پایان نامه تخصیص منابع مدیریت کیفیت به استراتژیهای کیفیت با استفاده از تحلیل شبکهای فازی و برنامهریزی آرمانی متن کامل پایان نامه مقطع کارشناسی ارشد رشته مدیریت دانشکده علوم اداری واقتصادی گروه مدیریت صنعتی گرایش تولید پایاننامهی کارشناسی ارشد تخصیص منابع مدیریت کیفیت به استراتژیهای کیفیت با استفاده از تحلیل شبکهای فازی و برنامهریزی آرمانی، مطالعهی موردی: شرکت شهدگستران نوین دی ماه 1394 برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده و استاد راهنما در سایت درج نمی شود (در فایل دانلودی نام نویسنده و استاد راهنما موجود است) تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه : (ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است) 1-1 مقدمه در دنیای پرچالش امروزی که فضای تجاری بیشتر از گذشته رقابتی و غیر قابل پیشبینی شده، شرکتها برای ماندگاری و حصول اهداف تجاری ناچار به استفاده از رویکردهای متعالی و توسعهی شایستگیها و قابلیتهای خود در مواجهه با عدم اطمینان هستند. با توجه به محدودیت منابع و نامحدود بودن نیازهای انسانی، افزایش جمعیت و رقابت شدید و بی رحمانه در اقتصاد جهانی، بهبود بهرهوری استفاده از منابع نه یک انتخاب بلکه یک ضرورت میباشد (دیوید، 2006). تمامی نظامهای تدوین شده در امر کیفیت، تلاش خود را معطوف به کسب اهداف استراتژیک و مزیت رقابتی گردانیدهاند. اما آنچه در این میان مهم به نظر میآید اهمیت منابع در این نظامها و نقش آن در تحقق اهداف مورد نظر است. توجه عمیق به منابع به عنوان برجستهترین عامل مزیت رقابتی در رشد توسعه، کارآفرینی و متعاقب آن تمایز سازمانها از یکدیگر نقش کلیدی ایفا نموده است (شورکی، 1390). این تحقیق در نظر دارد تخصیص منابع مدیریت کیفیت به استراتژیهای کیفیت را در شرکت شهدگستران نوین انجام دهد. در فصل حاضر، ابتدا به تشریح و بیان مسئله تحقیق و ضرورت و اهمیت انجام تحقیق پرداخته میشود. سپس اهداف اصلی و سوالات تحقیق و در انتها قلمرو تحقیق و تعریف عملیاتی واژههای تحقیق بیان میشوند. 1-2 بیان مسئله رقابت جهانی، تغییرات مداوم فناوری و تحولات سریع و گوناگون در فرهنگ کار، تنها چند عامل از عواملی هستند که بازاری پویا بوجود آورده و بر آن تاثیر متقابل دارند (جعفری و دیگران، 1390). بنابراین سازمان برای هماهنگ کردن قوت ها و ضعفهای سازمان با فرصتها و تهدیدهای محیط و همچنین مقابله با محیط پویا نیاز به تفکر استراتژیک دارد (ریاحی، 1384). این پژوهش در یک شرکت تولید شکلات و فرآورده های کنجد انجام میشود. از آنجا که تولید مواد غذایی مستقیما با سلامت جامعه در ارتباط است، ارتقا کیفیت محصولات در این صنعت بسیار حائز اهمیت میباشد. این سازمان با میزان محدود منابع مواجه است و میبایست به طور بهینه از آن استفاده کند و برای این کار نیاز به روش علمی و برنامه ریزی دقیق دارد. به طور عادی، فعالیتها بیشتر و یا کمتر از آنچه نیاز دارند منابع مدیریت کیفیت دریافت میکنند و این باعث اتلاف منابع میشود. هر راهبرد میبایست به میزان لازم و براساس اهمیتی که در افزایش کیفیت محصولات دارد، منابع مدیریت کیفیت را دریافت کند، تا بهرهوری لازم در سازمان مذکور به حداکثر برسد. در این پژوهش هشت استراتژی (آراویندان و دیوانداسان، 1996) برای مدیریت کیفیت در سازمان مورد نظر انتخاب شده که بر اساس نیاز هر یک، منابع انسانی، منابع سازمانی و منابع تکنولوژیکی بدون وجود اضافه یا کمبود، به استراتژیهای کیفیت تخصیص داده میشود. یکی از این استراتژیها، بازنگری مداوم در فعالیت های مربوط به کیفیت محصولات است که نیازمند اقدامات اصلاحی و فعالیتهای پیشگیرانه توسط تمام اعضا میباشد. این بهبود مستمر سازمان مذکور را به سمت کاهش نرخ خطا، هزینههای شکست و ضایعات جهت دهی میکند. دیگر استراتژی مورد استفاده، بررسی مداوم مشکلات کیفی است. زیرا در صنعت شکلات سازی در عین سادگی نکات ریز و قابل توجهی دارد که اگررعایت نشود در کیفیت محصول نهایی اثر خواهد داشت. سازمان مورد نظر برای رسیدن به سطح کیفیت دلخواه محصولات خود نیاز به استراتژی ای دارد که رویکرد دائمی به سمت اهداف و آرمان ها نامیده میشود که سازمان باید متعهد باشد و نگرشی حداقل ده ساله داشته باشد و برای ماندن در آن برنامهریزی کند. استراتژی دیگر، رسیدگی دوره ای کیفیت به منظور پیشگیری از مشکلات میباشد. در استراتژی دیگر، انتقال مداوم نظرات مشتریان و تجزیه تحلیل آنها مورد توجه است. از آنجایی که مدیریت کیفیت فراگیر، فعالیتی برای تمام سازمان است، بنابراین استفاده از دانش افراد و مشارکت دادن آنها یکی دیگر از استراتژی های مورد استفاده میباشد. مدیریت اطلاعات مربوط به کیفیت نیز دیگر استراتژی مورد نظر است. کنترل هزینههای کیفیت نیز استراتژی مهمی است که به آن پرداخته میشود. تحقیق حاضر در یک کارخانه تولید مواد غذایی انجام میشود. به دلیل بالا