عامل دیگر، نقش آموزش عالی در تحرک اجتماعی است. آموزش عالی بیش از هر زمان دیگری محرک رشد اقتصادی کشورهاست و به همان میزان در برآورده کردن آرمان های اقشار کم درآمد جامعه و سهیم کردن آنان در فرصت های اقتصادی و اجتماعی اهمیت دارد چرا که تحقق این آرمان ها برای پیشبرد اهداف سیاسی و تحکیم روابط اجتماعی برای دولت ها از اهمیت زیادی برخوردار است. آموزش عالی به مثابه یک آسانسور اجتماعی، اصلی ترین وسیله ارتقا و تحرک اجتماعی فرزندان متعلق به اقشار پایین جامعه یا گروه های محروم است (جوادی، 1373: 17).
مدرک گرایی از دیگر عوامل ساختی به شمار می آید. در نگرشی مثبت به مدرک گرایی، افزایش دارندگان مدرک تحصیلی، به خصوص مدارک آخذ از دانشگاه و مراکز آموزش عالی را می توان به عنوان نوعی سرمایه اجتماعی، انسانی و فرهنگی آنها تلقی نمود.
به موازات و در نتیجه عوامل ساختی و نوسازی، تغییرات فرهنگی- هویتی نقش مهمی در رشد آموزش عالی زنان ایفا می کند. فردگرایی[2] و محور قرار دادن علایق، نیازها و خواسته های فرد به جای سلطه ساختارها و سنت ها و ترغیب فرد برای شکوفایی استعدادها و توانایی های فکری و خلاقه او ازکارکردهای آموزش عالی است (فاضلی، 1386: 106- 105) میزان یادگیری فرد در فرایند فردگرایی، مقیاس مناسبی برای بررسی کیفیت به شمار می آید.
بنابراین، از مهم ترین مؤلفه های تحول پایدار، متحول کردن عقاید و باورهاست، عقاید و باورمندی ها عبارتند از انگاره ها و تصورات و اندیشه هایی که جهت دهندۀ غایات و مواد و فرآیند آموزش هستند و به طور مستقیم وغیرمستقیم بر بازده و عملکرد آموزش عالی تأثیر می گذارند (هیل[3]، 1997: 38). امروزه به دلیل انفجار دانش، افزایش جمعیت و رشد فن آوری، سادگی تحرک، تغییر در سبک زندگی، حضور زنان در زمینه های گوناگون، افزایش رفاه و بوجود آمدن فرصت های فراغت و تمایلات مربوط به عادات محلی و تغییر تنوع و تعداد مشاغل و عوض شدن چهرۀ زندگی حرفه ای، گستردگیِ پیچیدگی جوامع و به هم فشرده شدن مرزها و امکان ارتباطات آسان بین المللی (بنت[4]، 1970: 89)، در چگونگی فکر کردن زنان به آموزش عالی ونگرش های آنان نسبت به آن، تغییرات عمده ای بوجود آورده است که در این بین تغییرات هویتی بخصوص هویت جنسیتی دارای اهمیت بسیار زیادی است.
فرایند شکل گیری هویت حرفه ای دانشجویان، متأثر از هویت جنسی آنان و نیز شبکه های اجتماعی و روابط آنان به ویژه با محیط دانشگاه و نیز رشته تحصیلی آنان است. شکل گیری هویت، فرایندی پیوسته در تمایز تعهدات فردی و اجتماعی است که بازتابی از ترکیب خلاقانه ای از شخصیت فرد و محیط اجتماعی اوست. هرگاه شخصیت فرد یا محیط اجتماعی او تغییر کند امکان بازسازی و تغییر هویت او نیز وجود دارد (حیدری و رضایی، 1391: 23- 5). بدین اعتبار هویت نقش جنسیتی عبارت است از ادراک و تعریف فرد از خود به عنوان یک زن یا مرد بر پایه تفاوت هایی که نظام ارزش ها و هنجارها، کلیشه ها و تصورات قالبی فرهنگ جامعه درباره زن بودن یا مرد بودن در صفات روانی، ویژگی های شخصیتی، خصایص رفتاری، نگرش ها، نقش های اجتماعی و الزامات و انتظارات ناشی از آن، پذیرفته و تصویب شده است (رستگار خالد، 1388: 43). که بر این اساس می توان انتظار داشت تغییر در هویت جنسیتی زنان از سنتی به مدرن حضور آنان در عرصۀ عمومی را به همراه داشته که لازمۀ حضور، افزایش سطح تحصیلات عالی آنهاست. همچنین متغیر سرمایه فرهنگی خانواده به عنوان شکل دهندۀ هویت به این عوامل اشاره دارد: 1) اهمیت تحصیلات نزد والدین در افزایش تحصیلات فرزندان 2) تغییر الگوی تربیتی در خانواده، اهمیت فرزندان و برابری جنسیتی نسبی دختران و پسران از دیدگاه خانواده 3) رسانه های جهانی مانند اینترنت و ماهواره 4) مشارکت در کلاس هایی به مانند زبان و نظایر آن در کنار تحصیلات رسمی.
