی بگردانند (ویتن،۱۹۹۴). واتسون و همکاران (۱۹۹۴) عقیده داشتند که جهت گیری های مذهبی می توانند به عنوان یک الگوی تجربی مفید برای کشف ارتباط بین خلوص ایمان با شخصیت و سلامت روان به کار روند.

آلپورت مذهب بیرونی را به عنوان یک مذهب نابالغ یا کمتر رسش یافته نسبت به مذهب درونی توصیف می کرد.به عقیده وی ،مذهب بیرونی کمتر از مذهب درونی ،جنبه درمانگرانه و پیشگیرانه دارد .تنها مذهب با جهت گیری درونی است که سلامت روانی را تضمین می کند.

اعتقادات مذهبی درونی به صورت یک چهارچوب معنابخش است که برحسب آن تمام زندگی شناخته می شود.اشخاصی با این اعتقاد،انگیزه های اصلی خود را درون مذهب می یابند.دیگر نیازها هرچقدر هم که قوی باشند،نسبت به این انگیزه ارزش کمتری دارند.چنین اشخاصی وقتی باوری را بپذیرند،سعی می کنند که آن را درونی ساخته و به طور کامل دنبال کنند(آلپورت و راث[۲۶]،۱۹۶۷)

اعتقادات مذهبی بیرونی ،به مذهب به عنوان یک شیوه دلداری و تسلیمی و قرارداد اجتماعی می نگرد.بنابراین مذهب یک روی آورد ابزاری ،در خدمت خود و برای متناسب و شایسته نشان دادن خود می باشد(دوناهو[۲۷]۱۹۸۵).

استفاده از مذهب به افراد کمک می کند تا با اثرات منفی رویدادهای استرس زا مقابله کنند و دریافتن هدف و معنا در این رویدادها، حتی زمانی که بنظر بی معنا هستند، به آنها یاری می رساند (فولکمن[۲۸] و موسکوویتز[۲۹]،۲۰۰۰).

نتایج پژوهشی که توسط یانگ و همکاران بر روی ۳۰۳ نفر از فارغ التحصیلان رشته های روان شناسی صورت گرفت نشان داد که معنویت به عنوان یک سازه ،نقش مهمی بر سازگاری روان شناختی دارد و می توان از آن در کار بالینی با مراجعین کمک گرفت .

نتایج مطالعه ناوارا و جیمز[۳۰]نشان داد افرادی که در مقیاس جهت گیری مذهبی بیرونی نمرات بالاتری را کسب کرده بودند استرس بیشتری داشتندولی افراد که نمرات بالایی در جهت گیری مذهبی درونی داشتند ،استرس کمتری را نشان می دادند.

فرگوسن[۳۱](۲۰۰۱)در مطالعات و پژوهش های خود به این نتیجه رسید که تجربه و آموزه های مذهبی اغلب باعث جابجایی و تغییر در اعتقادات و باورهای مذهبی در فرد می شود.این جابجایی به منظور دورشدن از مادیگری و به سمت یاوری و نوع دوستی متمایل می شود.

کاظمی و فرجی ،در بررسی پژوهش ها و مطالعات مرتبط با موضوع دین ،حدود۱۳۵ پژوهش(مقاله ،کتاب و پایان نامه کارشناسی ارشد و دکتری)را ارزیابی و از مجموع آنها تعداد ۷۳ مورد پژوهش تجربی مرتبط با موضوع دین و دینداری را گزارش کرده اند.

براساس مطالعات انجام شده دیگر بین مذهبی بودن و معنادار بودن زندگی و سلامت روانی ارتباط نزدیکی وجود دارد. در یک بررسی که ۸۳۶ بزرگسال شرکت داشتند معلوم شد که بین سه شاخص مذهبی بودن (فعالیتهای مذهبی غیرسازمان یافته و فعالیتهای مذهبی سازمان یافته) و روحیه داشتن و دلگرمی به زندگی همبستگی مثبتی وجود دارد (جیمز،۲۰۱۱). به علاوه اسپیکا[۳۲]و همکاران (۲۰۱۰)۳۶ مطالعه تجربی در مورد مرگ و درگیری مذهبی را مرور کردند و نتیجه گرفتند که ایمان قوی تر یا معتقد بودن به زندگی بعد از مرگ با ترس کمتر از مرگ همبستگی دارد. همچنین افرادی که نمره بالاتری در شاخص مذهب درونی داشتند ترس کمتری را از مرگ گزارش کردند.

