انتقاد از عقلانیت ابزاری و توجه به باورها و نقش آن در عملکرد اقتصادی بحث جدیدی نیست؛ فارغ از اقتصاددانان نهادگرا، اورلان[26]، به مجموعه ای از اقتصاددانان ارتدوکس اشاره می کند که به بررسی نقش باورها بر عملکرد اقتصادی می پردازد (متوسلی و نیکونسبتی، 1389). چنری و همکاران[27] (1981) با بهره گرفتن از مدل ساده سالو[28]و دنیسون[29]و آمار کشورها به این نتیجه رسیدند که سهم عوامل نامشخص (غیر از سرمایه و کار) در رشد اقتصادی کشورها، بسیار بالا است و این بر اهمیت نهادها دلالت دارد. امروزه در مورد تاثیر نهادها بر عملکرد اقتصادی اتفاق نظر وجود دارد و بررسی تاریخ تحولات اقتصادی، عملکرد متفاوت اقتصادها را در نتیجه تغییر و تحول نهادها نشان می دهد (جیمسون[30]، 2006). همچنین باید توجه داشت که ویژگی نهادها را نظام ارزشی جامعه تعیین می کند، بنابراین برای اصلاح نهادها، نظام ارزشی جامعه باید تغییر یابد و اصلاح شود (متوسلی و نیکونسبتی، 1389).
به دلیل اهمیت نهادها در رشد و توسعه اقتصادی، معنی و مفهوم نهاد و اصطلاحات و مفاهیم مربوط به آن مانند انواع نهاد، نقش و کارکرد آن، تفاوت آن با سازمان، ویژگی نهاد، تغییر نهاد، اقتصاد نهادگرا[31]، و هزینه معاملاتی[32] که هسته اصلی اقتصاد نهادگرای جدید[33] است و همین طور مفاهیمی مانند حقوق مالکیت[34]و وابستگی به مسیر[35] که از مفاهیم مربوط به مکتب نهادگرایی است، مورد بررسی تئوریک قرار می گیرد.
1- 2- 2. تعریف نهاد
نهاد، ترجمهی کلمه Institution فرانسوى و انگلیسى است و مفهوم آن، برقرار کردن، ساختن و ثابت کردن بوده و در مواردى به معناى «مؤسسه» (Association) و «سازمان» (Organiziation) ترجمه شده است (سازگارا، نگاهی به جامعه شناسی با تاکید بر فرهنگ، ص26). اما از آنجا که کلمه ی «مؤسسه» و «سازمان» در مورد بعضى از امورى که آنها را «نهاد» مى دانند معناى درست را نمى رساند بدین جهت، نهاد ترجمه شده است (همان). نهاد واژه ای عمومی دربرگیرنده ی اداره، ستاد، کمیته، بنیاد، سازمان، ارگان، تعاونی، نهضت، جمعیت، انجمن، سرپرستی، مرکز، کانون، آموزشگاه، وزارتخانه، شرکت، تشکل، موسسه، بنگاه، مجمع، حزب، جبهه، شورا، شرکت، خانه، گروه، هیئت، سرای، دفتر، شبکه و غیره است که کمابیش هرکدام تعریف خود را دارد و حوزه و قوانین کاری هر گونه از نهادها با هم مقداری تفاوت دارد (توسلی، مبانی جامعه شناسی، ص114). لفظ نهاد را جامعه شناسان مورد توجه قرار داده (ریسونس، 2007)، آن را به دو معناى عام و خاص به کار برده اند:
1-1-2-2.معناى عام
نهاد در معناى عام، به هر چیزى اطلاق مى گردد که موردنیاز جامعه باشد و در مجموع، ساخته، پرداخته و وضع و یا نهاد شدهی جامعه است؛ در این معنا، همهی مؤسسات، سازمان ها و مقررات اجتماعى که بنا بر نیازهاى جامعه و براى تأمین حوائج جسمانى و نفسانى افراد به وجود مى آیند، نهاد نامیده مى شوند؛ به این اعتبار، مى توان گفت، سازمان هاى عمومى یا نیمه عمومى مانند آموزشگاه ها، مدارس و دبیرستان ها، دانشگاه ها و مدارس عالی، بیمارستان ها، پرورشگاه ها، اداره هاى دولتی، سازمان ها و مؤسسات ورزشی، مؤسسات تجارى و تفریحی، برنامه، گواهینامه، دانشنامه، مقررات کلاس، مقررات مدرسه، نظام و مقررات اداره ی راهنمائى و نظایر آن، همه نهاد اجتماعى مى باشند؛ اما همان طور که مى دانیم این معنا در زبان فارسى بیشتر با کلمه ی «سازمان» بیان مى شود و طبیعى است که در سازمان، ما با یک هیئت مدیره، بنا، جایگاه، وسایل، اعضاء و افراد، سلسله مراتب، سازمان بندى و. سر و کار داریم که براى رسیدن به هدفى قانونى و مجاز گرد هم آمده اند (توسلی، همان، ص114).
2-1-2-2. معناى خاص
نهاد در معناى خاص که موضوع مورد بحث ما است همان «نهادهاى اصلى و اساسی» هستند که تشکیل آن ها، خارج از اراده ی افراد است و جامعه، آن ها را نهاده و برقرار کرده است. این نهادها که در الگوهاى معین، خاص، منظم، پیچیده و با دوام، مناسبات و روابط و جریانات اجتماعى را ایجاد مى کنند، براى ارضاء نیازمندى ها و تمایلات انسان ها به وجود آمده اند و در تمام جوامع وجود دارند و عبارت هستند از: نهاد آموزش و پرورش، نهاد خانواده، خویشاوندى و ازدواج، نهاد دین، نهاد حکومت یا سیاست و نهاد اقتصاد (توسلی، همان، ص142). در معرفی و شناخت نهاد، تعریف یکسان و اجماعی که مورد توافق همه دانشمندان نهادگرا باشد، وجود ندارد و هر کس مطابق تفکر و سلیقه خود به تعریف جداگانهای از نهاد پرداخته است. در اینجا قصد داریم برای شناساندن بیشتر معنی و مفهوم نهاد، تعاریف گوناگونی که معمولاً بسیار نزدیک به هم میباشند، ارائه دهیم.
نورث در کتاب نهادها، تغییرات نهادی و عملکرد اقتصادی، تعریف شفافی را از نهاد به شرح زیر ارائه داده است: نهادها قوانین بازی در جامعهاند، به عبارتی سنجیدهتر، قیودی هستند وضع شده از جانب نوع بشر که روابط متقابل انسانها با یکدیگر را شکل می دهند، در نتیجه نهادها سبب ساختارمند شدن انگیزه های نهفته در مبادلات بشری می شوند؛ چه این مبادلات سیاسی باشند چه اقتصادی و چه اجتماعی؛ تغییرات نهادی، مسیر تحول جوامع بشری در طول تاریخ را مشخص می کنند و بنابراین کلید فهم تغییرات تاریخی محسوب میشوند (نورث، 1990).
وبلن، اولین نهادگرا در زمینه اقتصاد، نهادها را اینگونه تعریف می کند: «عادتهای ایجاد شده در ذهن که بین عموم مردم مشترکاند» (وبلن، 1919).
مجموعه قواعد رفتاری ایجاد شده توسط انسان به منظور اداره و شکلدهی به تعامل انسانها که تا حدی به آنها کمک می کند انتظاراتی از کنش دیگران داشته باشند (لین و ناجنت[36]، 1995).
کامونز نهاد را هرگونه عمل دسته جمعی که اعمال فردی را کنترل می کند، مینامد (مودما و مرکیورا[37]، 1999).
دون پورت نهاد را به معنای هر گونه تفکر پذیرفته شده یا عرف متداول جامعه و یا نوع تفکر مقبول و یا عادات (برای انجام امور) بیان مینماید (همان).
نهاد نظام سازمان یافته روابط اجتماعی است که متضمن ارزشها و رویههای عمومی معین است و نیازهای معینی از جامعه را برآورده میسازد و یا فرآیندهایی است که صورتهای رسمی و یا غیر رسمی رفتار کارگزاران اقتصادی را شکل می دهند و بر اندیشهها و برنامه های آنان تاثیر میگذارند (کامپل[38]، 1997).
نهاد مجموعه قواعد عملیاتی است که مورد استفاده قرار میگیرد، برای اینکه تعیین کنیم چه کسی در مواقع گوناگون می تواند تصمیم بگیرد و معیار تصمیم گیری او چیست. یعنی چه عملی مجاز و یا ممنوع است. (استروم[39]، 1990).
نهادها مجموعه ای از محدودیتهای رسمی و غیر رسمی هستند که محدودیت را بر فعالیتهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تحمیل می کنند (آرون[40]، 2003).
هاجسون معتقد است که نهاد طرز فکر یا طرز عملی شایع و باثبات است که در خصائل یگ گروه یا آداب و رسوم مردم نهان و مستور است (هاجسون، 1998).
نهادها انگارههای مستقر برای رفع نیازمندیهای متعدد انسانی هستند که از شیوه های قومی، وقتی که تداول و قبولیت عام پیدا می کنند، برمیخیزند و رشد مینمایند (روسک و وارن[41]، ص146). و نیز نهادها عبارتند از راه و رسمهای مستقر برای اقناع نیازهای کلی انسانی، و این راه و رسمها تا درجه معینی با اجبار توام است (همان، ص236).
نهادهای اجتماعی مجموعه ای از قواعدند که به کنشهای اجتماعی، به نحوی خاص ساختار می بخشند. این قواعد (نهادها) الف) اطلاعاتی درباره نحوه کنش انتظاری افراد و سازمانها در موقعیتهای خاص در اختیار ما قرار می دهند. بنابراین کنشها را پیش بینی می کنند. پیش بینی پذیر شدن کنش، امکانات تعاملات فردی و اجتماعی را فراهم میآورد. ب) راهنمای عمل افرادی هستند که عضو این یا آن گروه اجتماعی هستند. ج) به انتخابهای راهبردی کنشگران فردی و گروهی در موقیتهای خاص ساختار میبخشند (نایب، 1381).
یک اقتصاد اجتماعی برای انجام وظایف یاد شده به ابزارهایی متوسل می شود که برای همه آنها واژه نهاد به کار می رود. یک نهاد در گسترده ترین مفهومش مجموعه ای است از هنجارها، قواعد رفتاری، یا شیوه های استقرار یافته تفکر (رنانی، بازار یا نابازار؟، ص39).
آخرین نظرات