بودن رقابت در این صنعت، شرکت تصمیم به بالا بردن بهرهوری استفاده از منابع دارد. این شرکت هدف خود را ارائهی محصولات متمایز با بهترین کیفیت قرار داده است و همین امر نیاز به روشی علمی برای این کار در این سازمان را ایجاد نموده است. روند افتتاح خط تولید جدید و نوع ارائهی محصولات بهترین گواه این مدعا است، زیرا مطلعین نسبت به صنعت غذا میدانند که تأسیس و ادارهی یک مجموعهی غذایی چه مسائلی به دنبال دارد. در اینجا می توان با اولویت بندی استراتژیهای مناسب بر مبنای معیارهای آنها، تصمیم گیرنده را در شرایط مناسب تری از درک اهمیت هر استراتژی مدیریت کیفیت بر مبنای منابع مورد نظر در مدیریت کیفیت جامع قرار داد و تخصیص منابع را بر پایه این اولویتبندی انجام داد. 1-3 ضرورت و اهمیت انجام تحقیق با انجام این تحقیق، منابع مؤثر در مدیریت کیفیت جامع و نقش هر کدام در پیشبرد اهداف مدیریت کیفیت جامع شناسایی میشود. به منظور ارتقاء کیفیت محصولات این شرکت، نیازمند استراتژیهایی هستیم که بتوانند راه را برای رسیدن به هدف هموار کرده و بهرهوری در تولید محصولات، با کیفیت بالا را تضمین نمایند. هر جا که نیاز به تخصیص منابع محدود به مجموعه ای از فعالیتها یا تیمها وجود داشته باشد نیاز به راهبردهای بهرهورانه برای استفادهی بهینه از آن نیز وجود دارد (عابدی و دیگران، 1386). در این پژوهش تخصیص منابع به طور دقیق و با روشهای علمی مؤثر صورت میگیرد. در غیر این صورت منجر به عدم بهرهوری واحد تولیدی و عدم اثربخشی استراتژیهای برنامهریزی شده میشود. تخصیص به جا و مناسب هریک از منابع مدیریت کیفیت، به این سازمان کمک میکند تا بتواند منابع محدود خود را بهتر مدیریت کرده و حداکثر استفاده را از آنها داشته باشد. همچنین اگر استراتژیهای کیفیت برای اجرا، با کمبود منابع مواجه نشوند، میتوانند نقش خود را در ارتقاء کیفیت محصولات سازمان به طور مؤثر ایفا کنند. مسلم است که بین میزان دریافت پشتیبانی استراتژیها از منابع در حالتی که از روشهای غیر علمی استفاده میشود با حالتی که از روشهای معتبر و علمی استفاده میشود تفاوت وجود دارد. درک این میزان تفاوت در این پژوهش به سازمان کمک بزرگی میکند تا تخصیص مجدد منابع را به نحو صحیح انجام دهد. 1-4 اهداف اصلی تحقیق اولویتبندی منابع سازمانی، انسانی و تکنولوژیکی بر اساس کمک به یکدیگر و بر اساس کمک به هر استراتژی کیفیت و تعیین سهم هر منبع از کل منابع اولویت بندی استراتژیهای کیفیت بر اساس کمک به کیفیت و بر اساس منابع در دسترس سازمانی، انسانی و تکنولوژیکی و تعیین سهم هر استراتژی از کل استراتژیها
همچنین مدل های تحلیل پوششی داده ها DEA میزان توانایی در هر واحد تصمیم گیرنده (DMU) در تبدیل ورودی ها به خروجی ها را ارزیابی می کند که این میزان توانایی، کارایی نامیده می شود. این روش از تکنیک های معتبر ارزیابی و مقایسه عملکرد می باشد.
شایان ذکر است تکنیک های BSC و DEA به عنوان ابزارهایی هستند که نمی توان آن ها را به عنوان تکنیک های جایگزین هم مطرح نمود. بلکه استفاده تلفیقی از آن ها در نظام ارزیابی عملکرد لازم به نظر می رسد. به عبارت دیگر می توان یک ارتباط سیستماتیک بین دو مدل یاد شده ایجاد نمود. بطوریکه از یکی از آن ها به عنوان مکمل و پوشاننده نقاط ضعف مدل دیگر استفاده کرد.
لذا در این پژوهش با تلفیق دو روش کارت امتیاز متوازن BSC و تحلیل پوششی داده ها DEA که از معتبرترین و کاربردی ترین روش های سنجش کارایی و بهره وری هستند به ارزیابی عملکرد شعب منتخب بانک تجارت استان تهران می پردازیم.
1-3- اهمیت- ضرورت
از آنجا که در مجموع بهره وری اقتصاد کشور با رشد خفیفی افزایش یافته لیکن عملکرد کلی بسیاری از فعالیت های اقتصادی با توجه به منابع مادی و انسانی که در اختیار دارند قابل توجیه نمی باشد. بنابراین بی توجهی به مشکلاتی نظیر پایین بودن بهره وری نسبی علاوه بر اینکه فرصت رشد و توسعه اقتصادی را سلب می کند می تواند زمینه ساز بسیاری از مشکلات اقتصادی و فرهنگی و سیاسی در آینده باشد (عباسیان،1386). رشد بهره وری بر بسیاری از پدیده های اصلی اقتصادی و سیاسی و اجتماعی نظیر کاهش سطح تورم، افزایش رفاه عمومی، افزایش توان رقابت اقتصادی و افزایش سطح اشتغال بسیار موثر است. در نگاهی ساده بهره وری نسبت بازده به منافع مصرف شده است؛ لذا اگر با هزینه یکسان کالا و خدمات بیشتری تولید شود یا مقدار معینی محصول با هزینه کمتری تولید شود، منافعی برای کل جامعه حاصل می شود که می تواند برای تأمین زندگی بهتر افراد جامعه موثر باشد. لیکن دستیابی به بهره وری بالاترین هدف و ارزشمندترین در همه سازمان هاست به گونه ای که چرخه بهره وری در مراحل چهارگانه اندازه گیری – تحلیل – برنامه ریزی و اجرا باید در سازمان ها استقرار یابد. مهم ترین ویژگی این چرخه شکل گیری بر محورهای عملی و کمیت پذیر بودن شاخص های آن است (محمدی،1389).