[۱]. Pachalsky

[۲]. Larsen

[۳]. Richards

[۴]. Hardman

[۵]. Berrett

[۶]. West

[۷]. Don

[۸]. Cook

[۹]. Wimberly

[۱۰]. Park

[۱۱]. Cohen

[۱۲]. Stuckey

[۱۳]. Weithen

[۱۴]. Ickovics

[۱۵]. Poloutzian

[۱۶]. Proffit

[۱۷]Mcnulty & et al

[۱۸]Johnson

[۱۹]. Wither

[۲۰]. Viltiz

[۲۱]. Crider

[۲۲]Halal

[۲۳]Ameling

[۲۴]B.Spika ,et al

سایت های دیگر:

پایان نامه های دانلودی درباره اجتناب از ضرر
لیست همه پایان نامه های قابل دانلود درباره تعهد سازمانی
 
نظر دهید »
پایان نامه روانشناسی : مفهوم بهنجاری و نابهنجاری
ارسال شده در 19 اردیبهشت 1399 توسط نویسنده محمدی در بدون موضوع

مفهوم بهنجاری و نابهنجاری

از هر نقطه که به مفاهیم بهنجار و نابهنجار بنگریم در می یابیم که مفاهیمی نسبی هستند و انحراف از یک هنجار ،هنجاری که مورد قبول باشد ممکن است به اندازی ناچیز جلوه گر شود که موجب هیچ نوع نگرانی نشود یا ممکن است ،تا اندازه ای قابل توجه باشد که تریدی درباره ماهیت مرضی یا نابهنجار آن باقی نماند ؛به صورت ،دوگانگی مطلقی که در آن بهنجار دو اصطلاح جدائی ناپذیرند و نمی توان یکی از انسانها را بدون توجه به دیگری تعریف کرد(دادستان ،۱۳۷۶).

طبیعی است که ارتباط بین سلامت و بیماری و همچنین سلامت روان و بیماری روانی را دو انتهای یک پیوستار در نظر بگیریم . اهمیت این استدلال فلسفی از آن جهت است که ،زیر بنای نگرش های بسیاری از پزشکان و سیاست های ملی را برای ارتقاء سلامت روان تشکیل می دهد . جدا سازی مفهومی سلامت روانی از بیماری روانی مزیت های متعددی به همراه دارد . مهمترین آنها جدائی سلامت از بیماری تاکید بر ارتقاء سلامت روان است (سیاسی،۱۳۷۷)

دانلود مقاله و پایان نامه

جامعه انساانی نابهنجاری های بسیاری دارد . بسیاری از دردهای ظاهرا جسمانی معلول بیقرای و اختلالات روانی اند. روان ما محتاج کابرد روشی است که وی را در برابر آسیب عوامل مخرب به دور نگه دارد .این روش های استحفاظی تحت عنوان بهداشت روانی شناخته می شوند.

۲-۳-۲- وضعیت سلامت روان

وضعیت سلامت روان به طور کلی با بیماری روانی و بروز آن مرتبط است . وضعیت سلامت روان به تجربه عمومی سلامت روان در جامعه که گاه از طریق تحقق رسمی و یا غیر رسمی تجربه می شود ،اشاره دارد . چنین تحقیقاتی بر اساس مفهوم سازی و اندازه گیری سلامت روان بر اساس تظاهرات روانشناختی همچون کیفیت زندگی انجام می گیرد نه حالت های فیزیولوژیک (تودور[۱]،۱۹۹۶؛ به نقل از نیری ،۱۳۵۸).

