۳- شکوفایی استعداد و ابراز وجود به صورت مثبت، داشتن خود پنداری مثبت، رشد و پرورش شخصیت و رفع نیازهای روانی.
۴- کمک به جبران بخشی از هزینههای زندگی و تأثیر آن بر ارتقاء سطح بهداشت، آموزش و… خانواده و استحکام یافتن خانواده از طریق تأمین نیازهای ضروری.
۵- تقویت روحیه مقاومت و اتکاء به خود در بین بچّهها و آماده سازی آنها برای جامعه و زندگی آیندهی خودشان.
۶- ارتقاء پایگاه حقوقی و حفظ منزلت زن به نحو قابل توجه.
۷- ارتقاء و آگاهی نسبت به مسایل و مشکلات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه و ایجاد روحیه مشارکت جدی در رفع آنها در سطح خانواده و اجتماع.
۸- آشنایی بیشتر با روشهای ارتقاء بهره وری از امکانات مادی و معنوی خانواده و جامعه و نیز تلاش در جهت افزایش بهره وری.
۹- توانمند شدن زنان در کمک به حل مشکلات آموزشی، اخلاقی و تربیت فرزندان.
۱۰- ارتقاء توان مدیریت و ایجاد زمینه جهت اعمال آن در خانواده در تصمیم گیریهای اساسی خانواده.
۱۱- کمک به رشد و توسعه فرهنگی – اجتماعی کشور از طریق تخصص و مهارتهای بانوان.
۱۲- استفاده از اوقات فراغت و جلوگیری از آسیب پذیری اجتماعی.
۱۳- تأمین اجتماعی زنان در مواقع بروز بحرانهای مختلف درسنین پیری، بیماری و از کار افتادگی (لطیفپور، ۱۳۸۸: ۱۰۱).
۲-۳-۶- پیامدهای منفی اشتغال بانوان
جزییات بیشتر درباره این پایان نامه:
(فایل کامل موجود است)
پایان نامه : بررسی اشتغال زنان در فقه امامیه و حقوق ایران
از جمله پیامدهای منفی اشتغال بانوان میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱- تحمیلی طاقت فرسا بر زنان: به نظر میرسد پذیرش اشتغال برای زنان به معنای زیر بار مسئولیتی مضاعف رفتن و قبول نقشهای متعدد و احیاناً متعارض است؛ زیرا زنان بنابر تعهد عاطفی و اخلاقی خودشان، هیچ گاه از زیر بار مسئولیتهای همسری و مادری شانه خالی نمی کنند، لذا اشتغال برای آنان تحمیلی فوق طاقت است و میتواند اضطراب، فشار روانی و… را به دنبال داشته باشد. برخی از جامعه شناسان تصریح میکنند که اشتغال مادران در خارج از منزل بر مسئولیت آنان به طور ناعادلانه افزوده است (روان شناسی رشد با نگرش به منابع اسلامی ، ج ۲ ، ص ۸۶۳).
۲- سست شدن کانون خانواده: رابطه اشتغال زنان و طلاق از مباحثی است که باید بیشتر مورد دقت قرار گیرد. در بررسی عوامل زمینه ساز جدایی و گسیختن خانواده، به سستی و سردی روابط عاطفی از مدتها قبل از طلاق بر میخوریم، افزون بر این، خستگی ناشی از کار و پیامدهای آن مزید برعلت میشود و به صورت تدریجی خانهای که قبلاً آرامشگاه و محل تأمین نیازهای متقابل زن و شوهر بود، اکنون مبدل به استراحتگاه دو کارمند میشود که ساعت هایی را صرفاً برای آماده شدن کار فردا در زیر یک سقف و چه بسا در دو اتاق جداگانه به سر میبرند و بالاخره جدایی روانی، طلاق و جدایی فیزیکی را به دنبال دارد.
۳- تأثیر اشتغال زنان بر بیکاری مردان وتأخیر در ازدواج آنها: تأخیر در ازدواج و بیکاری دو مشکل عمده فرهنگی و اجتماعی کنونی ماست. این دو مشکل، علل و عوامل متعددی دارد، یکی از عوامل مؤثر در ایجاد این دو مشکل، اشتغال زنان میباشد، زیرا با اختصاص یک فرصت شغلی توسط یک زن، طبیعتاً یک مرد از بدست آوردن یک فرصت شغلی بازمی ماند ( البته شغل هایی که خاص زنان نباشد مثل مامایی و… ) و مرد بیکار امکان ازدواج برایش فراهم نمی شود و از طرف دیگر توقعات زنان شاغل زیاد میشود و اکثریت قریب به اتفاق آنان حاضر به ازدواج با مردان بیکار نیستند. پیامد آن، معضلات، مفاسد و مشکلات فراوان فرهنگی و اجتماعی است که دامنگیر جامعه و به خصوص جامعهی زنان میشود زیرا آثار منفی روحی و روانی تأخیر در ازدواج بیشتر متوجه زنان و دختران است تا مردان و پسران. بنابراین اگر اینگونه فرصتهای شغلی به مردان اختصاص داده شود هم مشکل بیکاری مردان که خود را مسئول تأمین هزینه زندگی میدانند و هم مشکل ازدواج جوانان تا حدود زیادی حل میشود (روان شناسی رشد با نگرش به منابع اسلامی ، ج ۲، ص۸۶۴).
۴- مشاغل تمام وقت و طولانی، فرصت ارتباط با اعضای خانواده را کاهش داده و در سنین کودکی که فرزندان نیازمند ارتباطهای کلامی و حسی میباشند باعث بروز محرومیتهای عاطفی و سوء تغذیه روانی میگردند، مگر آنکه این نقیصه را از طریق سازمانهای مکمل، نظیر مهدکودکهای نزدیک به محل کار یا از طریق بستگان نزدیک نظیر مادربزرگها بتوان جبران نمود. ( این گونه نگهداری هم مشکلات خاص خود را در بر خواهد داشت).
آخرین نظرات