لذا در سال های اخیر به مسئله کارایی و بهره وری در کشور توجه بیشتری شده است به نحوی که مصادیق بهره وری به طور صریح در ماده 79 قانون برنامه پنجم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور مد نظر قرار گرفته است.
قانون برنامه پنجم توسعه – ماده 79
در راستای ارتقاء سهم بهره وری در رشد اقتصادی به یک سوم در پایان برنامه و به منظور برنامه ریزی، سیاست گذاری، راهبری، پایش و ارزیابی بهره وری کلیه عوامل تولید از جمله نیروی کار، سرمایه، انرژی و آب و خاک، سازمان ملی بهره وری ایران به صورت مؤسسه دولتی وابسته به معاونت با بهره گرفتن از امکانات موجود ایجاد می شود تا برنامه جامع بهره وری کشور شامل شاخص های استاندارد بهره وری و نظام اجرائی ارتقاء بهره وری، دربرگیرنده توزیع نقش ها و مسئولیت ها در کلیه بخش های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی اعم از بخش های دولتی و غیردولتی، به صورت برنامه لازم اجرا برای تمامی بخش های یادشده، تدوین نماید و به تصویب هیئت وزیران برساند. تمام دستگاه های اجرائی موظفند از سال دوم برنامه تغییرات بهره وری و اثر آن بر رشد اقتصادی مربوط به بخش خود را به طور مستمر منتشر نمایند و سیاست ها و متغیرهای اثرگذار بر رشد بهره وری را شناسایی کنند تا اثر بهره وری از دستگاه های مزبور رشد صعودی داشته باشد. سیاست های مذکور می تواند حاوی سیاست های تشویقی بخش های غیردولتی و شرکت های دولتی باشد.
حداکثر سه درصد (3%) از هر مرحله تخصیص اعتبارات هزینه ای دستگاه های اجرائی در خزانه نگهداری می شود و پرداخت آن به دستگاه منوط به ارائه تأیید معاونت مبنی بر رعایت مصوبات موضوع این ماده و دیگر تکالیف قانونی مربوط به بهره وری است.
آئین نامه اجرائی این ماده مشتمل بر برنامه پیشنهادی سازمان ملی بهره وری ایران به تصویب هیئت وزیران می رسد.
همچنین در فصل 11 قانون مدیریت خدمات کشوری به مسئله ارزیابی عملکرد و بهره وری تاکید شده است که متن ماده 81 تا 83 این قانون به شکل زیر است.
قانون مدیریت خدمات کشوری، فصل یازدهم ـ ارزیابی عملکرد
ماده81 ـ دستگاه های اجرائی مکلفند بر اساس آئین نامه ای که با پیشنهاد سازمان به تصویب هیئت وزیران می رسد، با استقرار نظام مدیریت عملکرد مشتمل بر
ارزیابی عملکرد سازمان، مدیریت و کارمندان، برنامه های سنجش و ارزیابی عملکرد و میزان بهره وری را در واحدهای خود به مورد اجرا گذاشته و ضمن تهیه گزارش های نوبه ای و منظم، نتایج حاصل را به سازمان گزارش نمایند.
ماده82 ـ سازمان موظف است استقرار نظام مدیریت عملکرد را در سطح کلیه دستگاه های اجرائی پیگیری و نظارت نموده و هر سال گزارشی از عملکرد دستگاه های اجرائی و ارزشیابی آن ها در ابعاد شاخص های اختصاصی و عمومی و نحوه اجرا احکام این قانون را بر اساس آئین نامه ای که با پیشنهاد سازمان به تصویب هیئت وزیران می رسد، تهیه و به رئیس جمهور و مجلس شورای اسلامی ارائه نماید.
ماده83 ـ سازمان موظف است هر ساله بر اساس شاخص های بین المللی و گزارش های دریافتی از دستگاه های ذی ربط، پس از انطباق با چشم انداز ابلاغی، جایگاه و میزان پیشرفت کشور را در مقایسه با سایر کشورهای جهان تعیین و گزارش لازم را به رئیس جمهور و مجلس شورای اسلامی ارائه نماید و از نتایج آن در تدوین راهبردهای برنامه های توسعه استفاده نماید.
بنابراین در شرایط متلاطم دنیای کنونی وجود مدلی به منظور ارائه بازخورد در راستای بهبود عملکرد و بهره وری شعب مختلف سازمان ها و دستیابی به ابزاری جهت برآوردن این نیاز مدیران بسیار ضروری و منطقی به نظر می رسد. علاوه بر این، با توجه به گستردگی شعب بانک ها در سراسر کشور و احداث مؤسسات مالی و اعتباری جدید وضعیتی به وجود آمده است که هر یک از بانک ها باید از کارایی و بهره وری شعب خود اطلاع داشته باشند و علل کارایی و نا کارایی شعب خود را بررسی کنند (زارعی متین،1389). این پژوهش می تواند با تشریح وضعیت بهره وری و کارایی شعب مورد بررسی الگویی برای ارزیابی عملکرد تمام شعب ارائه دهد.