۲-۳-۳-معیار سلامت روانی

رفتار انسان فوق العاده پیچیده است و تعیین اینکه کدام رفتار وی بهنجار و سالم و کدام رفتار نابهنجار و غیر سالم است نیاز  به معیار های دقیق دارد و برای مشخص نمودن سلامت روان یک فرد معمولا یکی از سه معیار زیر به کار می روند:

۱-معیار میانگین آماری : با توجه به این معیار کسی دارای سلامت روانی است که در ویژگی و رفتار خاص حول کیانگین آماری باشد . مثلا در خصیصه هوش کسی که در حد میانگین و دارای نمره صد باشد دارای هوش طبیعی است. و آن کس که از این میانگین پائین تر باشد دارای اشکال هوشی است . در تست های روانی از این معیار استفاده می شود و در برخی از آنها نمره پائین تر از میانگین (مانند تست های هوش ) و در برخی نمره بالاتر از میانگین (مانند تست های افسردگی و شخصیت ) نشانه نابهنجاری و اختلال است ایرادی که به این معیار می گیرند این است که اگر ابزار سنجش دقیق نباشد و چنانچه آزمون انگیزه ای برای پاسخ دادن نداشته باشد و یا نتواند پاسخ دهد نمره بدست آمده شاخص دقیق رفتار فرد نیست (دادگر ،۱۳۸۲)

۲-معیار سازگاری اجتماعی :در این  معیار ،کسی از نظر روانی سالم است که با موقعیت های اجتماعی سازگار باشد و روابط مناسب و قابل قبولی از نظر اجتماعی یعنی در خانواده ،جامعه و محیط کار داشته باشد. در این معیار نرم سلامت روان را جامعه تعیین می کند و بر حسب هر جامعه ای متفاوت خواهد بود ، اگر کسی روابط خانوادگی ناجوری داشته باشد و یا با جامعه روابط مناسبی نداشته باشد و یا کارائی خوبی در محیط کار نداشته باشد ،دچار اشکال در سازگاری و به دنبال آن اختلال رفتاری است ،و چنین فردی از سلامت روانی برخوردار نیست . نظر به اینکه این مهیار بستگی به وضعیت اجتماعی دارد و گاهی خود معیار اجتماعی برای سازگاری نامناسب است ،لذا ممکن است فرد با چنین معیاری خود را تطابق داده باشد ولی باز آن رفتار از دیدگاه علمی و معیارهای بالینی رفتار ،سازگارانه نباشد(دادگر ،۱۳۸۲)

۳- معیار تشخیص بالینی :امروزه این معیار برای تعریف سلامت روانی بکار می رود در این معیار کسی نابهنجار خواهد بود که علائم مشخص بیماریها را داشته باشد. معیار تشخیص بالینی در اثر تجربه بیماران و نابهنجار خواهد بود که علائم مشخص بیماریها را داشته باشد . معیار تشخیص بالینی در اثر تجربه بیماران و برخورد با اختلالات رفتاری بدست آمده است . در تمام کتابهای تشخیص از قبیل [۲]DSMهاو ICD[3]ها معیار تشخیصی بیماریها آمده است و برای تشخیص اختلال رفتاری و نوع آن از این مراجع استغاده می شود (دادستان ،۱۳۷۰).

تلاش انسانها برای کمال گرائی و فعالیت رساندن تونائیها خویشتن باعث حرکت آنان می شود ،در این زمینه باید به انتخاب بپردازند ،شکست فرد در انتخاب موثر ،طبیعت او را که موجودی خود شکوفا است خدشه دار می سازد و عدم توانائی او در بکارگیری فکر منطقی ،او را از کمال باز می دارد . و هر چه مفهوم و برداشت فرد از خویشتن را تهدید کند و به خود شکوفائی او لطمه زند به اشکالات رفتاری می انجامد.

۲-۳-۴- بهداشت روانی از دیدگاه های مختلف :

۲-۳-۴-۱- بهداشت روانی از دیدگاه روانکاوان

در مکتب روانکاوان از جمله فروید[۴] و یونگ[۵] می توان گفت که فروید معتقد است که شخصیت آدمی در پنج سال اول زندگی پایه گذاری می شود و تغییر و تحولی که از آن پس در تمام عمر پیدا می کند و شکلی که به خود می گیرد متاثر از این پایه و متناسب با آن خواهد بود . این جمله از اوست که “کودک خردسال پدر آدم بزرگسال است “(سیاسی ،۱۳۷۷).