در نظریه بوردیو دانش آموزانی که با ذخایر بیشتر و بهتری از سرمایه فرهنگی وارد نظام آموزشی می شوند، یعنی دانش آموزان خانواده هایی که دارای مهارت ها و ترجیهات فرهنگ مسلط هستند بهتر می توانند قواعد پنهان بازی را کشف نموده و مهارت ها و اولویت هایی را که از طرف مدرسه مهم تلقی می شود، را بپذیرند و راحت تر می توانند مسیر خود را تا سطوح بالای تحصیلی ادامه دهند. بنابراین، نابرابری های اجتماعی مثل تفاوت هایی که در ابتدا در افراد وجود دارد، در سرمایه فرهنگی به صورت مدارک تحصیلی استمرار می یابد (آشافنبورگ و ماس[5]، 1977: 587- 573). آشنا بودن با فرهنگ والا یا مشروع که تنها نهاد خانواده می تواند به افراد اعطا کند، امکانات، مهارت ها، ذائقه و روشی فراهم می کند که در دنیای تحصیل بسیار ارزشمند است. در نظریه بوردیو کارکرد واقعی مدرسه انتقال دانش نیست بلکه حفظ و بازتولید نظام موجودِ نابرابری های اجتماعی است و این از طریق دارایی های فرهنگی یا سرمایه فرهنگی که منشاء مطمئن پیشینه اجتماعی ممتاز است، صورت می گیرد. بوردیو بر این باور است که این دارایی ها، بیشتر در دسترس کودکان طبقات بالا است. انگیزه های متنوعی پشت این فرض قرار دارد؛ نخست اینکه، اعضای این طبقات میزان قابل توجهی از دارایی های فرهنگی را به تصرف خود در می آورند و آشنایی فرزندان آنها با این ارزش ها مسأله دشواری نیست. دوم اینکه، کسب سرمایه فرهنگی نیازمند میزان قابل توجهی دارایی مادی است و این دارایی ها برای خانواده های طبقات بالا به میزان بیشتری قابل دسترس است. همچنین، انتقال سرمایه فرهنگی به فرزندان، یک فعالیت زمان بر است و طبقات بالا زمان بیشتری را به این امر اختصاص می دهند (بلاسکو[6]، 2003: 25- 5).
بر اساس آنچه مطرح گردید، این پژوهش در صدد است به بررسی نگرش دانش آموزان به آموزش عالی، سرمایه فرهنگی خانوادۀ آنان، و هویت نقش جنسیتی دانش آموزان دختر و پسر بپردازد و در ادامه ارتباط سرمایه فرهنگی خانواده و هویت نقش جنسیتی فرد را با نگرش به آموزش عالی در دانش آموزان بررسی نماید. این پژوهش به این مهم خواهد پرداخت که بین سرمایه فرهنگی خانواده و هویت نقش جنسیتیِ دانش آموزانِ پیش دانشگاهی با نگرش آنان به آموزش عالی چه ارتباطی وجود دارد؟.
1-3 اهمیت موضوع
آموزش عالی به عنوان یکی از مهم ترین جایگاه های کسب علم و معرفت و دانش و همچنین به عنوان پراهمیت ترین وسیلۀ به حرکت در آورندۀ چرخۀ اقتصاد هر کشوری؛ توجهی خاص، از سوی مسئولین هر نظامی را می طلبد. لذا توجه روزافزون به آموزش عالی، توجه به مسئولین آینده کشور، آینده سازان این مرزبوم و آماده کردن نیرویی پرانرژی، باصلابت و اندیشمند برای ادارۀ کشور است. بنابراین در اولویت قرار دادنِ توجه به آموزش عالی، پیشرفت و شکوفایی و اقتدار هر ملتی را رقم خواهد زد.
یکسان بودن توسعۀ آموزش عالی برای زنان و مردان، بدون هر گونه تبعیض و فارغ از نگرش جنسیتی به زنان در مقابل مردان، شرایط حضور روزافزون آنان را در این بخش فراهم کرد و تا آنجا پیش رفت که در سال 1379 تعداد پذیرفته شدگان زن در دانشگاه های دولتی و غیردولتی از مردان بیشتر شد و سهم مناسبی از ظرفیت آموزش عالی را به خود اختصاص داد. افزایش سهم زنان در آموزش عالی و مراکز آموزش دولتی و غیردولتی پیامد های مختلف در بخش های متعدد فرهنگی، اجتماعی، آموزشی و اقتصادی خواهد داشت (پیشگاهی فرد و اسدی راد، 1382: 160)
دانشگاه مکانی والا برای آموزش شهروندانی است که بتوانند وظایف و فعالیت های گوناگون، روزآمد و تخصصی خود را به نحوی کارآمد و مؤثر انجام دهند، مکانی برای آموزش فشرده و مستمر تمامی شهروندان علاقه مند، مکانی برای شناخت و مطرح ساختن مسائل ملی، برای تجزیه و تحلیل و حل مسائل مهم مربوط و مؤثر در سراسر کرۀ خاکی (کتابی، 1379: 67- 66) برای همکاری با صنعت و بخش های خدماتی که از لحاظ پیشرفت کشورها اهمیت دارند، مکانی برای ایجاد نگرش های مبتنی بر تفاهم و مدارا، مکانی برای تهیۀ اطلاعات علمی قابل اعتماد و ارائۀ آن به دولت ها جهت تصمیم گیری در زمینه هایی مانند محیط زیست و در قالب علمی کردن فرایند تصمیم گیری های سیاسی. خلاصه این که نقش دانشگاه را می توان، در تربیت نیروی انسانی متخصص مورد نیاز جامعه و گسترش و ارتقای دانش و پژوهش خلاصه کرد (حسینی نسب، 1372: 54). بنابراین می توان گفت مهم ترین شاخص در توسعۀ هر کشوری میزان دانش آموختگان و تحصیل کردگان دانشگاه هاست. دانش موجب ارتقای آموزش عمومی جامعه می شود و افزایش سطح عمومی دانش بر میزان و نحوۀ مشارکت سیاسی، اقتصادی، آموزشی، فرهنگی، اجتماعی و مشارکت همه جانبۀ مردم تأثیر می گذارد. بعلاوه، سواد فرصت های بیشتری را برای افراد ایجاد می کند و به طور کلی افراد را نسبت به اندیشه های نو، پذیرا کرده و آنان را در انتخاب توانا می کند. از این رو همواره در برنامه های کلان توسعۀ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور بحث آموزش، مراکز دانشگاهی و آموزشی، یکی از مباحث عمده و ضرورت های اجتماعی است. همچنین دانشجویان مهم ترین سرمایه های انسانی جامعه هستند. آگاهی و اطلاع از میزان سرمایه فرهنگی و هویت نقش جنسیتی آنان و دانستن نوع ارتباط آن با نحوۀ نگرش آنان به آموزش عالی برای هر نوع برنامه ریزی اجتماعی و فرهنگی برای آنان لازم و ضروری است. لذا با توجه به افزایش تعداد پذیرفته شدگان دختر در آزمون ورودی دانشگاه های کشور در دو دهۀ اخیر و پیامدهای مثبت و منفی این پدیده که به آن اشاره شد، ضرورت دارد تا مؤلفه های مرتبط با نگرش به آموزش عالی در دانش آموزان بررسی شود تا با شناسایی و تقویت آنان شاهد رشد جامعه و حضور فعالانه افراد و نسل جوان در آبادانی کشور باشیم. لذا سؤالات اصلی تحقیق حاضر عبارتند از: 1. هویت نقش جنسیتی تا چه حد بر نگرش دانش آموزان به آموزش عالی تأثیر گذار است؟ 2. سرمایه فرهنگی خانواده تا چه حد بر نگرش دانش آموزان به آموزش عالی تأثیر گذار است؟ 3. شکل گیری هویت نقش جنسیتی دانش آموزان تا چه حد بر حسب جنس متفاوت است؟ 4. سرمایه فرهنگی خانواده دانش آموزان تا چه حد بر حسب جنس متفاوت است؟ 5. نگرش دانش آموزان به آموزش عالی تا چه حد بر حسب جنس متفاوت است؟
[1] -Kingz beri
– Individualism
آخرین نظرات