1-4- اهداف تحقیق
هدف اصلی
ارزیابی عملکرد، رتبه بندی و تحلیل بهره وری در شعب بانک تجارت با بهره گرفتن از تلفیق تکنیک تحلیل پوششی داده ها DEA با کارت امتیازی متوازن BSC
اهداف فرعی
تعیین شاخص های تأثیرگذار در عملکرد و کارایی شعب بانک
تعیین شعب کارا و ناکارای شعب بانک
تعیین گروه مرجع برای واحد های نا کارا شعب بانک
رتبه بندی شعب بانک بر اساس شاخص های تعیین شده
تدوین متدولوژی مناسب برای رتبه بندی شعب بانک
ارائه نتایج، راهکارها و پیشنهادات لازم جهت بهره وری شعب بانک
1-5- سوال های تحقیق
سوال اصلی
مسئله اصلی تحقیق حاضر عبارت است از اینکه چگونه می توان جهت ارزیابی عملکرد، رتبه بندی و تحلیل بهره وری در شعب بانک تجارت با بهره گرفتن از تلفیق تکنیک تحلیل پوششی داده ها DEA با کارت امتیازی متوازن BSC استفاده کرد؟
سوال های فرعی
شاخص های تأثیرگذار در عملکرد و کارایی شعب بانک کدامند؟
شعب کارا و ناکارای شعب بانک کدامند؟
گروه مرجع برای واحد های نا کارا کدام است؟
5-2- نتایج حاصل از پاسخ دهی به سؤال های پژوهش 101
5-3- پیشنهادها کاربردی 106
5-4- پیشنهادهایی برای پژوهش های آینده 107
5-5 محدودیت های پژوهش 107
5-6 جمع بندی 108
منابع و مآخذ:
1-1مقدمه
در اقتصاد کشورهای پیشرو، موازنه میان دانش و سایر منابع، به نفع دانش تغییر یافته است؛ به گونهای که دانش به عاملی تعیین کننده در زندگی حتی بیش از زمین، کار و سرمایه تبدیل شده است. یادگیری سازمانی یکی از مؤلفه های بحرانی در هوش سازمانی است که به معنای توانایی حل مسائل و مشکلات آن سازمان می باشد. به این ترتیب یادگیری سازمانی منبعی راهبردی محسوب می گردد که در تمام سطوح سازمانی ظاهر می شود و مهمترین راه برای بهبود سطح یادگیری سازمان نیز مدیریت دانش ضمنی کارکنان و تبدیل آن به دانش صریح میباشد. میتوان استراتژی دستیابی به مدیریت دانش را جزء ضروریات سازمانهای کنونی دانست زیرا از یک سو حوزه منابع انسانی آنها را در مقابل رقبا بیبدیل خواهد ساخت و از سوی دیگر میتواند بر سایر ابعاد سازمان همچون چابکی سازمان و یا کیفیت خدمات و عملکرد آن اثرگذار باشد (صمدیان و سیدعلوی، 1390) که این پژوهش نیز در جهت انتخاب مناسبترین استراتژی مدیریت دانش در سازمان طراحی شده است. این فصل از پژوهش به تعریف و بیان کلیات پژوهش از جمله بیان مساله، فرضیات و قلمرو پژوهش خواهد پرداخت تا بتواند راهنمایی کلی برای انجام فصول دیگر این پژوهش را فراهم آورد.
1-2- بیان مساله
در اقتصاد دانشمحور، محصولات و سازمانها بر اساس دانش زندگی می کنند و میمیرند و موفقترین سازمانها، آنهایی هستند که از این دارایی نامشهود به نحوی بهتر و سریعتر استفاده کنند. از دیدگاه استراتژیک، امروزه از مدیریت دانش و سرمایه های فکری به منظور خلق و افزایش ارزش سازمانی استفاده میشود و موفقیت هر سازمانی به مدیریت این منابع کمیاب بستگی دارد (Lambe, 2011).
یکی از ویژگیهای سازمانهای جدید انباشتگی بیش از حد دانش است، به طوریکه افزایش حجم اطلاعات در سازمانها و لزوم استفاده از آن در تصمیمهای سازمانی طی دو دهه اخیر باعث ظهور پدیدهای به نام مدیریت دانش شده است (Wiig, 2007). این امر ضرورت برنامه ریزی، سازماندهی، رهبری و پایش دانش سازمانی و همچنین مدیریت فرآیند دسترسی به دانش درست به گونهای که کارایی و اثر بخشی داشته باشد را نشان می دهد (Marr and Neely, 2002). درعصر کنونی سازمانها دریافتهاند که عمر آنها تداوم نخواهد داشت مگر اینکه یک راهبرد برای مدیریت و ارزشگذاری دانش سازمانی خود داشته باشند (Wieneke & Phylpo-Price, 2010). لذا راهبردها و چرخههایی برای اجرای مدیریت دانش ارائه شده
است. با تحولات رخ داده در عرصه جهانی، اکنون توجه مدیران و نظریه پردازان مدیریت، بیش از پیش به داراییهای فکری سازمانها معطوف شده است (حسن زاده، 1385). مدیریت دانش، طراحی هوشمندانه فرآیندها، ابزار، ساختار و غیره با قصد افزایش، نوسازی، اشتراک یا بهبود استفاده از دانش است که در هر کدام از سه عنصر سرمایه فکری یعنی ساختاری، انسانی و اجتماعی نمایان می شود Seemann et al, 1999, 81)). مدیریت دانش به سازمانها کمک می کند تا اطلاعات و مهارتهای مهم را که به عنوان حافظه سازمانی محسوب میشوند و به طور معمول به صورت سازماندهی نشده وجود دارند، شناسایی، انتخاب، سازماندهی و منتشر نمایند. این امر سازمان را به صورت کارا و موثر برای حل مسائل یادگیری، برنامه ریزی راهبردی و تصمیم گیریهای پویا قادر میسازد. مدیریت دانش بر شناسایی دانش و ارائه آن تاکید میورزد، به روشی که بتواند به صورت رسمی به اشتراک گذاشته شود و در نتیجه دوباره مورد استفاده قرار گیرد (Gupta, 2000). اگرچه در مورد تعریف مدیریت دانش و حیطههای آن توافق کلی وجود ندارد، اما متون مختلف در این نکته اتفاق نظر دارند که برای موقعیتها و سازمانهای متفاوت، راهبردهای متفاوتی برای اجرای مدیریت دانش وجود دارد (امیرخانی، 1383، 102). بنابراین، امروزه با توجه به شرایط رقابتی، دانش به عنوان با اهمیتترین سرمایه، جایگزین سرمایههای مالی و فیزیکی شده است. لذا، هر شرکت میبایست برای حفظ بقاء در بازار به منظور کسب دانش، تلاش مضاعف نماید (Chen et al., 2004). از طرف دیگر، کسب و کار دانش محور، نیازمند رویکردی است که دارائی های نامشهود سازمانی نظیر دانش و شایستگیهای منابع انسانی، نوآوری، روابط با مشتری، فرهنگ سازمانی، رویه ها و ساختار سازمانی را در بر گیرد. در این راستا، مفهوم سرمایه فکری [1](IC) در قالب مدیریت دانش، توجه پژوهشگران دانشگاهی و دست اندرکاران سازمانی را به خود جلب نموده است (Bontis, 2001).
مطالعات اجمالی نشان میدهد در بخش دولتی کشور ما، پدیده مدیریت دانش بیشتر بر جنبه استخراج دانش پنهان و مستند سازی تجارب مدیران تمرکز مییابد در حالیکه اجرای مدیریت دانش در بخش خصوصی بر کاربرد دانش به منظور تولید محصولات یا ارائه خدمات جدید تاکید دارد. اگر چه دستیابی به هریک از اهداف فوق مسیر جداگانهای داشته و از شرایط خاص خود برخوردار است، اما در عین حال مستلزم تبعیت از اصولی است که اجرای مدیریت دانش را در پروژهها در نهایت به کسب مزیت رقابتی و توسعه سازمانی منجر نماید (خرقانی و سلسله، 1386(
1-3-ضرورت و اهمیّت موضوع
در حقیقت نفوذ مدیریت دانش در کشورهای توسعه یافته در جهت آشتی دادن به تنش تئوری و عمل است. این در حالی است که در اغلب کشورهای در حال توسعه، این حلقهها به شکل جزیره ای جدا از هم موجودند و یک استراتژی برای پیوند دادن بین آنها موجود نیست. دانش بدون توجه به محمل کاربرد تولید میشود و تولید کنندگان دانش، مرجعی را برای به کار بستن دستاوردهای خود نمییابند. چرخه مدیریت دانش در سطح خرد به دنبال یافتن دانش موجود در سازمان که از قبل خلق شده (حلقه خلق دانش)، در قالب مناسب آن ریختن (حلقه سازماندهی)، تبادل (شریک کردن ذینفعان دانش) و به کار بستن (انعکاس دانش و تبلور آن به شکل یک محصول یا خدمت) است. در سطح کلان نیز با بهره گرفتن از رویکرد مدیریت دانش می توان حلقه های منتزع و جدا از هم تولید، سازماندهی، تبادل و به کار بستن دانش را برای تبلور دانش در قالب محصولات و خدمات (صریح سازی دانش) یکپارچه نمود. تمامی این مراحل نیازمند ایجاد استراتژی واحد مدیریت دانش سازمانی میباشد تا این بخشها را به یکدیگر مرتبط سازد. با انجام این پژوهش میتوان انتظار داشت که مدیران سازمان مورد بررسی اولا بتواند سطح پیادهسازی مدیریت دانش در سازمان خود را تشخیص دهند و از سوی دیگر راهی بهینه برای انتخاب استراتژی مدیریت دانش بیابند. نتایج این پژوهش مختص شهرداری تهران نخواهد بود بلکه کلیه سازمانهایی که برای دانش سازمانی خود ارزش قائل هستند، از دستاوردهای نهایی، بهرهمند خواهند شد.
یکی از سازمانهایی که افزایش بهرهوری کارکنان و توجه به دانش سازمانی در آن اهمیت زیادی دارد شهرداری ها هستند. در واقع شهرداری عبارت است از: «یک سازمان گسترده و متشکل از تمام عناصر و اجزای رسمی و غیررسمی ذیربط و مژثر در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی و کالبدی حیات شهرها با هدف اداره، هدایت، و توسعه همه جانبه و پایدار شهر و زندگی شهری». این توسعه پایدار و همه جانبه زمانی عملی خواهد شد که بهرهوری سازمان شهرداری در حد مطلوبی بوده و کارکنان بتوانند با افزایش بهرهوری خود بیشترین خدمت را در جهت دستیابی به رضایت شهرواندان ارائه کنند (برکپور و همکاران، 1389). به منظور افزایش بهرهوری کارکنان در سازمانها به خصوص شهرداری ها باید به مفهوم هوش سازمانی، مدیریت دانش و نحوه دستیابی به آن توجه ویژهای شود. از آنجایی که امروزه، شهرها به ویژه کلان شهرها، کانونهای اصلی جمعیت، اشتغال، اقتصاد، تحولات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور هستند، رشد و بالندگی همه جانبه و مطلوب شهرها و کلان شهرها در آینده مشروط به برنامه ریزی، بودجه ریزی، سازماندهی، هدایت و نظارت هدفمند امور و افزایش بهرهوری دانش سازمانی و کارکنان شهرداریهای به عنوان نهاد متولی این امور است (رحیمیکیا و همکاران،
1390). از این رو می توان با توجه به نقش حساسی که این سازمان در رشد و اعتلای کشورمان دارد به انتخاب استراتژی دانش آن بپردازیم.
1-4- اهداف پژوهش
1- شناسایی شاخصهای اثرگذار بر انتخاب استراتژی مدیریت دانش
2- ارائه مدل تلفیقی انتخاب استراتژی مدیریت دانش با رویکرد ANP و DEMATEL
3- انتخاب استراتژی مدیریت دانش در شهرداری تهران با بهره گرفتن از رویکرد تلفیقی ANP و DEMATEL
1-5- سوالات پژوهشی
به علت ماهیت اکتشافی پژوهش، در مطالعه حاضر به جای فرضیات از سوالات پژوهشی استفاده میگردد که بر مبنای اهداف طراحی شده است:
1- مهمترین شاخصهای اثرگذار بر انتخاب استراتژی مدیریت دانش چیست؟
2- مدل تلفیقی انتخاب استراتژی مدیریت دانش با رویکرد ANP و DEMATEL به چه صورت است؟
3- استراتژی مدیریت دانش منتخب در شهرداری تهران با بهره گرفتن از رویکرد تلفیقی مرحله قبل چیست؟
1-6- قلمرو پژوهش
1-6-1- قلمرو موضوعی پژوهش
موضوعات مرتبط با پژوهش حاضر در قلمرو مباحث مدیریت دانش و سازمانهای دولتی قرار می گیرد که در این پژوهش تمرکز اصلی بر روی شناسایی معیارهای انتخاب استراتژی مدیریت دانش و نیز استراتژی اصلی مدیریت دانش در شهرداری تهران میباشد.
1-6-2- قلمرو مکانی
این پژوهش در بین کلیّه مدیران و کارکنان شهرداری تهران صورت میگیرد. بنابراین محیط پژوهش را شهرداری تهران و قلمرو پژوهش را شهر تهران تشکیل میدهد.
1-6-3- قلمرو زمانی
داده های مرتبط با این پژوهش نیز در مقطع کنونی از جامعه آماری پژوهش که کلیّه مدیران و کارکنان شهرداری تهران می باشند، گردآوری گردید و تحلیل داده ها نیز در همین مقطع انجام شده است.
1-7- فصل بندی پژوهش
در فصل اول گزارش پژوهش به طرح مساله و اهمیت آن، اهداف پژوهش، دامنه پژوهش و محدودیت های پژوهش پرداخته شده است. در فصل دوم، ادبیات پژوهش، گردآوری و مورد بررسی قرار گرفته است و مدلهای استراتژی مدیریت دانش به تفصیل مورد اشاره قرار گرفته است. در فصل سوم، فرآیند پژوهش، روش های گردآوری داده ها و روایی و پایایی آنها، جامعه و نمونه آماری و روش تحلیل داده ها تشریح شده است. در فصل چهارم، نتایج حاصل از کار میدانی در قالب روش های آماری و تکنیک های تحلیلی ارائه گردیده است و در فصل پنجم نیز نتیجه گیری و پیشنهادهای حاصل از پژوهش بیان شده است.
-بررسی علل تفاوت در رتبه بدست آمده توسط شرکتها در رتبه بندی
1-6 سوال های تحقیق:
سوالهای این تحقیق عبارتند از:
سوال کلی تحقیق:
-شرکتهای تولید مواد غذایی و آشامیدنی حاضر در بورس اوراق بهادار تهران، دارای چه رتبه بندی مالی هستند؟
سوالات جزئی تحقیق:
1-معیارها و شاخصهای مناسب مالی برای رتبه بندی شرکتهای موضوع تحقیق کدامند؟
2-هر کدام از معیارها و شاخصهای مالی از نظر خبرگان چه اهمیتی در رتبه بندی دارد؟
3-با توجه به وزن هر کدام از معیارها و شاخصها و بر اساس روش های تصمیم گیری چند معیاره فازی، رتبه بندی شرکت ها چیست؟
4-برای بهبود شرکتهای رتبه پایین چه راهکارهایی پیشنهاد می شود؟
1-7 روش تحقیق:
این پژوهش از جمله پژوهشهای به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش جمع آوری داده ها پیمایشی می باشد. در تحقیق حاضر برای گردآوری داده ها و اطلاعات مورد نیاز از داده های اولیه( داده هایی که از طریق ابزارهای اندازه گیری مناسب مانند پرسشنامه جمع آوری می شوند) و داده های ثانویه( شامل اطلاعات موجود در سایتهای اینترنتی مرتبط با موضوع، اسناد و مدارک موجود در سازمانهای مورد تحقیق ، کتابها ، مجلات، سمینارها و داده های بورس اوراق بهادار ایران و . ) استفاده شده است.
گام اول: بررسی ادبیات موضوع به منظور شناخت معیارها و روش های رتبه بندی شرکتهای تحقیق
گام دوم: تدوین و تنظیم پرسشنامه ماتریس مقایسات زوجی و محاسبه وزن فازی با بهره گرفتن از وزنهای زبانی کارشناسان
گام سوم: گردآوری داده های مربوط به شرکتها از طریق گزارش های مالی
گام چهارم: رتبه بندی گزینه ها با بهره گرفتن از هر کدام از روش های تاپسیس[1]، ویکور[2] و پرامتی 2[3]
گام پنجم: رتبه بندی تلفیقی با بهره گرفتن از روش های میانگین حسابی، بردا یا کوپلند و تعیین بهترین شرکت
گام ششم: تحلیل نتایج و رتبه ها و ارائه راهکار برای بهبود رتبه شرکتها
گام هفتم: نتیجه گیری نهایی و گزارش نویسی
1-8 متغیرهای تحقیق و تعریف عملیاتی متغیرهای مستقل و وابسته
متغیر های مستقل بکار رفته، شاخصهایی هستند که برای ارزیابی بکار می روند که در اینجا شاخص ها، نسبتهای مالی هستند که با توجه به وزنشان رتبه شرکت ها را مشخص می کنند. این متغیرهای مستقل شامل نسبتهای نقدینگی، اهرمی، فعالیت، سودآوری و رشد هستند. این نسبتها معیارهای اصلی در تشکیل جدول تصمیم می باشند و متغیر وابسته، رتبه هر یک از گزینه ها است.
1-9 قلمرو تحقیق:
-قلمرو موضوعی تحقیق: قلمرو موضوع این تحقیق، حوزه های تصمیم گیری چند معیاره فازی و معیارهای مالی را شامل می شود.
-قلمرو زمانی تحقیق: قلمرو زمانی از لحاظ دوره انجام تحقیق سال 91 و 92 و از لحاظ دوره گردآوری داده ها، سال های86 تا 90 را در بر می گیرد.
-قلمرو مکانی تحقیق: شرکتهای مواد غذایی و آشامیدنی حاضر در بورس اوراق بهادار سال های 86 تا 90 را شامل می گردد.
1-10 جامعه آماری
جامعه آماری تحقیق شرکتهای تولید مواد غذایی و آشامیدنی را شامل می شود که در سال های 86 تا 90 در بازار بورس حاضر بوده و داده های آنها در سایت سازمان بورس و اوراق بهادار موجود باشد. همچنین جهت یکپارچه بودن اطلاعات شرکتهایی که سال مالی آنها منتهی به 29 اسفند نبود از جامعه آماری حذف گردید و در نهایت تعداد نهایی شرکتهای موجود در جامعه آماری به 15 عدد رسید.
1- 11 روش نمونه گیری
به منظور افزایش قابلیت اعتبار نتایج تحقیق، از بین اعضای جامعه آماری ذکر شده، نمونه گیری به عمل نیامده و تمامی مشاهدات مورد بررسی قرار می گیرند، لذا جامعه و نمونه آماری برابر می باشد.
1-12 روش های گرد آوری اطلاعات
مدل یا روش های تصمیم گیری از ادبیات تحقیق استنباط می گردد و گردآوری اطلاعات جهت تعیین اوزان شاخصها از طریق خبرگان با بهره گرفتن از پرسشنامه صورت می گیرد و داده های جداول تصمیم از مستندات بورس استخراج می گردد
1-13 تعریف روش های مورد نظر برای تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها
روش تاپسیس: این مدل توسط هوانگ و یون در سال 1981، پیشنهاد شد.این مدل، یکی از بهترین مدلهای تصمیم گیری چند شاخصه است و از آن، استفاده زیادی می شود. در این روش m گزینه به وسیله n شاخص، مورد ارزیابی قرار می گیرد. اساس این تکنیک، بر این مفهوم استوار است که گزینه انتخابی، باید کمترین فاصله را با راه حل ایده آل مثبت(بهترین حالت ممکن) داشته باشد. فرض بر این است که مطلوبیت هر شاخص، به طور یکنواخت افزایشی یا کاهشی است(مومنی، 1389).
روش ویکور: این روش، روشی جدید در تصمیم گیری چند معیاره است که اخیراً برای حل اینگونه مسائل با معیارهای متضاد و نامتناسب (واحدهای سنجش متفاوت) معرفی و توسعه یافته است(اوپریکوویچ و ژنگ، 2004).
این روش روی دسته بندی و انتخاب از یک مجموعه گزینه ها تمرکز داشته و جواب های سازشی را برای یک مسأله با معیارهای متضاد تعیین می کند، بطوری که قادر است تصمیم گیرندگان را برای دستیابی به یک تصمیم نهایی یاری دهد. در اینجا جواب سازشی نزدیکترین جواب موجه به جواب ایده آل است که کلمه سازش به یک توافق متقابل اطلاق می گردد(اوپریکوویچ و ژنگ، 2004). این جواب سازشی یک شاخص رتبه بندی چند معیاره بر اساس نزدیکی به جواب ایده آل را مطرح می سازد(اوپریکوویچ، 1998).
روش پرامتی 2: روش پرامتی یکی از تکنیک های تصمیم چند معیاره است.این روش یک تکنیک رتبه بندی برای مجموعه متناهی از گزینه هایی است که به واسطه معیارهای غالبا متناقض باید رتبه بندی گردند(بهزادیان،2009). پرامتی 1 (رتبه بندی جزیی) و پرامتی 2(رتبه بندی کامل) بوسیله جی بی بارنز ابداع شده و برای اولین بار در سال 1982 در کنفرانسی در دانشگاه لاوال در شهر کبک کشور کانادا ارائه گردید(برانز و دیگران،1986).این اطلاعات به دو دسته تقسیم می شوند:
-اطلاعات بین معیارها
-اطلاعات داخل معیارها
3-5-3.گردآوری داده ها 61
3-6. ابزار اندازه گیری و جمع آوری اطلاعات تحقیق 62
3-6-1. استفاده از اسناد و مدارک. 62
3-6-2. مصاحبه. 63
3-7. جامعه آماری 64
3-8. حجم نمونه. 64
3-9. روش نمونه گیری 64
3-10. روش تجزیه و تحلیل داده ها 65
3-11. مراحل کدگذاری در گراندد تئوری 67
3-11-1. گام اول: کدگذاری باز 67
3-11-2.گام دوم :کدگذاری محوری 68
3-11-2-1.شاخصه های انتخاب یک طبقه محوری 69
3-11-3.گام سوم: کدگذاری انتخابی(گزینشی) 70
3-12. روایی و پایایی داده ها 70
3-13. اعتبار بخشی به نتایج 72
4-روش تجزیه و تحلیل داده های تحقیق 74
مقدمه. 74
4-1. ورود به میدان پژوهش 75
4-2. گام اول:کدگذاری باز 76
4-2-1.مراحل کدگذاری باز 76
4-2-2. کدگذاری ثانویه و شکل دهی مقولات. 89
4-2-3. شکلدهی طبقات اصلی 97
5-نتیجه گیری 99
مقدمه. 99
5-1. گام دوم : کدگذاری محوری 100
5-1-1. تشریح مدل پارادایم در عمل 102
5-2.گام سوم: مرحله نظریهپردازی (کدگذاری انتخابی) 103
5-2-1.مدل مکانیزم تجاری سازی دانش 103
5-3. فرضیه و کدهایی انتخابی 104
5-4. پیشنهادهایی برای تحقیقات آتی 106
5-5. محدودیت های تحقیق 106
6-فهرست منابع 108
مقدمه:
در سال های اخیر با توجه به رشد رقابت در صنایع مختلف، مدیریت دانش به عنوان موضوع مهم و حیاتی مطرح شده است. در سازمان های سنتی تمرکز مدیران بر دارایی های مشهود (ساختمان، ماشین آلات و.) بوده و از ارزشمندترین سرمایه سازمان یعنی دانش سازمانی و حفظ آن ناآگاه بوده اند. دانش به عنوان عامل حیاتی برای حفظ رقابت پذیری و سودآوری در سازمان مطرح می باشد. در این فصل به بررسی اجمالی تعاریف اصلی پارامترهای مدیریت دانش، ادبیات موضوع و همچنین روش تحقیق می پردازیم.
1-1. بیان مسئله:
شرکت های متعددی در جستجوی مدیریت مؤثر دانش خود، به منظور تبدیل دانش به مزیت رقابتی می باشند. برای حصول اطمینان از اجرای موفقیت آمیز مدیریت دانش، موضوع مهم چگونگی انتخاب یک استراتژی مدیریت دانش مطلوب در شرکت می باشد تا بتوان نیاز به انتخاب اثربخش ترین نوع استراتژی مدیریت دانش را برآورده نمود. ضرورت شناخت عوامل مؤثر بر انتخاب نوع استراتژی مناسب مدیریت دانش بیش از پیش آشکار شده است. بهره گیری درست از دانش می توان هم افزایی مناسبی در سازمان ایجاد نماید که منجر به چابکی سازمان می گردد. قبل از پیاده سازی مدیریت دانش باید نسبت به عوامل مؤثر بر آن آگاهی کافی داشت. لذا شناخت و درک روشنی از این عوامل و میزان تأثیر آن ها، مدیران دانش را در اجرای هر چه بهتر برنامه های مدیریت دانش یاری می کند. از این رو با توجه به اهمیت و نقش انتخاب استراتژی مناسب مدیریت دانش سازمان ها، در این پژوهش می کوشیم تا عوامل مؤثر بر انتخاب استراتژی مناسب مدیریت دانش را مورد مطالعه قرار دهیم.
1-2. تشریح موضوع، ضرورت و اهمیت تحقیق:
دانش مخلوطی از تجربیات، ارزش ها، اطلاعات موجود و نگرش های کارشناسی نظام یافته است که چارچوبی برای ارزشیابی و بهره گیری از تجربیات و اطلاعات جدید به دست می دهد (احمدی، 1383). پولانی[1] (1966) دانش بشری را به دو دسته تقسیم بندی کرده است: دانش صریح و دانش ضمنی. دانش صریح بیان کننده دانشی است که در قالب زبان نظام مند و رسمی، قابل انتقال است. از طرف دیگر دانش ضمنی در معرفت جامع ذهن و جسم بشر جای دارد و به عبارت دیگر نتیجه تجربه خود فرد است. در حالی که دانش صریح می تواند در ذخایر کتابخانه ها، آرشیوها و پایگاه های اطلاعاتی ذخیره شده و به سادگی شکل دهی می شود مدیریت دانش[2]، بهینه سازی دانش سازمان، برای رسیدن به کارایی بیشتر، از طریق استفاده از روش ها و تکنولوژی های مختلف است (کامارا، آنامبا و کاریلو[3]، 2002). همچنین مدیریت دانش یک روش نظام مند برای کسب، سازماندهی و ارتباطات دانش در فرآیندهای سازمانی است (بنبیا، پاسیانت و بلبالی[4]،2001). به طورکلی مدیریت دانش رویکرد جامعی جهت ترسیم چشم انداز گسترده و همه جانبه برای سازمان است و تمرکز اصلی آن بر ایجاد و به کارگیری دانش و در نهایت، دستیابی به اثربخشی سازمانی است. البته، چالش عمده مدیریت دانش، تبدیل هرچه بیشتر و بهتر دانش ضمنی به دانش صریح است (انواری رستمی و شهائی، 1388). بسیاری از شرکت ها برای واکنش به محیط کسب وکار بسیار رقابتی امروز، به اهمیت مدیریت دانش و استراتژی آن در منابع و قابلیت های منحصر به فرد خود تأکید دارند (کامارا، آنامبا و کاریلو، 2002). استراتژی سازی مدیریت دانش بخشی از برنامه ریزی استراتژیک مدیریت دانش است که اختصاص به تدوین و انتخاب استراتژی مؤثر مدیریت دانش برای سازمان و تدوین آن دارد (لی و کیم [5]، 2001). استراتژی های عمده شناخته شده برای مدیریت دانش عبارت اند از استراتژی سیستم گرا و استراتژی انسانگرا (هانسن و همکاران[6]، 1999). استراتژی سیستم گرا نوعی از استراتژی مدیریت دانش است که تمایل به اخذ و اکتساب دانش از خبرگان و دانشکاران سازمان و کددهی این دانش و بسته بندی آن برای استفاده های بعدی دارد، در حالیکه در استراتژی انسان گرا تأکید بیشتر بر خلق دانش از طریق تعامل میان دانشکاران و تکیه بر فرآیند اجتماعی سازی دانش است. ضمن اینکه در سال های اخیر رویکردهای بالانس و پویا نیز به این دسته بندی اضافه شده است (چوی و هسوک[7]، 2003). رویکرد بالانس نوعی استراتژی میانه بین دو سر طیف انسان گرایی و سیستم گرایی است و رویکرد پویا معتقد است، وضعیت دانش سازمانی در هر مقطع از زمان تعیین کننده میزان نزدیکی به هر کدام از این دو نوع استراتژی است. هر کدام از این استراتژی ها به تکنیک ها، راهکارها و پروژه های متفاوتی از مدیریت دانش سازمانی منجر می شوند. انتخاب استراتژی مدیریت دانش معمولاً شامل قضاوت های ذهنی و کیفی است. به طور خاص انتخاب استراتژی مدیریت دانش یک موضوع استراتژیکی است که محدود به نیازهای منابع پشتیبانی واقع بینانه نیازمندی های زمان و مطابق با نتایج مورد انتظار یا اهداف کسب و کار است (بیرلی و چاکرابرتی[8]، 1996). انتخاب استراتژی مدیریت دانش نیاز به اداره کردن چندین فاکتور پیچیده به شیوه ای منطقی و معقول دارد. مدل حلزونی نوناکا و تاکوچی (شکل 1) یکی از کامل ترین مدل های ارائه شده در فرایند خلق، انتشار دانش و تأثیر آن در استراتژی سازی مدیریت دانش می باشد. خلق دانش یک فرایند مستمر است، جایی که افراد و گروه ها در یک شرکت یا بین شرکت ها به قابلیت سازمان در خلق دانش، تسهیم و اشتراک دانش ضمنی و آشکار می پردازند (ایدمارک[9]، 2002).
مدل نوناکا و تاکوچی شامل چهار وجه: اجتماعی سازی، آشکار سازی، تبدیل کردن و درونی سازی، مطابق شکل 1-1 می باشد. مشخص شده است که استراتژی های انسان گرا بیشتر بر فرایندهای اجتماعی سازی مؤثر هستند، در حالی که استراتژی های سیستم گرا بر فرایند تبدیل کردن تأثیر بیش تری دارند (لی و کیم، 2001).
ضرورت انجام تحقیق: مدیریت دانش تکنولوژی است که با تمرکز و تأکید بر دانش در موقعیت های مشکل، در یک سیستم به حل مشکل می پردازد (اسپکتور و ادموندز[11]، 2002). مدیریت دانش رویکردی ساختاریافته و برنامه ریزی شده برای مدیریت ایجاد، تسهیم، بهره برداری و نفوذ دانش به عنوان دارایی سازمانی است که توانایی، سرعت و اثربخشی شرکت را در تحویل محصولات و خدمات برای رضایت مشتریان همراستا با استراتژی کسب و کار تقویت می کند (پلسیز و بون[12]، 2004). از مزایای مدیریت دانش می توان به موارد زیر اشاره کرد:
آخرین نظرات