از نظر فروید انسان متعارف کسی است که مراحل رشد جنسی و روانی کودکی را با موفقیت پشت سر گذارده باشد و در هیچ یک از مراحل بیش از حد تثبیت نشده باشد . از نظر او کمتر کسی انسان متعارف به حساب می آید . به نظر فروید افراد به دو دسته مهم تقسیم می شوند:

۱-افرادی که اختلالات عصبی و روان نژندی دارند.

۲- دیگر افرادی که اختلالات شدید روانی دارند و آنها افراد روان پریش هستند .

هسته اصلی حالات روان نژندی یا نوروتیک ،اضطراب است . اضطراب مرحله اول نوروز به شمار می آید و نوروزها کوششی هستند برای تسکین اضطراب های که بر اثر تعارض بوجود می آیند(خدا رحیمی ،۱۳۸۴).

یونگ افراد انسانی را به دو دسته برون گرا و درون گرا تقسیم می نمایند. درون گرا و برون گرا ،اگر کامل باشد دو قطب مخالف خواهد بود و ما را در برابر دو شخصیت نابهنجار قرار می دهند که مبتلا به اسکیزوفرنی و دیگر مبتلا به هیسری است ، اکثریت افراد بین این دو قطب نهائی جای دارند. یونگ این دو گروه را نیز تقسیم بندی کرد و ۸ گروه جدید را مطرح ساخت . احساسی درون گرا احساسی برون گرا ؛اندیشه ای درون گرا ،اندیشه ای برون گرا ؛بینشی درون گرا ،بینشی برون گرا و عاطفی درون گرا ،عاطفی برون گرا .

از این گروه ها برون گرائی اندیشه ای ایداه آل و دارای سلامت فکر است که بیشتر به امور خارجی و واقعی که قابل احساس و ادراک هستند توجه دارد .ولی این امر مانع از این نیست که در مشهودات حسی خود به انتزاع بپردازند و از امور جزئی ،خود را به اصول کلی برساند و قادر به اکتشاف و اختراع شوند . به طور خلاصه می توان گفت که معیار سلامت روان در مکتب یونگ ضمیمه کردن اندیشه و تفکر به صفات درونگرایانه است (حسینی ،۱۳۸۰).

 
سایت های دیگر:
پایان نامه قراردادهای غیرمنصفانه در حقوق موضوعه ایران و کامن لا
پایان نامه با موضوع رقابت مکارانه
نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 116
  • 117
  • 118
  • ...
  • 119
  • ...
  • 120
  • 121
  • 122
  • ...
  • 123
  • ...
  • 124
  • 125
  • 126
  • ...
  • 922
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

نواندیشان فردا - مجله‌ اینترنتی آموزشی علمی

 درآمد از ترجمه با هوش مصنوعی
 درآمد از تولید و فروش محصولات غذایی خانگی
 راهنمای نگهداری از ایگوانا
 شناخت طوطی اسکندر (شاه طوطی)
 دلایل احساس عدم پیشرفت در روابط عاشقانه
 درآمد از اجاره وسایل خانه آنلاین
 انتخاب شغل پردرآمد در ایران و اشتباهات رایج
 اشتباهات درآمدزایی از ویدیوهای آموزشی مهارت‌های نرم
 کسب درآمد از نوشتن مقاله آنلاین
 فروش محصولات فیزیکی آنلاین
 تکنیک‌های سئو برای فروشگاه آنلاین
 معرفی محبوب‌ترین نژادهای سگ
 درآمد از نوشتن و فروش کتاب الکترونیکی
 انتخاب حیوان خانگی کم‌دردسر
 آموزش استفاده از ابزار Jasper
 شناخت سگ ژرمن شپرد ورک لاین
 تکنیک‌های جذب عشق
 راهنمای خرید وسایل ضروری گربه
 تغییرات مغز مردان در عشق
 معرفی نژاد سگ جک راسل تریر
 موفقیت در فروش محصولات دست‌ساز آنلاین
 تکنیک‌های تبلیغات اینترنتی
 نیازهای ویتامینی سگ‌ها
 راه‌اندازی پلتفرم مشاوره آنلاین
 دلایل یکطرفه بودن تلاش در روابط
 رازهای جذابیت دخترانه
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان