« ان الحرز یختلف باختلاف الاموال المحفوظه فیه و قیمتها، والعرف معتبر فی ذالک لانه لا ضابطه له لغه و لا شرعا و هو یختلف المال و نوعه و ثمنه، و یختلف باختلاف البلاد و » (جزیری،۱۴۲۴،ج۵، ۱۵۲). از نظر علمای این سه مذهب حرز به تناسب اختلاف اموالی که در آن نگهداری میشود و قیمت آن اموال مختلف است و در این مورد عرف ملاک عمل و دارای اعتبار است. حرز از نظر نوع مال و قیمت آن متفاوت است و همچنین نوع حرز در شهرهای مختلف با هم فرق میکنند. از نظر این سه مذهب حرز حتّی با توجه به صفت عدالت یا جور و ستم سلطان در شهرها و کشورهای مختلف، متفاوت است و در همهی این امور مرجع تعیین و تشخیص حرز، عرف و عادات رایج مردم است.
۱ – ۲ – سؤالات تحقیق.
الف. سؤال اصلی.
مفهوم حرز و نقش آن در سرقت مستوجب حدّ، از منظر فقهای امامیه و اهل سنّت چیست؟
ب. سؤالات فرعی.۱ – آیا فقهای امامیه در تبین مفهوم حرز، مصادیق حرز و نقش آن در سرقت مستوجب حدّ اتفاق نظر دارند؟
۲ – نظر فقهای امامیه و اهل سنّت در خصوص مفهوم حرز، مصادیق حرز و نقش آن در اجرای حدّ سرقت چیست؟
۳ – آیا میان فقهای عامه در مورد حرز، مصادیق آن و نقش حرز در سرقت مستوجب حدّ اختلاف نظر وجود دارد؟
۴- نظر کدام یک از مذاهب اربعه در خصوص حرز به نظر فقهای امامیه نزدیک تر است؟
۱ – ۳- فرضیه ها.
اکثر فقهای امامیه در تبیین مفهوم حرز و نقش آن در سرقت مستوجب حدّ اتفاق نظر دارند.
میان فقهای امامیه و اهل سنّت در مورد مفهوم حرز، مصادیق حرز و نقش آن در اجرای حدّ اختلاف نظر وجود دارد.
میان فقهای مذاهب اربعه در خصوص حرز و نقش آن در سرقت مستوجب حدّ، اختلاف نظر وجود دارد.
نظر علمای مذهب شافعی در مورد مفهوم حرز و نقش آن در سرقت مستوجب حدّ، به نظر فقهای امامیه نزدیک تر است.
۱ – ۴ – ضرورت تحقیق.
مجازات هایی که در دین مبین اسلام وضع گردیده است، برای کنترل اجتماع و اصلاح نظام اسلامی مفید فایده میباشد. از جمله مجازات هایی که در فقه اسلامی وجود دارد؛ حدّ و تعزیر میباشد. میزان حدّ، نوع و کیفیت آن در اسلام مشخص گردیده است. یکی از جرایمی که حدّ دربارهی مرتکب آن اعمال میگردد؛ سرقت است. لکن لفظ مرد و زن سارق در قرآن به صورت مطلق ذکر شده و فقهای عظام امامیه و اهل سنّت، با تفسیر آیه و روایات مربوطه شرایط متعددی برای سارق، قید کرده اند که با جمیع آن شرایط حدّ سرقت که قطع ید است جاری میشود. هتک حرز، ورود به حرز و اخراج مال از آن در زمرهی شروط سرقت حدّی قرار دارند.از آن جا که کار تحقیقی، تطبیقی جامعی در جهت بررسی اقوال فقهای امامیه و اهل سنّت در خصوص تبیین مفهوم حرز و نقش آن در سرقت مستوجب حدّ به عمل نیامده است، و با توجه به این که احکام قضایی نظام اسلامی منبعث از آراء فقهی علما و مراجع عظام میباشد؛ لزوم یک کار تحقیقی، تطبیقی در این باره احساس گردید. مضاف بر این وحدت بین مسلمانان یک اصل اساسی است که مشرکین و ملحدین سعی دارند به هر طریق ممکن به این اصل مهم آسیب رسانند. یکی از اسباب اختلاف، اختلاف فقهی است، که امری بسیار طبیعی است و هیچ کس نمی تواند مدعی شود که از هر گونه اشتباه بری است. از راهکارهای وحدت و تقریب بین مذاهب پرهیز از تعصب مذهبی و قبول اصل اختلاف و احترام به اندیشه و دیدگاه دیگران و کنار گذاشتن مسایل جزیی به خاطر مسألهی مهم تری مانند وحدت است. در این اثر به خوبی روشن میشود که نه تنها بین مذاهب مختلف اختلاف نظر وجود دارد، بلکه بین فقهای یک مذهب معیّن نیز در خصوص حرز و نقش آن در سرقت مستوجب حدّ، اختلافاتی وجود دارد. لذا نگارنده بر این باور است که کارهای تحقیقی، تطبیقی مثل این اثر میتواند در جهت تقریب مذاهب اسلامی مثمر ثمر باشد.
۱ – ۵- اهداف تحقیق.
۱ – ۵- ۱- اهداف نظری.
۱ . بررسی نظرات فقهای امامیه در خصوص مفهوم حرز و نقش آن در سرقت مستوجب حدّ
۲ . بررسی آراء فقهای اهل سنّت پیرامون مفهوم حرز و نقش آن در سرقت مستوجب حدّ
۳ . استخراج نقاط اشتراک و افتراق نظرات فقهای امامیه و اهل سنّت
۴ . بررسی نقش حرز در اثبات حدّ سرقت در فقه امامیه و اهل سنّت.
۱ – ۵- ۲- اهداف کاربردی.
۱ . استفاده دانشجویان و دانش پژوهان در رشته فقه و مبانی حقوق اسلامی.
۲ . استفاده دانشجویان و محقّقین رشته حقوق و دیگر طالبان علم و دانش.
۳ . استفاده قضات دادگاهها و وکلای حقوقی در محاکم قضایی.
۴ . مورد استفادهی طلاّب حوزه های علمیّه.
۱– ۷- کلید واژه ها.
1.حدّ.
با توجه به این که در مبحث تبیین مفاهیم بیش تر به تعریف حدّ پرداخته شده است؛ به اختصار معنای لغوی و فقهی حدّ را مرور میکنیم. حدّ به معنای منع، مرز و واسطه یا فاصلهی بین دو چیز آمده است. حایل میان دو شیئ، واسطه (فاصله ی) میان دو چیز که از اختلاط آن دو جلوگیرى میکند« أَصل الحدّ المنع و الفصل بین الشیئین، فکأَنّ حدود الشرع فصلت بین الحلال و الحرام» حدّ در اصل به معنای منع و مانع است و حایل بین دو چیز است، همانند حدود شرع که جدا کنندهی بین حلال و حرام است (ابن منظور، ۱۴۱۴، ج۳، ۱۴۰ ).
از نظر فقهی هر چیزى که مجازات معیّن و مشخّصى داشته باشد حدّ، و غیر آن تعزیر شمرده مى شود (محقق حلّی، ۱۴۰۸، ج۴، ۱۳۶). صاحب جواهر در کتاب حدود ضمن اشاره به معنای لغوی حدّ معنای شرعی آن را نیز آورده است. حدود جمع حدّ است و به معنای منع میباشد. حدّ شرعی گویند، زیرا به دلیل ترس فرد عاصی و گناهکار از عقوبت، مانع انجام معصیت میگردد؛ و از دیدگاه شرع، عقوبت و مجازات مخصوصى است که باعث آزار بدن مى گردد؛ به واسطهی معصیت خاصی که مکلّف انجام میدهد و شارع مقدّس کمیّت و میزان آن را برای جمیع افراد آن مشخص کرده است ( نجفی، ۱۴۰۴، ج۴۱، ۲۵۴)». یکی از فقهای اهل سنّت در تعریف حدّ میگوید: حدّ در لغت به معنای منع است و در شریعت، مجازاتی با اندازهی معیّن است و از حقوق خداوند به شمار میآید. بنابراین، قصاص، حدّ نیست؛ چون از حقوق مردم است و از حقوق خداوند نیست. همچنین بر تعزیر، حدّ اطلاق نمیشود چون مقدار آن معیّن نیست ( استادی،۱۳۸۳، شماره ۳۷، ص۷۷).
حرز.
در لغت به معنای جای استوار، پناهگاه، بازوبند و چشم آویز است ( معین،۱۳۸۵،۴۶۲) جایی که چیزی را در آن حفظ کنند، دعایی که بر کاغذ نویسند و همراه خود نگاه دارند ( عمید، ۱۳۸۲، ج ۱، ۷۸۷). دعایی مأثور اعم از خواندنی و آویختنی.
یاسین کنند ورد و بطاها کشند تیغ * قرآن کنند حرز و امام مبین کشند. ( دهخدا،۱۳۷۳، ج ۶،۷۷۶۵) احمد بن فارس در معجم مقائیس اللّغه (۱۴۰۴، ج۲، ۳۸) میگوید که اصل کلمه حَرس بوده و به معنای حفاظ یا مکان حفظ شده میباشد و از ریشه حفظ گرفته شده است.«الحاء و الراء و الزاء أصل واحد، و هو من الحفظ و التّحفظ یقال حرزته و احترز هو، أى تحفّظ. و ناس یذهبون إلى أنّ هذه الزّاء مبدله من سین، و أنّ الأصل الحرس و هو وجه».
با مشاهدهی فرهنگ لاروس، میتوان گفت تعریف ابن فارس مبنی بر این که اصل حرز، از « ح ر س » گرفته شده است به واقعیت نزدیک است.« حرس – حرسا و حراسه الشیء: آن چیز را نگهداری کرد و آن را شبانه دزدید ( خلیل جرّ، ۱۳۶۷،ج۱، ۸۲۰) ».
در المنجد ص ۱۲۵نیر حرز به «ما تحفظ به الاشیاء من صندوق و نحوه» تعریف شده است.یعنی حرز چیزی است مانند صندوق و امثال آن که اشیاء را در آن نگاه میدارند و حفظ میکنند.
حرز از نظر حقوقی، هر موضعی را گویند که محدود بوده و غیر مالک حقّ دخول در آن را بدون إذن مالک ندارد؛ به شرط این که موضع بسته و مقفل باشد (جعفری لنگرودی، ۱۳۴۶، ۲۱۳).
با توجه به این که بررسی مفهوم فقهی حرز موضوع اصلی این اثر میباشد؛ به ذکر این نکته اکتفا میشود که عموم فقها به جز اهل ظاهر معتقدند لازمهی اجرای حدّ سرقت این است که مال از حرز سرقت گردد و حرز از نظر اکثر آنان جایی است که مال به منظور حفظ از دستبرد، در آن نگهداری میشود.
قطع.
در حدّ سرقت، قطع به معنای بریدن دست راست است. در صورت تکرار سرقت برای بار دوم پای چپ سارق بریده میشود. لکن منظور از قطع در این اثر قطع دست راست سارق میباشد. در اندازهی بریدن دست و پا میان امامیه، اهل سنّت و خوارج اختلاف نظر وجود دارد. در این مقاله فقط به اختلاف آراء در مورد قطع دست اشاره میشود. از نظر امامیه منظور از قطع بریدن چهار انگشت دست راست است. امام جواد علیه السّلام دلیل قطع از بیخ چهار انگشت را از قول پیامبر اسلام (ص)چنین بیان فرموده اند: سجده بر هفت عضو است. صورت ( پیشانی)، دو کف دست، دو زانو و نوک انگشت پاها. وقتی که دست از مچ یا آرنج قطع شود؛ دیگر دستی برای سجده باقی نمی ماند که برای خدا سجده کند. با آن که خداوند فرموده است « أنّ المساجد لله فلا تًدعوا مع الله احداً » یعنی سجده گاه ها برای خداست و آن چه برای خدا است بریده نمی شود (قوانین جزایی اسلام، علی اکبر حسینی،۱۳۶۰،ص۱۲۹). خوارج به قطع از شانه و اهل سنّت به بریدن کلی کف دست[ مچ دست] اعتقاد دارند ( خرمشاهی،ج۲، ۱۳۷۷، ۱۱۹۹).
۴ . امامیه.
امامیه به آن عده از مسلمانان گفته می شود که که به خلافت و امامت بلا فصل حضرت علی (ع) معتقدند و بر این عقیده اند که امام و جانشین پیامبر اسلام (ص) از طریق نصّ شرعی تعیین میشود و امامت علی (ع) و دیگر امامان شیعه نیز از طریق نصّ شرعی ثابت شده است (شهرستانی، ۱۴۰۴، ج۱، ۱۴۶). به امامیه شیعه نیز گفته میشود. شیعه به معنی پیروی کردن فرد یا گروهی از فرد یا گروهی دیگر میباشد. در دین اسلام اصطلاح شیعه، تنها به پیروان امام علی (ع) که به امامت او و فرزندانش اعتقاد دارند؛ اطلاق میشود ( شمالی، ۱۳۸۴، ۱۵).
از نظر امامیه، چون امام همهی مسئولیتهای پیامبر اکرم (ص) جز دریافت و ابلاغ وحی را دارد؛ باید از صفات و ویژگیهای خاص پیامبر، مثل عصمت بر خوردار باشد. از آنجا که تشخیص عصمت برای انسانها ممکن نیست؛ بنابر این همان طور که پیامبر از جانب خداوند معرفی میشود؛ تنها کسی که میتواند فرد شایستهی امامت را معرفی کند، خداست و این کار از طریق پیامبر (ص) انجام میشود. لذا پیامبر در زمان حیات خویش امامان پس از خود را در حدیثی که به حدیث جابر شهرت دارد معرفی نموده است. هنگامی که آیهی ۵۹ سورهی نساء نازل شد؛ جابر بن عبدالله انصاری گفت: ای پیامبر خدا، اولی الامر چه کسانی هستند؟ امر بفرما تا از آنها اطاعت کنیم. پیامبر (ص) فرمود: آنان جانشینان من و امامان بعد از من هستند. نخستین آنان برادرم علی بن ابی طالب است و پس از آن فرزندش حسن سپس حسین و پس از آن به ترتیب: علی بن الحسین، محمد بن علی (باقر) و تو او را در هنگام پیری خواهی دید و هر وقت او را دیدی سلام مرا به او برسان. پس از محمد بن علی نیز به ترتیب: جعفر بن محمد، موسی بن جعفر، علی بن موسی، محمد بن علی، علی بن محمد، حسن بن علی، و پس از آن فرزندش امام منتظر مهدی (عج) میباشد (احسایی، ۱۴۰۵، ج۴، ۹۰-۸۹).
فضیلت اهل بیت (ع) در کتب اهل سنت نیز ذکر گردیده است. از جمله روایتی است از پیامبر (ص) که میفرمایند: هر که می خواهد مانند من زندگی کند و از دنیا برود و در همان بهشت جاویدانی که پروردگارم برای من مهیا ساخته، ساکن شود، باید ولایت علی را پس از من برگزیند و پس از من به اهل بیتم بپیوندد و از آنها تبعیّت. ( المتقی الهندی، ۱۴۰۹، ج۱۲، ۱۰۴-۱۰۳).
۵ . اهل سنت.
مسلملمانان به دو گروه شیعه و سنی تقسیم شده اند. علی رغم مشترکات فراوانی که دارند؛ اختلافاتی نیز با هم دارند. از جملهی این اختلافات، اختلاف در اصل امامت است. شیعه آن را از اصول دین میداند. انتخاب و معرفی امام را شأن خدا و رسول او میداند اما اهل سنت آن را بر عهدهی مردم میدانند و نقش پیامبر و خدا را در انتخاب امام نادیده میانگارند.با رحلت پیامبر اکرم(ص)، سقیفه نقطهی عطف خلافت اسلامی به شمار میرود. در حالى که مدینه در ماتم و سوگ فرو رفته و على(علیه السلام)، عباس بن عبدالمطلب عموى پیامبر و برخى اصحاب در تدارک غسل و تدفین پیامبر خویش بودند، جمعى دیگر در سقیفهی بنى ساعده، جمع شده و بر آن بودند تا خلیفهی پس از پیامبر را انتخاب نمایند. پس از بحث و جدلی طولانی، ابوبکر به پا خاست و با تأیید فضایل و عزت انصار، مدعى شد که پیامبر با بیان روایت :«الائمه مِن قریش»، پیشوایى قوم را به مهاجران اختصاص داده است و در ادامه افزود که ما به موضوع حکومت بر حقیم(ابن قتیبه دینوری، ۱۴۰۰، ج ۲، ۹). نهایت امر عده ای از صحابه با ابوبکر بیعت نموده و او را به عنوان خلیفهی اول انتخاب کردند. این در حالی است که به تأیید علمای اهل سنت علی (ع) سرور مردم در دنیا و آخرت است. زیر از آنان نقل است که پیامبر (ص) فرمود: ای علی تو سرور مردم در دنیا و آخرت هستی؛ دوستدار تو دوست من است و دوست من دوست خداوند. دشمن تو با من دشمنی کرده است و دشمن من دشمن خداوند است. وای بر کسی که بعد از من با تو دشمنی ورزد ( حاکم نیشابوری، بی تا، ج۳، ۱۲۸). ابوبکر در روزهای پایانی عمر خویش، پس از دو سال وادامه مطلب در لینک زیر
آخرین نظرات